کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۹۵۳۰۶
تاریخ خبر:

داستان حاجی‌ نباتی‌ دزاشیب که هفته پیش درگذشت

داستان حاجی‌ نباتی‌ دزاشیب که هفته پیش درگذشت

روزنامه هفت صبح| پنجشنبه صبح صدها نفر عزادار، فاصله بین دارالشفای قائم دزاشیب تا امامزاده صالح را طی کردند تا پیکر حاجی‌ نباتی مشهور شمیران را بدرقه کنند. «حاجی‌نباتی» یا «دکتر نباتی» معروف‌ترين مردی بود که بیش از 50 سال در خانه‌ای در محله دزاشیب تهران می‌نشست و مراجعانی داشت که معتقد بودند دعایش گیراست. می‌توانید با این ایده مخالف باشید و یا موافق.

هرچقدر در مورد تاثیرش در شفای بیماران روایت وجود دارد؛ کسانی هستند که از دفتر و محضر او دست خالی بیرون آمده‌اند و دوباره دل به طب و پزشکی علمی بسته‌اند. او هفته پیش درگذشت و در امامزاده صالح تجریش به خاک سپرده شد. نامش حاج‌حسین قنبری‌قائم بود که نماینده‌ای از عرفان و معنویت‌گرایی مردم‌گرا محسوب می‌شد و شهرتش در میان مردم کوچه و بازار هم به داستان‌هایی از قدرت او در حل مشکلات مردم برمی‌گردد.

او بیش از نیم‌قرن از شهرهای مختلف مراجعه‌کننده داشت و خانه‌اش به‌نام شفاخانه شناخته می‌شد. از بیمار تا بدهکار به «دارالشفا»ی او مراجعه می‌کردند و ساعت‌ها در صف منتظر می‌ماندند که نوبتشان برسد. زمانی‌که ملاقات‌کنندگانش به او دسترسی نداشتند، روی درودیوار خانه‌‌اش درخواست می‌کردند که برایشان دعا کند. آنها اعتقاد داشتند که حاجی‌نباتی با دادن نبات متبرک و خواندن دعا می‌تواند بیماران را شفا دهد.

حاج‌حسین قنبری‌قائم از شاگردان حاج ‌سید‌ابوالحسن حافظیان بود که او هم شاگرد شیخ حسنعلی نخودکی بود. هزینه‌ای از ملاقات‌کنندگانش دریافت نمی‌کرد و راه درمانش تکه‌ای نبات و دعایی به‌نام «تعویذ جامع» بود که نشانه مریدان و باورمندانش به‌شمار می‌رفت. آنها این دعا را در اندازه‌های مختلف با خود حمل کرده یا در محل‌های زندگی خود نصب می‌کردند.

«در سال‌های اخیر ملاقات‌کنندگان باید در ساعتی که تعیین شده بود، در محل حاضر می‌شدند و در کوچه منتظر می‌ماندند. هربار یک نفر لیست به دست می‌آمد و اسامی ۱۰ نفر را می‌خواند و آنها وارد می‌شدند. ابتدا یک سالن مثل اتاق انتظار بود. بعد هم وارد اتاقی که دکتر نباتی در آن نشسته بود می‌شدند. هر فرد به نوبت کنار میز وی، با فاصله می‌نشست. وقتی رخصت داده می‌شد، مشکلش را می‌گفت.

دکتر نباتی دست بالای سر یا دستش می‌گرفت. زیرلب دعایی، وردی زمزمه می‌کرد. بعد از کاسه بزرگی که روی میزش بود و داخلش پر بود از نبات‌های خرد زرد و سفید، مشت کوچکی برمی‌داشت، می‌داد به آن فرد. همراه توصیه‌ای شفاهی که چگونه نبات‌ها را مصرف کند. مثلاً می‌گفت: در‌ آب حل کن، تا یک هفته، یک بار صبح یک بار شب، محلولش را بنوش. همین و تمام.»

این روایت محسن حسام مظاهری، پژوهشگر دین، درباره حاجی نباتی است. حسام مظاهری درباره سابقه فعالیت‌های او و همچنین حدس و گمان‌هایی درباره ارتباط برخی از افراد با نفوذ با او نوشته و گفته است: «زمانی‌که در اوایل دهه ۹۰ بحث عرفان‌های کاذب داغ بود و برخوردهای امنیتی و قضایی با اغلب مدعیان کشف و کرامات صورت گرفت و دکان‌شان را تخته کردند، دکتر نباتی از معدود کسانی بود که به فعالیت ادامه داد و مزاحمتی برایش ایجاد نشد. مریدانش این را به حساب درستکاری وی می‌گذاشتند و اینکه برخلاف دیگران اهل نمایش و دغل و عرفان‌بازی و کاسبی نبود. گرچه گویا ارتباطات وی با برخی افراد بانفوذ از مقامات کشور که در حلقه باورمندانش بودند هم در این موضوع دخیل بوده است.»

مظاهری همچنین می‌نویسد: مشخصاً ارائه خدمات‌ دکتر نباتی در دو موضوع بود: یکی بیماری‌ها (به‌ویژه بیماری‌های لاعلاج، سرطان، نازایی و…) و دوم مشکلات شخصی (ورشکستگی، قرض، اختلافات خانوادگی و…). تا پیش از کرونا که عملاً ملاقات‌های حضوری را ملغی کرده بود،‌ هر هفته افراد زیادی از سراسر کشور به آن کوچه‌ مراجعه می‌کردند برای ملاقات با دکتر نباتی و حل مشکل‌شان.

سال‌های دورتر، گاهی افراد ممکن بود مجبور بودند چند روز در کوچه‌های اطراف اتراق کنند تا نوبت‌شان بشود. اما در سال‌های نزدیک‌تر امکان وقت‌گرفتن تلفنی فراهم شده بود. ثبت‌نام برای ملاقات، روزهای دوشنبه و پنجشنبه بود و بسته به شلوغی و آمار متقاضیان، تعیین زمان‌ها برای چند روز تا چند هفته بعد صورت می‌گرفت. درست مشابه گرفتن نوبت ویزیت از پزشکان. با این تفاوت که ملاقات دکتر نباتی کاملاً رایگان بود.»

این داستان ایشان بود. گفتیم که به اندازه موافقانش،‌ مخالفانی هم داشت که توانایی‌های او را انکار می‌کردند. این فقط یک روایت بود. یک داستان از تهران معاصر. داستان حاجی‌نباتی دزاشیب.

تازه‌ترین تحولاتکاربران ویژه - اجتماعیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۴۹۵۳۰۶
تاریخ خبر:
ارسال نظر
 
  • _user_1600914020

    ی بار برا من دعا کرد گیرا بود