کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۱۹۲۸۰۱
تاریخ خبر:

حال و روز بازنشستگان نیروهای مسلح از نمای نزدیک

گزارشی از خلبان ها و تکنسین های ارتشکه روزهای بازنشستگی شان را به دشواری می گذرانند

رها صادقی

سازمان بازنشستگی نیروهای مسلح امروز به طور صد در صدی به بودجه های دولت وابسته است. یعنی اگر کمک دولت نباشد این صندوق نمی تواند به تکالیف خود عمل کند. برای اطلاع از وضعیت معیشتی افراد تحت پوشش این صندوق با ۵ نفر از بازنشستگان این صندوق گفت و گو کردیم. این افراد خلبان و تکنسین بالگرد بوده اند و حالا در دوران بازنشستگی هم برای گذران زندگی مجبور به کار کردن هستند.
هادی علی اصغری، سراستاد خلبان هلیکوپتر ۲۱۴ بوده و از سال ۸۳ بازنشسته شده است و حالا بعد از گذشت ۱۳ سال از زمان بازنشستگی همچنان مجبور است در دو جا کار کند. ساکن مشهد است و چهار فرزند دارد و به هفت صبح می گوید: «وضعیتی که ما ارتشی ها داریم چندان رضایت بخش نیست. از بیمه درمانی گرفته تا حقوق بازنشستگی و سایر تسهیلاتی که البته چندان زیاد هم نیست.
دفترچه بیمه خدمات درمانی درصد خیلی کمی از درمان را تقبل می کند شاید به ۱۰ تا ۲۰ درصد برسد و باید باقی از جیب بدهیم. در تلاش هستیم که بتوانیم درصد بیمه مان را افزایش بدهیم اما هنوز راه به جایی نبرده ایم. من حدود ۳۰ سال خلبان ارتش بودم و به عنوان سراستاد خلبان به بسیاری از خلبان ها آموزش داده ام اما حالا بعد از بازنشستگی چه اتفاقی افتاده است؟ همچنان با داشتن چهار فرزند که سه تای آنها پسر هستند و یک دختر مجبورم دو جا کار کنم تا بتوانم خرج آنها را تامین کنم. تا امروز شبانه روز کار کرده ام تا توانستم به آنها سر و سامانی بدهم. چاره ای نیست. با این وضعیت همچنان هم باید با ۶۳ سال سن کار کنم.»

غلامحسن روشن ضمیر، ۵۷ ساله است و ۳۰ سال تکنسین قطعات هلیکوپتر بوده و بعد از بازنشستگی به شهر خود رشت آمده. دو فرزند دارد با دو نوه و با حقوق یک میلیون و ۵۰۰ هزارتومانی اش همچنان مجبور است کار کند. او زمینی دارد که در آن به کار کشاورزی مشغول است و می گوید: «بچه ها وقتی بزرگ می شوند و ازدواج می کنند و با تعداد بیشتری بر می گردد و خرج و مخارج هم چند برابر می شود. فروشگاه ارتش هیچ تسهیلات خاصی نمی دهد که بتوانیم از آن استفاده کنیم. دفترچه بیمه مان هم به درد نمی خود. همسر من مریض است و مشکل تنفس دارد چند وقت پیش دکتر رفتیم نزدیک به ۶۰۰ هزار تومان هزینه اش شد اما بیمه تقبل نکرد و مجبور شدیم همه را خودمان بدهیم. حتی داروها را هم بیمه قبول نمی کند و باید آزاد بخریم. ارتشی ها نه خانه دارند نه سرمایه. زندگی سخت است و هزینه ها بالاست. بیمارستان ارتش رشت که برای نیرو دریایی می رویم فقط هزینه های من را قبول می کند اما هزینه های همسرم را باید پرداخت کنم. به هر حال همسر من هم با من پا به سن می گذارد و هزینه های درمان مان زیاد است. چرا نباید ما به عنوان کسانی که جانمان را کف دستمان گذاشتیم به منطقه جنگی رفتیم در مناطق سخت، محروم و شهرهای دور افتاده زندگی کردیم تسهیلاتی ارئه دهند؟ اینها حرف دل تمام ارتشی هاست. حقوق یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان برای ۱۰ روز خرج زندگی مان هم نمی شود. فروشگاه اتکا چقدر به ما تخفیف می دهد؟ من برای همین همچنان مجبورم کار کنم.»

حبیب جعفری، بازنشسته ای است که می گوید از همان ابتدا که وارد ارتش شده به حقوق اندک آن اتکا نکرده و باز هم در کنار آن شغل هایی داشته تا بتواند از پس زندگی اش بربیاید. به طوری که الان بعد از سال ها که از زمان خدمتش می گذرد همچنان کار می کند و ساکن اراک است. سه فرزند دارد و سه نوه و می گوید: «من از همان ابتدا که وارد ارتش شدم روی حقوق آن به تنهایی حساب نکردم. چون دیده ام دوستانی را که با دشواری زندگی شان را می چرخانند. دیگر الان ما همه نوه دار هستیم. عروس و داماد داریم. کرایه خانه داریم. مریضی داریم… اگر سرجمع حساب کنیم اکثرا با فلاکت زندگی می کنند و صورت مان را با سیلی سرخ می کنیم. برای همین مجبور هستم همچنان کار کنم چون حقوق ارتش کافی نیست تا به حساب آن بعد از بازنشستگی کار نکنیم. خدمات بیمه ما در حد صفر است. اصلا هیچ خدماتی نمی دهند که اسم اش را گذاشته اند خدمات درمانی! بیمه مکمل هم به هیچ کاری مان نمی آید. در عمل هیچ خدمانی ندارد. من ۵۹ ساله هستم و سال ۸۳ بازنشسته شدم با داشتن سه فرزند و سه نوه همچنان باید کار کنم و کار…»

علی نوری، خلبان آزمایشی هلیکوپتر شکاری کبری بوده و سال ها در جنگ تحمیلی نیز حضور داشته و سال ۸۶ که بازنشسته می شود به شهر خود چالوس برمی گردد. حالا سال هاست که بعد از بازنشستگی در یک مغازه کار می کند تا بتواند از پس مخارج سه پسر و یک دخترش بربیاید. او درباره وضعیت زندگی اش می گوید: «من در حال حاضر در چالوس یک مغازه دارم و با آن زندگی ام را می چرخانم. آخر با این حقوق که نمی شود زندگی کرد… سه پسر دارم و یک دختر. یک پسرم هنوز ازدواج نکرده است. الان وقت نوه داری و عروس و داماد داری است و درمان بیماری هایی که هر چه پا به سن می گذاری بیشتر می شود. ۶۰ ساله هستم و می بینم حتی برای ویزیت دکتری که می خواهیم بدهیم بیمه تنها ۵-۶ هزار تومان آن را تقبل می کند. آیا جواب سال ها خدمتی که جوانی مان را گذاشتیم که بهترین دوران زندگی مان هم در جنگ گذشت این خدمات است؟ ارتشی ها به خانه به دوش بودن معروف هستند که دائما مجبورند به شهرهای مختلف بروند و در آنجا خدمت کنند و سال ها از شهر و دیار و خانواده و فامیل دور باشد. الان هم که به چالوس برگشته ام اینجا بیمارستانی وجود ندارد که مخصوص ارتشی ها باشد و بخواهیم برای درمان به آنجا برویم. هر چه هم تلاش می کنیم حقوق بازنشستگی مان را با حقوق بازنشستگی کسانی که این سال ها بازنشسته می شوند همسان سازی کنیم بی فایده بوده و حالا بیش از ۱۰ سال می گذرد و آب در هاون کوبیدن است. دائما وعده می دهند و فقط حرف می زنند اما خبری از عمل نیست.»

ناصر باقری، خلبان هلیکوپتر جت رنجر بوده و از سال ۸۵ بازنشسته شده و حالا بعد از سال ها خدمت و حضور در جنگ تحمیلی به عنوان خلبان ارتش در شهریار زندگی می کند با چهار دختر زندگی اش را با حقوق بخورد نمیر ارتش می گذارند و می گوید: «هر کسی زندگی اش را باید با درآمدش یکی کند؛ اما بعضی وقت ها برج از خرج بالاتر می زند آن وقت است که چاره ای نمی ماند جز اینکه به سراغ شغل دوم برویم. یک خلبان نباید کاری جز خلبانی انجام دهد. حداقل کسی که کار فنی در ارتش کرده و آچار به دست بوده باز هم می تواند کارهایی که مربوط به آچار به دستی است انجام دهد.
بعضی از ما خلبان ها بعد از بازنشستگی در شرکت های خصوصی رفتیم و باز هم خلبان هلیکوپتر بودیم چون قانونی وجود دارد که می شود تا ۶۵ سالگی پرواز کرد. ما باز هم تا این سن و سال حاضریم با این هلیکوپترهایی که اکثرا از رده خارج هستند جانمان را کف دستمان بگذاریم و پرواز کنیم؛ سانحه هم داده ایم با این حال باز هم عشق به پرواز باعث شده همچنان پرواز کنیم. خلبان های دوران ما حداقل ۳-۴ فرزند دارند که حالا بزرگ شده اند و پدر، وظیفه دارد آنها را به یک سر و سامانی برساند؛ اما مگر با این حقوق ها می شود؟ برای همین مجبور هستیم کار کنیم. حتی بعضی ها مسافرکشی می کنند. آیا حد و اندازه یک خلبان ارتش این است که مسافرکشی کند؟ می گویند ارتشی ها حکمت کارت دارند. حکمت کارتی که فقط برخی از کالاهای سوپری را با ۳۰ درصد تخفیف می دهد و می شود برخی وسایل خانه را قسطی خرید. در صورتی که بسیاری از فروشگاه ها تا ۵۰ درصد تخفیف می دهد. خوب این چه امتیازی است که می گویند ارتشی ها دارند؟! چند سال می شود که نسبت به حقوق بازنشسته های لشکری اعتراض شده است و بارها قول هایی داده شده که این حقوق افزایش پیدا خواهدکرد. فعلا دنبال این هستند که حقوق مان را تکانی بدهند اما هنوز به هیچ نتیجه ای نرسیده است و ما همچنان می دویم»

(منتشر شده در ویژه نامه هفت صبح درباره صندوق های بازنشستگی)

کدخبر: ۱۹۲۸۰۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر
 
  • majidds1359

    کسی هست درد دل بازنشسته های لشکری رو گوش کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  • shahram111

    ۷صبح یه گزارش از بازنشستگان سپاه هم بزار ببینیم جه خبره.

  • mohsen01

    اینها مثل معلمان و پرستاران و… دیگر اقشا ر براحتی نمیتونن اعتراض کنند چون میگن شو رش محسوب میشه و براشون گرون تموم میشه پس مجبورن چیزی نگند