سرنخهای قهر ۱۱ روزه بعد از ۱۰ سال

روزنامه هفت صبح | محمود احمدینژاد و حیدر مصلحی ۱۰ سال پس از ماجرای خانهنشینی یازده روزه یکبار رو در روی هم قرار گرفتند. آن زمان محمود احمدینژاد بهعنوان رئیسجمهور خواستار برکناری حیدر مصلحی وزیر اطلاعات وقت بود که وقتی با مخالفت رهبری مواجه شد، خانهنشینی رئیسجمهور و شایعه استعفای او پیش آمد. حالا احمدینژاد کاندیدای رد صلاحیت شده ریاستجمهوری است و در یک گفتوگوی ویدئویی اتهاماتی را متوجه مجموعه مدیران ارشد وزارت اطلاعات در آن دوران کرده که بلافاصله با پاسخ حیدر مصلحی همراه شد.
مصلحی در حال حاضر کاندیدای انتخابات میاندورهای مجلس خبرگان است و در یک نشست خبری به تندی پاسخ احمدینژاد را داده است. او البته اوایل خردادماه هم در یک مصاحبه روایتهایی از ریشه اختلافاتش در آن دوران با محمود احمدینژاد مطرح کرده بود. اینجا بخشهایی از آنچه دو طرف این منازعه مطرح کردند و در رسانههای رسمی انعکاس داشته را مرور میکنیم.
*** روایت احمدینژاد
محمود احمدینژاد رئیسجمهور سابق و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در مصاحبهای با محمدرضا تقویفرد اظهاراتی را در مورد اتفاقات دوران دوره دوم ریاستجمهوری خود مطرح کرده که البته کل مطالبی که او بیان کرده مفصل است و ما صرفا بخشی را که متوجه دوران مدیریت حیدر مصلحی بوده و با پاسخ او همراه شده را نقل میکنیم. گفتنی است محمدرضا تقویفرد مجری سابق تلویزیون و از مدیران رسانهای نزدیک به محمود احمدینژاد است که این مصاحبه را انجام داده.
* یک روز استاندار بوشهر تماس گرفت و گفت مدیرکل گمرک آمده اینجا و استعفا داده و میگوید من دیگر کار نمیکنم. گفتم موضوع چیست؟ چرا کار نمیکند؟ گفت مدیرکل گمرک میگوید یک نهاد امنیتی آمده اینجا تحت عنوان اینکه ما میخواهیم کالاهای حساس تحریمی را وارد کشور بکنیم، هر هفته ۲۵ الی ۵۰ کانتینر دربسته وارد میکند و اجازه نمیدهد ما آنها را بازرسی کنیم و کالا را با اسناد آن تطبیق بدهیم. بالاخره ماموران گمرک حساس میشوند، مگر چقدر کالای سری و قطعات محرمانه در کشور مصرف دارد؟
یکبار بهرغم فشار آن ماموران امنیتی و اطلاعاتی، بستهها را باز میکنند و میبینند لوازم آرایشی است. آنها میگویند اشتباه شده است! مسئولان گمرک میگویند پس بقیهاش چی؟ آنها همهاش لوازم آرایشی است. میآیند تعهد میدهند که دیگر تکرار نکنند. یک مدت میگذرد ولی همینطور این کانتینرها وارد کشور میشود. باز یکی از بستهها را باز میکنند و میبینند لوازم آرایشی است! میگویند پس آن کالاهای حساس تحریمی کجاست؟ مدیر باشرفِ با تعهدِ گمرک میگوید من دیگر کار نمیکنم.
میگوید من برای مردم عادی که میخواهند یک یخچال یا تلویزیون از ته لنج بیاورند سختگیری میکنم اما یک مامور امنیتی یا نهاد امنیتی- اطلاعاتی میآید همینطور هفتهای ۵۰ تا کانتینر لوازم آرایشی وارد کشور میکند و ما نمیتوانیم جلویش را بگیریم. خود من برخورد کردم و مشخص شد که یک معاون وزیر اطلاعات پشت او هست که برای من خیلی سخت بود. من دستور دادم که باید عزل شود. یکی از مشکلات ما در آن دوران این بود که ما میگفتیم باید عزل شود و بعد میرفتند جاهای دیگر، اجازه میگرفتند که عزل نشوند!
* یک روز در مسیر بندرعباس - لار - شیراز- تهران، تریلیهایی میآمدند که ماموران نیروی انتظامی جلویشان را میگیرند و میپرسند بار شما چیست؟ آنها میگویند قطعات محرمانه و سری است. آن مامور نیروی انتظامی، مشکوک میشود که یعنی چه که تریلی تریلی میآید؟ بستهها را باز میکنند و میبینند کارتنهای لباس است، لباس قاچاق! مامور نیروی انتظامی میگوید پس قطعات سری کجاست؟ آن فرد امنیتی میگوید آنها انتهای کانتینر است.
مامور نیروی انتظامی همه را پایین میآورد، میبیند همه آنها لباس هستند! لباسهای قاچاق وارد کشور میشد که البته باز ما برخورد کردیم و گفتیم باید این معاون وزیر اطلاعات عزل شود. جالب است که اینها پیغام میدهند، آن مامور صورتجلسه میکند، پرونده تشکیل و به دادستان محل ارائه میشود. دادستان محل هم میگوید کل کالا باید ضبط شود. باز از اینجا پیغام میدهند و فشار میآورند که باید او را آزاد کنید. معاون مربوطه از تهران بلند میشود و به آنجا میرود، فشار میآورد که این کالاها را آزاد کنید تا به تهران بیاید!
* در ماجرای ترور دانشمندان هستهای، مجبور بودند واکنش نشان بدهند. مانند ماجرای تورقوزآباد و سازمان فضایی نبود که بتوانند آن را پنهان کنند. بالاخره یک دانشمند هستهای ترور شده و همه مردم فهمیدهاند، باید یک عکسالعملی از خودشان نشان میدادند. آنها برای اینکه خط نفوذ را پنهان کنند، یعنی مردم یا مسئولان بالاتر متوجه نشوند که یک خط نفوذی دارد این کارها را میکند، رفتند سراغ چند نفر از زندانیان. به آنها گفتند اینها را بپذیرید، ما هم در ازای آن به شما کمک میکنیم که آزاد شوید و بعد هم آنها را پشت دوربین آوردند. من همان زمان گفتم این دروغ است. این چه کاری است که میکنید؟
به وزیر مربوطه گفتم مسخرهاش را در آوردهاید! این فردی که نشان دادید، همان شخصی است که ترور کرده است؟! این ترور پیچیده و دقیق را همین یک نفر انجام داده است؟! اولا ۵۰ نفر این ترور را پشتیبانی کردهاند. مگر ترور به این سادگی شدنی است؟ بعد هم آن بیچارهها پذیرفتند. معلوم است وقتی میروند زندانهای سنگین برای افراد میبُرند، مجبور به همکاری میشوند… همان یک نفر که به او گفتند تو بپذیر و فرار کن و به آلمان برو، تمام شد؟ اصلا کسی پیگیری میکند؟ در دستور کار هست؟ نخیر!
*** پاسخ حیدر مصلحی
حیدر مصلحی وزیر پیشین اطلاعات و کاندیدای میاندوره مجلس خبرگان رهبری به ادعاهای محمود احمدینژاد در یک نشست خبری پاسخ داد که بخشهایی از آن را به نقل از خبرگزاری ایسنا میخوانید:
* احمدینژاد اصلا برای نظام تهدید نیست، بیخود مسئله را بزرگ نکنیم. آن رایی که در سال ۸۴ و ۸۸ به ایشان دادند بهخاطر تبعیت از رهبری بود. بهخاطر اعتبار آقا بود و اینکه حرف ایشان پیاده شود. بعد از همان قهر ۱۱ روزه که سر ماجرای من پیش آمد این عقبه به مشکل خورد.
* ایشان فکر میکرد من باید تمام مسائل وزارتخانه را با ایشان هماهنگ کنم، در حالیکه وزارت اطلاعات برای نظام است نه برای دولت. این موضوع مهم است. وقتی وزارت اطلاعات برای نظام است یعنی اینکه باید تقسیمبندی و ردهبندی در گزارشها داشته باشند. روزی که میخواستم وزیر شوم هم به آقای احمدینژاد گفتم که باید آقا من را تایید کند، اگر اینطور شد من قبول میکنم. فردای همان روز هم نماز خدمت رهبری بودم و ماجرا را به ایشان گفتم.
* احمدینژاد میخواست همه گزارشها را داشته باشد و اصلا به ردهبندی در ارائه گزارشها اعتقادی نداشت. در واقع ایشان در اطلاعات دادن به خودشان بعضا گلههایی داشت و افرادی را مدنظر خود داشت و میخواست آنها را به خدمت بگیرم. من هم به این فکر میکردم که اگر اینها را استفاده کنم، اطلاعات مملکت به کجا میرود؟ بهخاطر همین میگفتم من بررسی میکنم و بعد میگفتم بررسی کردم و نشد.
ایشان زرنگی کرد و در جلسه دولتی که میخواست من را برکنار کند، دیر آمد و فقط در زمانی که جلسه داشت تمام میشد آمد و اعلام کرد که فلانی دیگر وزیر اطلاعات نیست. یعنی آنقدر دیر آمد و این را گفت که کسی فرصت انقلت آوردن نداشته باشد.
* من در دوران وزارتم در مورد یکی از شخصیتهایی که جایگاه قابلتوجهی هم داشت، بررسیهایی انجام دادم در کف خیابان که نشان میداد این آقا اگر بیاید، رای میآورد. در بررسیهایم تایید صلاحیت و رد صلاحیت آن فرد و هزینه فایده هرکدام از آنها را مشخص کردم. بعد جمعبندی کردم و این جمعبندی را به دستگاههایی که باید، ارائه کردم و در نهایت شورای نگهبان از من دعوت کرد بیایم و این هزینه فایده را توضیح دهم که رفتم و در دو صفحه این موضوع را به آنان گفتم. در این بررسی که به شورای نگهبان ارائه شد تمام ابعاد را دیده بودم و چیزی نبود که از قلم افتاده باشد.
فقط یکی از آقایان حقوقدان شورای نگهبان از من پرسید شخصیت این فرد چه میشود؟ گفتم من با شخصیت کاری ندارم، من دارم هزینه فایده برای نظام میکنم. بله، ممکن است یک شخصیت گاهی لازم باشد که فدای نظام شود. ما اینهمه شهید دادیم و شخصیتهایی مثل شهید بهشتی را برای انقلاب و نظام دادیم، پس گاهی لازم است شخصیتهایی را برای نظام کنار بگذاریم.
* درباره ماجرای مازیار ابراهیمی من در دوران وزارت توفیقی داشتم که بین دستگاههای اطلاعاتی دیگر با وزارتخانه یک جلسهای گذاشتم و گفتم ما باید یک رقابت دینی داشته باشیم نه رقابتی که بخواهیم تیشه به ریشه هم بزنیم و این رقابت دوستانه، رقابت کاری بود که ثمرات قابل توجهی داشت.
* در دوران وزارتم یکبار به جلسهای مشترک با رئیس دولت و آقای مشایی دعوت شدم. من براساس چیزی که در عالم طلبگی آموزش دیده بودم، انگشتر حرزی از امیرالمومنین به دست داشتم که طبق مستندات محکم میتواند جلوی سحر و جادو را بگیرد. من این انگشتر را از همان اول طلبگی همراه داشتم و همیشه هم توطئهها با آن نقش بر آب شده است. من وقتی رفتم، آن آقا (مشایی) آمد و رئیس جمهوری (احمدینژاد) هم آمد و قرار شد صحبت کنیم. بعد رئیس جمهوری رفت و من فکر کردم این آقا (مشایی) میخواهد بیاید و برای من خط و نشان بکشد اما مدتی نشست، چیزی نگفت و رفت. من تعجب کردم و رفتم پیش رئیس جمهوری گفتم این آقا چیزی نگفت و رفت. بعد شنیدم که گفته بود مصلحی یک جوری است که نمیشود با او صحبت کرد. این موضوع به نظرم به دلیل همان انگشتری حرز است که نگذاشت بهرهای بگیرند.
* در موضوع ترور دانشمندان هستهای ما دستاوردهای قابلتوجهی در شناسایی این گروه داشتیم که بعد از دوران وزارت برخی شیطنت کردند که آن را خراب کنند. در کار اطلاعاتی شما ممکن است گاهی یک مسیری را انتخاب کنید که اگر به جای آن یک مسیر دیگر بروید، ممکن است زودتر جواب بدهد اما آن مسیر دیگر تبعاتی دارد که مسیر انتخابشده ندارد و موضوع هزینه فایده همینجا جواب میدهد. ما در کیسهایمان در وزارت اطلاعات همین هزینه فایده را انجام میدهیم.