از حوض ماهی سعدیه تا حوض روغن موزه و مسفروش
روزنامه هفت صبح| یک: استاندار فارس و دادستانی شیراز برای ماجرای حافظیه، مدیر مجموعه را (که یک خانم بوده و عنوان مدیر نمونه جمهوری اسلامی را نیز در کنار نامش دارد و تقدیر هم شده است) دستگیر کردهاند و دو روز بازداشت بوده و بالاخره با پیگیریهای وزیر و قائم مقام و ریاست جمهوری و وثیقه و این حرفها بنده خدا آزاد شده. یک خواستگاری عجیب آنجا برگزار شده و مسئول حافظیه دستگیر شده! میدانیم که جناب استاندار عصبانی شدهاند و دادستانی هم قاعدتا، اما واکنش باید متناسب با اتفاق باشد.
عصبانیت که نمیتواند بهانه واکنشهای شدید و سنگین باشد؟ میفهمم که شرایط باب میل جناب استاندار نیست(باب میل خیلی از استاندارها نیست و ماندهاند که چه کنند) اما ایشان استاندار استان فارس هستند با ترکیبی از مردمان مختلف و گرایشات متفاوت. شیراز است و بهار است و حافظیه و سعدیه و باغ ارم و شاه چراغ.
همه اینها شیراز را تشکیل میدهند. مشکل را به شکل قانونی حل کنید. عصبانی نشوید. آنقدرها هم که فکر میكنید حادثه مهمی رخ نداده. شما حکمران شیراز هستید اما امیدوارم کسی در چاله زهرچشم گرفتن و این طور چیزها نیافتد. استنباط من از این ماجرا برگرفته از حرفهای قائم مقام وزیر و خود ضرغامی است و خب امیدوارم اشتباه بوده باشد و همه چیز بر مدار منطق و آرامش پیش رفته باشد.
دو: آقایان در باغچه موزه هنرهای معاصر خربزه نکارید! نکنید این کار را. میدانم که صدتا توجیه هم دنبالش میآید اما نکنید دیگر. آنقدر واضح است این کار اشتباه است که نميشود حتی توضیح داد. دوستی نوشته بود که با استدلال آقایان فردا اگر حوض روغن موزه را هم آب بگیرند و درآن ماهی قزلآلا پرورش دهند باز هم لابد توجیهاتی خواهند داشت.
سه: حرف شیراز شد و حرف حوض روغن موزه هنرهای معاصر. الان یادم افتاد که بپرسم چرا حوض ماهی سعدیه خشک شده؟ مسئولش کیست؟ برای کسی اصلا مهم هست که آن حوض زیبای نوستالژیک خشک شده؟ اصلا مسئولی دنبال این ماجراها هست؟ چطور میشود به این مدیران عاشق خدمت کمی زیبایی شناسی هم تزریق کرد؟شما بگویید تکلیف چیست؟
چهار: متاسفانه باید بگویم که از واکنش آقای مسفروش در سکوی قهرمانی پاورلیفتینگ نسبت به بیادبی قهرمان اوکراینی خوشمان آمد. قاعدتا نباید این را میگفتم اما به نظرم پاسخ درخوری بود.