کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۲۸۲۹۶۹
تاریخ خبر:

نشانه‌های ‌ایرانی‌ در خاک ‌عراق

روزنامه هفت صبح،‌مصطفی آرانی | تجربه‌نگاری سفر به عراق، قسمت سوم .
* یک: اینجا مهران است. هوا خیلی گرم است. دارند کم کم خود را برای مراسم اربعین آماده می‌کنند. جاده‌ها تعریض می‌شوند و پل‌ها ترمیم. هرچه باشد اینجا مهم‌ترین نقطه ورود و خروج زمینی از ایران به عراق است. تا از مرز و پایانه می‌گذریم؛ یادم می‌رود به جنگ. من که اصلا زمان جنگ نبودم ولی خوانده‌ام که مهران چهار بار اشغال شده است. مهران یعنی کجا؟ یعنی همین جا که من هستم. همین جا که قدم می‌گذارم. همین جا شاید تانکی رد شده، ماشینی آمده، جنازه‌ای افتاده. کی؟ دویست سال پیش؟ نه. همین سی‌سال پیش.

* دو: این فقط چیزی نیست که من به آن فکر کنم. از غرغرهای زیر زبانی باقی ایرانی‌ها هم می‌شود فهمید که همه با داغی بر دل می‌آیند. داغی که منتظر کوچکترین نیشتری است که هر چه دارد را بیرون بریزد. مثلا کافی است که سیستم کامپیوتری چک پاسپورت دم مرز، قطع شود. آن وقت است که برخی از میان صف آرام و بی‌صدا یا حتی با فریاد شکوه از دست «همسایه»‌‌ها را به فلک ببرند. شکوه‌هایی که بیش از هر چیز ریشه در یک توهم توطئه دارد: «اینا دارن از عمد این کارا رو می‌کنن!»‌

* سه: واقعیت اما چیز دیگری است. قاطی عراقی‌ها که بشوی می‌بینی کینه‌ای از ایرانی‌ها به دل ندارند. مثل هر سرزمین دیگری ممکن است یک نفر از مردم یک سرزمین دیگر خوشش بیاید یا نیاید اما چیزی به نام نفرت سیستماتیک یا حتی فراگیر از ایران، در عراق موجودیت خارجی ندارد. این را به خوبی می‌توانی در سیطره‌ها متوجه بشوی.

سیطره همان ایست و بازرسی خودمان است. به هر سیطره که می‌رسیم پلیس نگاهی می‌اندازد داخل ماشین و به راننده می‌گوید: «ایرانیین؟» یعنی ایرانی هستند؟ و راننده که می‌گوید «نعم» ایست باز می‌شود. انگار نه انگار که سی‌سال پیش، ایرانی بودن در این خاک، به قیمت جانت تمام می‌شده است.

* چهار: در ایست و بازرسی‌های حرم که اوضاع از این هم بهتر است. پارسال که رفتم اربعین، از طرف هلال احمر رفته بودیم و جلیقه قرمز و سفیدش تنمان بود. در آن شلوغی اربعین نمی‌دانید چه حالی می‌داد که مسئول ایست بازرسی در حرم داد می‌زد: «اصدقائنا» یعنی از رفقایمان هستند و می‌گذاشتند با دوربین و تبلت و موبایل و شارژر برویم در صحن.

* پنج: ماجرای نفوذ ایران در عراق البته به ایست بازرسی‌ها ختم نمی‌شود. مهم‌ترین نماد نفوذ این روزهای ما در عراق، کاله است. در کربلا و نجف و در طول مسیر نجف به کربلا که پیاده‌روی اربعین در آنجا جریان دارد هر جا سر بچرخانی، دو سه تابلو می‌بینی از کاله که یا تبلیغ محصولاتش را کرده و یا تابلوی برخی از مغازه‌هاست. داخل مغازه‌ها هم که بروی وضع همین است. دست‌کم یخچال لبنیات بوی ایران را می‌دهد از بس که ماست سون کاله می‌بینی و بستنی میهن.

* شش: لبنیات، تنها نشانه ایرانی در کوچه و خیابان عراق نیست. از مغازه‌ها که بیرون بیایی و سرت را به جای تابلوهای تبلیغاتی به کف خیابان بیندازی، به غیر از خودروهای کاپوتاژ شده توسط هموطنان که با پلاک ایران در عراق در حال تردد هستند، تا دلتان بخواهد پراید می‌بینی و سمند که برخی از آن‌ها هم رنگ زرد دارند و در واقع تاکسی هستند. من از اوضاع داخل ماشین‌ها بی‌اطلاعم و اصلا هم تخصصی در زمینه خودرو ندارم ولی به هر حال ظاهر خودروها که فرقی با عراق ندارد ضمن اینکه خودروها در همان بازار عراق هم طبیعتا کیفیتی کمتر از خودروهای کره‌ای یا ژاپنی و حتی آمریکایی دارند و مثلا کرایه‌شان کمتر است.

* هفت: البته این فقط کالاها نیستند که نشانه‌ای از ایران در خاک عراق هستند. تقریبا همه مغازه‌داران و همه تاکسی‌ها زبان فارسی را خوب بلد هستند. این را گفتم که هم بدانید مشکلی برای ارتباط برقرار کردن با عراقی‌ها نخواهید داشت و هم بدانید که هر جا صحبتی می‌کنید ممکن است عراقی‌ها بشنوند و بفهمند بنابراین مواظب صحبت کردنتان باشید و بدانید که لزوما، اینطور نیست که در سرزمین غریبه‌ها باشید.

* هشت: تنها چیز واقعا غریب در عراق این روزها پول ماست. پولی که سالیان سال پیش حتی ارج و قربی بیش از واحد پولی خود عراقی‌ها داشته اما حالا تقریبا هیچ جا قبول نمی‌شود مگر برای معاملاتی بسیار خرد.

* ۹ : نه در نجف و نه در کربلا و نه در کل مسیری که اربعین پیاده رفتیم؛ هیچ نشانه‌ای از جنگ ایران و عراق نیست. عراق البته کشوری جنگ‌زده است و برای اینکه یک نظامی ببینی یا نشانه‌ای از جنگ را لمس کنی کار سختی نداری ولی هیچ جا نه حرفی از جنگ ایران و عراق است و نه نشانه‌ای از آن. هر جا هم که ببینی عکسی گذاشته‌اند از شهید، به قول خودشان شهید «معرکه»های همین چند سال اخیر است که دشمن در آن «داعش» بوده است و نه «ایران».

* ۱۰: شاید کمی سخت باشد که سی سال بعد از جنگ ایران و عراق به میهمانی مردمانی بروی که حکومتشان در آن دوران جنگی سخت را به ما تحمیل کردند ولی واقعیت این است که از مرز که می‌گذری انگار همه چیز، حتی اگر بخشیده نشده باشد، فراموش شده است و روی آن را تجارتی پوشانده است که نماد آن کاله و پراید و سمند است، اشتراک منافعی است که محصول تفکر سیاسی شیعیان دو سوی مرز است و رفاقتی پوشانده که حاصل آیین‌هایی مثل راهپیمایی اربعین است.

کدخبر: ۲۸۲۹۶۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر