هنر محکوم بی صدا | وقتی دغدغه های محیط زیست به هنر حمله می کند

کنشگری محیطزیستی با اقدامات هنری و اعتراضی
هفت صبح| در روزگاری که تغییرات اقلیمی بیش از سخنان پرطمطراق دولتها، به نمایههایی در زندگی تکتک ما تبدیل شده است؛ نگرانی برای آینده کره زمینی که زودتر از تصور، پایانش روبهروی ما قرار گرفته نه تنها شعار نیست که باید به بخشی از مطالبهگری فردی و جمعی بدل شود. دیگر حتی لازم نیست که شما اخبار دهشتناک اقلیمی را در رسانهها دنبال کنید، همین که زمستان گرم و تابستان غیرقابل تحمل را حس میکنید، کافی است تا از خطری که شما را تهدید میکند مطلع شده باشید.
دیگر لازم نیست نگران قطب جنوب باشید که یخهایش آب شدهاند، یا گزارش آلودگی صنایع بزرگ جهانی را جستجو کنید؛ کافی است نفس بکشید! آنچه حس میکنید ترکیبی از بوی دود و خاک است. کافی است یک روز مصرف آب بیشتری داشته باشید، حتما کسی در اطرافتان متذکر میشود که کمآبی مشکل ایران است و به زودی ما دیگر آب نخواهیم داشت.
کافی است برای سفر به سمت ارومیه بروید، دیگر از آن دریاچه نمک که مقصد گردشگری بود و گوشه جاده چشمنوازی میکرده خبری نیست. کافی است به فصول کم شده شهرتان توجه کنید، ایران چهار فصل، کمکم فصلهایش را از دست میدهد! کافی است تنها به اطرافتان نگاه کنید.
ما، همه کنشگران محیطزیست
با افزایش بحرانهای محیطزیستی حالا دیگر دغدغه تغییرات اقلیمی و آینده زندگی بشر روی کره خاکی، دیگر تنها دغدغه گروه کوچکی از فعالان محیطزیست نیست. حالا بسیاری از افراد به آنچه در زندگی معمولیشان متأثر از این تغییرات احساس میکنند معترضاند، بسیاری از این معترضان به صف فعالان محیطزیست پیوستهاند. حالا دیگر بسیاری میدانند قطع هر درخت روی زمین چه تبعاتی برای خودشان و فرزندانشان دارد.
حالا دیگر بسیاری میدانند هر کدام از صنایع در چرخه بزرگ اقتصاد چه لطمهای به آینده پاک زمین وارد میکنند. همین عیان شدن خطراتی که بیخ گوشمان است، دلیلی برای افزایش آگاهی و کنشگری بوده است. کنشگری که گاه با ساماندهی نهادهای فعال محیطزیستی نمود بیرونی پیدا میکنند و گاه به رفتارهای فردی منجر میشوند.
اقدامات سیاسی یا سیاست اقدامی
مجموع اقداماتی که در سالهای اخیر برای نجات محیطزیست انجام شده، بسیارند. اکثر این اقدامات برای جلب توجه دولتهای جهان به کاهش سوختهای فسیلی، آسیبرساندن به محیط زیست و استفاده بیرویه از منابع طبیعی در چرخه پولآور و سیاستزده بود است.
این درحالی است که دولتهای جهان، هر ساله، از سال 1992، در کنفرانس تغییرات اقلیمی سازمان ملل متحد دور هم جمع میشوند تا طی مذاکراتی برای کاهش خطرات تغییرات محیطزیستی، به راهکارهای مشترک و الزامآور جهانی برسند. نشستهای COP بیش از هرچیز فعالیت نمادین رهبران جهان است که باید در لوای اقدامات بشردوستانه انجام شود. آنچه مسلم است دغدغهمندی برای محیطزیست در عرصه سیاست، اقدامی نمایشی است. اما مردم کرهزمین سالهاست که در مقابل نمایش گردانندگان سیاسی جهان ایستادهاند تا آنان را وادار به تغییر رویه دهند.
پرفورمنسی برای محیطزیست
با این همه قصد این گزارش بررسی تصمیمات محیطزیستی سیاستمدار جهان، یا میزان تأثیرگذاری اقدامات نهادهای فعال محیطزیستی در تغییرات سازنده به نفع زمین نیست؛ آنچه مورد توجه است، گزارشی است که چندی پیش روزنامه نیویورکتایمز از یک پرفورمنس عظیم برای مقابله با خطرات محیطزیستی منتشر کرد.
هنر؛ هرجا کلام از توان میماند
یک نمایش عمومی که گروهی از هنرمندان دغدغهمند و در یک حرکت نمادین با سفری دو ماهه، قرار است توجه جهان را به تغییرات اقلیمی جلب کنند. آنان نمایششان را در قالب یک پرفورمنس عظیم در حال حرکت طراحی کردهاند تا به واسطه مجسمههای غولپیکر حیوانات به جهان هشدار محیطزیستی خود را مخابره کنند.
اقدامی که به واسطه دغدغهمندی این گروه هنرمند در استفاده از مواد تخریبپذیر طبیعی در ساخت مجسمهها و توجه به کمآلودهترین روشی که در طول مسیر سفر خود انتخاب کردهاند؛ پیامی روشن ساخته و جهان را متأثر از اقدام خود کرده است. آنان نام خود را «گلهها» گذاشتهاند، گلهای که هنر را در خدمت گرفتهاند تا برای نجات کره زمین کاری کنند. آنان نیز همچون بسیاری از هنرمندان معتقدند زبان هنر، زبان گویای انتقال مفاهیمی است، که هرگاه کلام از توان بازمیماند میتواند جایگزین مناسبی باشد. آنان نیز در روزگاری که کلام از توان بازمانده، هنر را برگزیدند.
هدف: نجات محیطزیست یا کشتن هنر؟
با وجود این اقدام شگفتآور که از آفریقا آغاز شده و پس از عبور از 118 کشور در شمالیترین کشور نروژ به پایان میرسد؛ همیشه اقدامات محیطزیستی چنین شکوهمند و بیآسیب نبوده است! در سالهای گذشته بارها نگرانی برای محیطزیست در قالب اقداماتی پیش رفته که نه تنها پیامآوری برای دغدغهمندی نبودهاند که حتی گاه جهان را در بهت این نوع واکنش فروبرده است. اقدامات تند و افراطی که زیر لوای محیطزیست، هنر را هدف قرار دادند. در جهانی که هنر زبانی برای انتقال معانی است، برخی از فعالان محیطزیست برای رساندن پیام خود، هنر را مخدوش کردهاند.
مونالیزا هدف پاشیدن سوپ قرار گرفت!
سال گذشته، دو فعال محیطزیست بر تابلوی مشهور مونالیزا در موزه لوور کاسه سوپ پاشیدند. آنان به وقت این حرکت که آن را نمادین خواندند، شعاری را فریاد زدند: «چه چیزی مهمتر است؛ هنر یا حق برخورداری از غذای سالم و پایدار؟» فریادهای آنان ادامه داشت: «سیستم کشاورزی شما بیمار است. کشاورزان ما سر کار جان میدهند». این دو زن، تیشرتهایی به تن داشتند که رویش شعار دیگری نوشته شده بود: «ضد حمله غذایی».
آنان عضو یک گروه فعال محیطزیستی بودند که بعد از این حرکت در بیانیه منتشر شدهاش در شبکه ایکس نوشت: « مدل کنونی تغذیه، اقشار آسیبپذیر را نادیده میگیرد و حق بنیادین ما برای برخورداری از غذا را زیر پا میگذارد». این دومین باری بود که نقاشی مونالیزا هدف فعالان محیطزیست قرار گرفت.
دو سال قبلتر یک فعال محیط زیست کیکی به سمت این نقاشی پرتاب کرد تا شعارش «اندیشیدن به زمین» را به گوش جهان برساند. حالا سالهاست این تابلو هنری قرن شانزدهمی پشت شیشه مقاوم قرار گرفته تا در امان بماند. وزیر فرهنگ فرانسه در واکنش به سوپ پاشیدن به مونالیزا در شبکه ایکس نوشت: «مونالیزا مانند میراث ما، متعلق به آینده است».
دستان قرمزی که بر تابلو نشستند
یکسال پیش از این نیز موزه استکهلم شاهد چنین اقدامی بود. دو فعال محیطزیست، روی تابلو «باغ هنرمند در جیورنی» اثر کلود مونه، رنگ قرمز پاشیدند و دستان قرمز خود را بر شیشهای که از نقاشی محافظت میکند چسباندند. موزه استکهلم در بیانیهای این اقدام را «تخریب عمدی مشدد» خواند و آثار هنری را میراث فرهنگی نسلها دانست که نباید مورد حمله یا تخریب قرار بگیرند. پس از این اقدام، یک سازمان فعال محیطزیستی، این اقدام را برعهده گرفت.
مکرون را دزدیدند
در آخرین نمونه از این اقدامات، مجسمه مومی امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه از موزه گرون دزدیده شد. آنانی که دست به این اقدام زدند گرچه دو کنشگر محیطزیستی بودند اما اینبار درخواستشان سیاسی بود. آنان با دزدیدن مجسمه رئیسجمهوری و قرار دادن آن مقابل سفارت روسیه و شرکت برق فرانسه، خواستار اتمام روابط کشورشان با روسیه شدند. درنهایت این دو کنشگر به جرم سرقت یک اثر هنری راهی دادگاه شدند.
میراث هنری محکومین بدون صدا
این موارد تنها نمونههای شناخته شدهتر از اقداماتی است که در سالهای اخیر با بهانه انتقال پیامهای محیطزیستی، هنر را هدف قرار دادند. اما سوال این است، چرا برای نجات زمین میراث هنری باید مورد هدف قرار بگیرند. گرچه تمام بیانیههایی که پس از اقدامات اینچنینی صادر میشود، استفاده از آثار هنری را بهترین راه برای رساندن پیام معرفی میکند. این فعالان و دغدغهمندان معتقدند که برای برانگیختن توجه و واکنش باید میراثی را از بین برد تا میراث دیگری را نجات داد!
نکته
قصد این گزارش بررسی تصمیمات محیطزیستی سیاستمدار جهان، یا میزان تأثیرگذاری اقدامات نهادهای فعال محیطزیستی در تغییرات سازنده به نفع زمین نیست. چراکه مجموع اقداماتی که در سالهای اخیر برای نجات محیطزیست انجام شده، بسیارند. اما سوال این است، چرا برای نجات زمین میراث هنری باید مورد هدف قرار بگیرند؟