بازگشت دوباره| رستاخیز آیرون مایک

روزنامه هفت صبح، محمد طالبیان| دو مسابقه متوالی کافی بود تا مشخص شود که داناوان رادک هیچ شانسی در مقابل مایک تایسون ندارد. حالا نوبت به هالفیلد رسیده بود تا مقابل ماشین مشت زنی آن روزهای دنیا قرار گیرد. بوکسوری که شکست را تجربه نکرده بود و قصد داشت از این عنوان خود در مقابل تایسن دفاع کند. همه چیز برای ۸ نوامبر ۱۹۹۱ آماده بود. سالن سیزار لاس وگاس برای میزبانی از مسابقه تایسون و هالفیلد آماده بود اما شکستگی دنده مایک از انجام مسابقه جلوگیری کرد.
با این حال بدبینترین طرفداران او هم فکرش را نمیکردند که مشکلی دیگر در راه باشد. چهار ماه قبل پروندهای علیه تایسون در جریان قرار گرفته بود و چند روز بعد از لغو مسابقه حکم نهایی او صادر شد. مایک تایسن، مطرحترین چهره ورزشی آن روزهای دنیا به جرم تجاوز به شش سال زندان محکوم شد. اینکه اصل این شکایت از کجا نشات میگرفت و در دادگاه چه جریان عجیبی اتفاق افتاد، داستانی کاملا متفاوت است اما قرار بر این بود که دیگر شخصی به نام مایک تایسن به رینگ بوکس برنگردد.
شش سال زندان برای هر ورزشکاری کافی بود تا از سطح حرفهای خارج شود. با این حال اوضاع برای تایسن که به گفته خودش بیگناه محاکمه شده بود، فرق داشت. در همان دوران بود که دین خود را به اسلام تغییر داد. مایک تایسن که در رینگ بوکس، هیولایی غیرقابل کنترل بود، حالا خود را در قفسی آهنی میدید. حالا او این فرصت را داشت تا روحیه خشمگین خود را برای همیشه کنار بگذارد. روحیهای که او را تبدیل به یکی از ترسناکترین بوکسورهای تاریخ کرده بود.
تایسن اما بعد از پشت سر گذاشتن سه سال از حکم خود به خاطر رفتار خوب از زندان آزاد شد. خودش میگوید این بازه زمانی بهترین سه سال عمرش است. هر روز در حیاط زندان، ۱۰ مایل دویدن و چهار ساعت تمرین سنگین در سلول، از او انسانی دیگر ساخت. تایسن با وزن ۱۲۹ کیلوگرم وارد زندان شد و با ظاهر مردی ۹۷ کیلوگرمی از آنجا خارج شد. کاهش وزنی که او را تبدیل به هیولایی کاملا متفاوت کرد. در شرایطی که بسیاری انتظار داشتند دیگر نامی از مایک تایسون در ورزش نباشد، او بازگشت و در اولین مسابقه خود پیتر مکنیلی را طی ۸۹ ثانیه شکست داد.
مسابقهای که با بیش از ۹۶ میلیون دلار درآمدزایی همراه و تبدیل به گرانقیمتترین رقابت بوکس تاریخ شد. رسانهها از رقیب تایسون با عنوان کنسرو رب گوجه فرنگی یاد کردند. رقیبی که آمده بود تا شکست بخورد. واقعیت ماجرا اما چیز دیگری بود. مایک تایسن بعد از زندان، انسانی متفاوت، ورزشکاری آمادهتر و رقیبی بیرحم بود. او آمده بود تا هر آن چیزی که از دست داده بود را پس بگیرد. بعد از چند مسابقه و چند کمربند دیگر که به خانه اصلی خود بازگشتند، نوبت به هالفیلد رسید.
هالفیلد در طرف دیگر ماجرا چند سالی خود را بازنشسته کرده بود. به زندان افتادن تایسن عملا فرصت قرار گرفتن او در مقابل رقیبی قابل توجه را از بین برد. حالا تایسون برگشته و هالفیلد نیز تصمیم گرفت خود را از بازنشستگی خارج کند. پنج سال بعد، ۹ نوامبر ۱۹۹۶، هالفیلد برای دفاع از کمربند خود مقابل تایسن قرار گرفت. چند ضربه سر غیرقانونی که از چشم داور دور ماند، مسابقه را به نفع هالفیلد به اتمام رساند. او برای سالها از این تکنیک استفاده میکرد و رقبای خود را در سختترین لحظات از دور خارج میکرد.
تایسون اما سه سال زندان را تحمل نکرده بود تا به این شکل شکست را تجربه کند. چند ماه بعد نوبت به مسابقه دوم بین این دو بوکسور رسید. اینبار اما تایسون بود که ترفندی غیرقانونی را آماده رقابت با هالفیلد میکرد. دو بوکسور به یکدیگر گره خوردند و در یک لحظه تایسن، در واکنش به همان ضربههای کله حریف، گوش هالفیلد را گاز گرفت. مسابقه دوباره به جریان افتاد و تایسون دوباره همین کار را تکرار کرد.
مسابقه را باخت اما سعی کرد در مقابل رسانههایی که پنج سال او را مورد حمله قرار داده بودند، ایستادگی کند. او این حرکت خود را جوابی به دید یک طرفه جامعه معرفی کرد. دیدی که او را همیشه به عنوان یک زندانی معرفی میکرد. تایسون نماینده آنهایی است که به سیاهترین و عمیقترین نقطه زندگی میرسند اما باخت را قبول نمیکنند. او برگشت و هر آن چیزی که از دست داده بود را پس گرفت.