زنان موسیقیدان دیگر پشت صحنه نمیمانند

تجربه کنسرتهای لغوشده؛ با احتیاط خوشحالی کنید
هفت صبح| گروه موسیقی «لیان» به سرپرستی محسن شریفیان، در تاریخ ۲۴ تا ۲۶ اردیبهشتماه، طی شش سانس در سالن سیتیسنتر اصفهان روی صحنه رفت و میزبان بیش از ۶۵۰۰ تماشاگر بود. اما این اجرا با یک اتفاق همراه شد: حضور لیانا شریفیان، نوازنده زن، برای نخستینبار روی صحنهای در اصفهان.
این اجرا نقطه پایان ممنوعیتی نانوشته بود. قانونی که رسمی نبود اما سالها اجرا میشد. حالا پس از دو سال پیگیری و تعامل میان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مسئولان استانی، این ممنوعیت برداشته شده است. محسن شریفیان پس از دونوازی نیانبان با دخترش گفت:«زنان بخش جداییناپذیر موسیقی و هنر این سرزمین هستند و حذف آنها امکانپذیر نیست. خوشحالیم که توانستیم این طلسم را بشکنیم.»
پیروزی نمادین را باید جشن گرفت؟
رفع ممنوعیت حضور زنان نوازنده در اصفهان، قطعا یک پیروزی نمادین و واقعی است. اصفهان به عنوان یکی از استانهای پیشگام در اعمال این ممنوعیت حالا این قانون را برداشته است. اگر این تصمیم به دیگر استانها هم تعمیم یابد، میتوان از آن به عنوان نقطه پایان تبعیض ساختاری در اجرای زنده موسیقی یاد کرد. اما باید با احتیاط خوشحال بود. چون همانطور که در سالهای گذشته دیدهایم، این تصمیمها میتوانند موقتی، منطقهای و وابسته به مدیران وقت باشند. تجربه کنسرتهایی که در لحظه آخر لغو شده یا نوازندگان زنی که در پشت صحنه نگه داشته شدهاند، هنوز تازه است.
محسن شریفیان: آینده موسیقی کشور در دست زنان است
زنان با قدرت به صحنه آمدند
من معتقدم آینده موسیقی ایران به ویژه در حوزه نوازندگی، دست زنان خواهد بود و این مسئله را بارها گفتهام که هماکنون زمان بروز استعداد زنان جامعه در بخشهای مختلف و همچنین در عرصه موسیقی است. سالها این استعدادها پشت دیوارهای نادیده انگاری ماندند. نه تریبونی بود، نه امکانی، نه حتی حق تمرین جمعی در خیلی از مناطق. اما حالا که فرصت حتی اندکی فراهم شده، میبینیم با چه قدرتی جلو آمدهاند. دقیق، پرانرژی، با دانش و با احترامی که برای موسیقی قائل هستند.
فرصتهایی که از دختران ربوده شد
البته مسئولان فرهنگی کشور باید درباره محدودیتها و معذوریتهایی که در حوزه نوازندگی به خصوص برای دختران در دورههایی وجود داشته است، پاسخ دهند. چرا که این سکوت تحمیلی، این حذف بیدلیل، این اضطراب دائمی برای اجازه گرفتن، ضربات بسیاری به هنرمندان زن وارد آورد و باید روشن شود که چه فرصتهایی از موسیقی این سرزمین گرفته شد. فقط چون دختران نمیتوانستند ساز بزنند روی صحنه.
زنان راه خود را میروند، مردان باید کنارشان بایستند
اما امروز دیگر نمیتوان حضورِ زنان را نادیده گرفت. حضورشان قابل انکار نیست. نه تنها باید کنارشان ایستاد، که باید مسیر را برایشان هموار کرد. این حداقل کاری است که مردانِ موسیقی میتوانند انجام دهند. اگر هم نکنند زنان باز راهِ خود را میروند، چون میدانند آینده از آنِ آنها خواهد بود.
سکوت نهادهای قانونگذار
از طرف دیگر، سکوت رسمی نهادهای قانونگذار درباره ماهیت این ممنوعیتها نیز جای پرسش دارد. اگر قانونی وجود نداشته، چرا سالها اجرا شده؟ اگر قانون بوده، چرا حالا لغو شده؟ این تناقض میان قانون و عمل، یکی از دلایل اصلی بیثباتی در فضای هنری ایران است.
امید امروز باید قانون شفاف داشته باشد
اکنون، زنان نوازنده در ایران با امید بیشتری به آینده نگاه میکنند. اما برای آنکه این امید به سرخوردگی دوباره منجر نشود، نیاز به شفافسازی قانونی، حمایت نهادی و پافشاری مدنی وجود دارد. صحنه موسیقی ایران، بدون حضور زنان، صدایی ناقص دارد. همانطور که محسن شریفیان گفت، «حذفشان ممکن نیست.»
سالهای سکوت: روایت یک تبعیض بیسند
تا همین چند وقت پیش، چنین لحظهای غیرقابل تصور بود. نوازندگان زن بهرغم تسلط، تجربه و سهم جدیشان در اجرای موسیقی، از رفتن روی صحنه در بسیاری از شهرها منع میشدند. نه بر اساس حکم قضایی، نه طبق بخشنامهای از وزارت ارشاد. تنها بر اساس ترکیبی نامرئی از فشارهای اجتماعی، سلیقههای محلی و نهادهای غیررسمی.
این محدودیتها در خوزستان، آذربایجان، خراسان، زنجان و حتی در کلانشهری مثل اصفهان، تا همین اواخر برقرار بود. نوازندگان حتی اگر آلبوم رسمی و مجوزدار منتشر کرده بودند در کنسرتها از صحنه حذف میشدند. برای گروههایی مثل ارکسترهای سنتی که ترکیبشان بدون نوازندگان زن ناقص میشد، این ممنوعیت مانعی جدی برای ادامه فعالیت حرفهای بود
داستان از کجا شروع شد؟
«بانوان در ۱۳ استان نمیتوانند روی صحنه بروند.» این موضوع در اواخرِ دهه 90 آغاز و تا سالهای سال ادامه داشت و موجی از واکنشهای سردرگم، ناراضی و پرسشگرانه در میان اهالی موسیقی به ویژه زنان نوازنده برانگیخت.
در حالی که اجرای خوانندگی برای زنان در ایران سالهاست ممنوع است و تقریبا همه آن را به عنوان یک واقعیت پذیرفتهاند، نوبت به نوازندگی رسیده بود و همین هم ظاهرا «غیرقابل تحمل» شده بود و بدین ترتیب زنان در بسیاری از شهرها، نه به عنوان تکنواز و نه عضو ارکستراجازه حضور روی صحنه را نداشتند. این تصمیمات اغلب از سوی نهادهای غیررسمی، موازی و گاه محلی گرفته میشد و وزارت ارشاد نیز معمولا خود را از مسئولیت مستقیم آن کنار میکشیدند.
پاپ تداخلی با حضور زنان ندارد
برای گروههای موسیقی پاپ، شاید این موضوع کمتر چالشبرانگیز بوده باشد. چون عمدتا گروههای پاپ از نوازندگان زن کمتری استفاده میکنند، اما برای ارکسترهای کلاسیک یا گروههای موسیقی سنتی مشکلات بسیاری را ایجاد کرد.
زنان با خشونت فرهنگی کنار گذاشته میشوند
در آن دوران (و هنوز هم) آنچه کمتر مورد توجه قرار میگیرد، تاثیر عمیق و ماندگار آن بر خلاقیت، اعتماد به نفس و انگیزه نوازندگان زن است. اینکه با وجود تمرین، تلاش، تولید اثر، آموزش و سالها حضور در صحنه باز هم در یک لحظه کنار گذاشته شوند، نه فقط یک تبعیض جنسیتی بلکه نوعی خشونت فرهنگی است. خشونتی که در سکوت اعمال میشود و کمتر به آن پرداخته شده است.
ساز در دست دختران، موسیقی را ارتقا میدهد
در هر گروهی که ساز در دست دختران بوده، کیفیت کار بالا رفته است و تمام اهالی موسیقی میتوانند به آن اشاره کنند. دخترها اگر دیده شوند، اگر جدی گرفته شوند، میتوانند جریان موسیقی را متحول کنند. میتوانند نسل جدیدی از نوازندگان را بسازند که هم ریشه در فرهنگ دارند و هم نگاهشان به آینده است.