داستان قتل جنجالی در کوچه یکم خیابان بهار
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | در تابستان ۱۳۳۹ قتل زنی جوان مشهور به فلور آغاسی در منزلش واقع در کوچه یکم خیابان بهار جنجالی به پا کرده بود. فلور از زنهای مشهور بارهای شبانه تهران در دهه۳۰ محسوب میشد.او را به شکل فجیعی با ضربات قندشکن به قتل رسانده و جسدش را داخل حمام انداخته بودند. مظنون اول پسرک ۱۳سالهای بود که به عنوان خدمتکار در خانه فلور کار میکرد و در شب قتل به روستای پدریاش در اردبیل فرار کرده بود.
او دستگیر میشود اما پلیس در همان بازجویی اول به متهم بودن او مشکوک میشود. پسرک نحیفتر و لاغرتر از آن بود که بتواند زنی نسبتا تنومند مثل فلور را به قتل برساند و جسدش را ۱۰متر روی زمین بکشد و به حمام ببرد. یک تماس تلفنی از سوی یک زن ناشناس به روزنامه اطلاعات که گفته بود سرنخ قتل فلور در باردار بودن او بوده پلیس و مطبوعات را به سمت شخص دیگری متوجه ساخت. حمیدرضا پهلوی کوچکترین فرزند رضاشاه.
متولد ۱۳۱۱ و با پروندهای پرو پیمان از عیاشی و رسوایی. حمیدرضا در ۱۹سالگی با دختر عموی مادرش مینو ملکشاهی ازدواج میکند و از او جدا میشود و با کارنامهای از همه خبایث اخلاقی با هما خامنه آشنا میشود و با او بساط هروئین را راه میاندازد. همزمان با فلور آغاسی هم آشنا میشود و او را باردار میسازد. فشار همزمان حمیدرضا و هما خامنه بر فلور برای سقط جین به جایی نمیرسد. دورنمای ورود به خانواده سلطنتی با کمک بچه، فلور را سرمست ساخته بود.
در نهایت ساواک در گزارشی محرمانه قتل فلور را به حمیدرضا و هما خامنه منتسب ساخته که چند وقت بعد ازدواج میکنند(ساواک البته میگوید در رابطه این دو نفر هیچ ازدواجی در کار نبوده است). پسرک ۱۳ساله اردبیلی هم به چهار سال حبس محکوم میشود. حمیدرضا در جنجال این اتفاق امتیازات سلطنتی خود را از دست میدهد و از دربار طرد میشود اما فعالیت خودرا در عرصه واردات و قاچاق هروئین افزایش میدهد و پروژههای مشترکی را با اشرف به سامان میرساند.
ارتباط نزدیک او با چند خانواده با نفوذ در شرق ایران او را به پل ورود هروئین و تریاک بدل ساخته بود.در این میان با سفارش محمدرضا و به دستور نصیری ماموران به زور حمیدرضا را به یک کمپ ترک اعتیاد میبرند و در این کار خشونت را نیز قاطی میکنند اما در نهایت تنها فایده این اعمال خشونتها که با واکنش شدید عصمتالملوک دولتشاهی مادر حمیدرضا روبهرو میشود تغییر اعتیاد حمیدرضا و زنش هما از هروئین به تریاک است.
در این سالها او به همراه هرمزخان و گودرزخان ایلخانی پسران سردار اسعد به شکل هفتگی به تریاک کشی مشغول میشود.حمیدرضا در یک رسوایی دیگر بر سر آوردن زنی آمریکایی به نام بارابارا هپتون بر سر میز خود در کاباره کلبه با مردی ثروتمند به نام گودرزی دست به یقه میشود که دست آخر با دخالت مسلحانه یک مامور امنیتی که مواظب حمیدرضا بوده داستان فیصله پیدا میکند. حجازی رئیس شکوفه نو هم پیش دوستش اقرار کرده که مجبور است خانمهای رقاصی را که از خارج از کشور برای انجام برنامه به ایران میآیند به حمیدرضا و عبدالرضا معرفی کند!
اما جالبتر از همه اینکه حمیدرضا پهلوی به خاطر طرد شدنش از دربار بعد از انقلاب در ایران ماند و با تبدیل فامیلی خود به اسلامی چهرهای ظاهرالصلاح از خودش رو کرد.عدم ارتباط او با دربار او را از مجازات مرگ رهانید اما پرونده حضورش در قاچاق موادمخدر او را در دورهای به زندان انداخت.حمیدرضا در سال ۱۳۷۱ و در ۶۰سالگی بر اثر سکته قلبی در بیمارستان شهدای تجریش میمیرد. اما داستان را با فرزندانش ادامه دهیم. بهزاد و نازک پهلوی. خواهر و برادر خوشچهرهای که حاصل همنشینی حمیدرضا با هما خامنه هستند.
بهزاد مقیم آمریکا شد و آنجا به فرقههای عرفانی هندی روی آورد و در سال ۱۳۸۳ در سن ۴۳سالگی در اسپانیا سکته کرد و مرد.نازک هم که زن زیبایی بود و از قرار در دورهای دوست نزدیک دختر عموی خود لیلا پهلوی هم بوده،مقیم انگلیس بود و شایع شد که به بازی در فیلمهای پورنوگرافی روی آورده است. طبق اخبار رسمی او بسیار زود و در سن ۲۹سالگی در انگلیس فوت کرده است اما خبرهایی هم هست که میگویند خبر این مرگ، ترفندی بوده برای جدا کردن او از خانواده پهلوی و نازک همچنان با هویت جدید خود زنده است و سالها در همان بیزینس قبلی مشغول به کار بوده است.