فریاد از المپیک ضعیف سیما| مروری بر متن و حاشیه عملکرد شبکه سه و ورزش
روز گذشته پرونده رقابتهای المپیک 2024 پاریس بسته شد؛ عملکرد تلویزیون توام با انتقادات زیادی بود
هفت صبح| کمی بعد از رقابتهای جام ملتهای اروپا (یورو 2024) موهبتی دیگر نصیب تلویزیون شد تا بتواند از هیجان المپیک برای پر کردن بخشی از خلأ محتوای سرگرمکننده خود، بهره ببرد. بازیهای المپیک پاریس ۲۰۲۴ مهیج پیش رفت و همین اتفاق باعث شد تا خیلیها شبکه سه و ورزش را برای پیگیری رقابتها انتخاب کنند. از آنجا که تلویزیون محصولات درخور ندارد، از امروز شاهد افت محسوس مخاطب خواهیم بود. حیف از این ظرفیت که به دلیل عدم برنامهریزی و نداشتن نقشه راه اصولی، از بین میرود.
مورد اول| مجریان
شبکه سه ویژهبرنامه «المپیک 2024» و شبکه ورزش «دهکده المپیک» را روانه آنتن کردند. ابتدا از بخش خوب ماجرا شروع کنیم؛ جایی که رسول مجیدی در شبکه ورزش اجرایی تمیز داشت و با اتکا به اطلاعات خوب خود و دوری از جنجال، روی مخ مخاطب رژه نرفت! پیمان اسدیان بعد از موفقیت در یورو، یکی از مجریان ویژهبرنامه المپیک شبکه سه شد و کارش را خوب انجام داد.
حیف که صحبتهای اخیر او درباره توسعه یافتگی کشورها، اصولی نبود و هجمهای شدید به خود دید. راستی این حرفها را خودش زد یا مجبور به بیان آنها شد؟ براساس شناختی که از سیاستگذاریهای هیجانی مدیران داریم، گزینه دوم محتملتر است. همکار او یعنی شهاب قاسمی اصولا ظرفیت انتخاب به عنوان مجری اصلی را ندارد و ضعفهای او در بزنگاهی چون رقابت ناهید کیانی و کیمیا علیزاده بیشتر به چشم آمد. خیلیها قاسمی را متهم به نفرتپراکنی کردهاند. دیگر مجریان شبکه ورزش نیز معمولی بودند و نتواستند اتفاقی ویژه را رقم بزنند.
مورد دوم |مجری اعزامی
خیلی خوب بود که تلویزیون مجری اختصاصی در پاریس داشت. ایراد کار به انتخاب بهزاد کاویانی برمیگردد که در کمال تعجب، اصرار دارد با سرعت به سیر نزولی خود ادامه دهد. او با خستگی و بیرمقی مقابل دوربین حاضر میشد و گفتوگوهایی معمولی با ورزشکاران و مسئولان ورزشی انجام میداد. حتی طرز نشستن کاویانی منطبق با اصول اجرا نبود و از این منظر نیز نقدهایی تند شکل گرفت. واقعا موقع گزینش ترکیب، کسی نبود که سابقه بد کاویانی در اجرا و نارضایتی مخاطبان و رسانهها را گوشزد کند؟
مورد سوم| گزارشگران
نه فقط در فوتبال که در سایر رشتههای ورزشی، تلویزیون نتوانسته گزارشگرانی تراز تربیت کند. این ضعف در آوردگاهی مهم چون المپیک بیشتر به چشم میآید. سردسته گزارشگران ناکام، بیژن خراسانی است که اطلاعات ضعیف، انرژی پایین و گافهای او در مسابقات تکواندو سوژه مخاطبان شد. رسول مهربانی میخواست خودی نشان دهد اما طفلک شخصیتهای شاهنامه را نمیشناخت و عناوین غلط به ورزشکاران ایرانی داد.
تزریق هیجان خوب است ولی تا جایی که گزارشگر به بیهودهگویی نیفتد و مهمترین ابزار یعنی صدایش تبدیل به عنصری آزاردهنده نشود. هادی عامل گلیم خوب را از آب بیرون کشید؛ هرچند گزارشهای او در کشتی طراوت سابق را نداشت. اضافه کنیم که پخش جمله عجیب عامل در شبکه سه که گفت: «امیرحسین زارع، مثل آدمک بارانداز خورد» حاشیه آفرید.
پیشتر اشاره شد که چند گزارشگر درمجموع خوب بودند؛ از جمله گزارشگران بسکتبال، وزنهبرداری، دو و میدانی، سنگنوردی و شنا. به گزارشگران اعزامی هم اشاره کنیم که هیچ کدام سوژههایی خاص و بکر شکار نکردند و بدتر اینکه بعد از هر مسابقه سوالاتی سطح پایین از ورزشکاران پرسیدند. این همه هزینه برای چه بود واقعا؟
مورد چهارم| ساختار
ضعف تلویزیون در نداشتن طرحی موقر پس از پیروزی نمایندگان ایران، باز هم به چشم آمد. این بار ترانه «تا پای جان برای ایران» اضافه شده بود و بقیه همان تکراریها بودند. دستپاچگی در پخش ترانهها نیز ایراد دیگر پخش شبکه سه و ورزش محسوب میشود که هنوز یک ترانه شروع نشده، یکی دیگر به «سمع و نظر» بینندگان میرسید! و اما تبلیغات و امان از تبلیغات. علاوه بر زیرنوس، مجریان شبکه سه و ورزش راه به راه حامیان مالی برنامه را معرفی میکردند؛ آن هم نه در جملههایی کوتاه بلکه به تفصیل.
ببینید: سانسور جدید صداوسیما؛ لحظه تحویل مدال به آرین سلیمی
کیفیت پایین ارتباط تصویری با فرانسه، دیگر ایراد ویژهبرنامههای المپیک بود؛ همانطور که سانسور سلیقهای زمینه هجوم به تلویزیون را فراهم کرد. نمونهاش حذف رقص مازندرانی رحمان عموزاد، آن هم در حالی که هادی عامل به آن اشاره کرد. در آیتمها اما این رقص نشان داده شد تا عدم مدیریت یکپارچه و سیاستگذاری واحد در تلویزیون بار دیگر نمود عینی یابد.