هفت صبح| برنامه تلویزیونی «سینرژی» پس از یک وقفه کوتاه، در تازه‌ترین قسمت خود میزبان ‌حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر مصطفی پورمحمدی‌، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز و رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی بود. پورمحمدی که سال گذشته نیز در انتخابات ریاست‌جمهوری حضور داشت، در این گفت‌وگو به ارزیابی شرایط کشور و تحولات منطقه پرداخت.  مصطفی پورمحمدی در این گفت‌وگوی کم‌سابقه، از پشت‌پرده تحولات منطقه، دیدارهای محرمانه با صدام، منطق حمله آمریکا به عراق، پارادایم جدید جنگ اسرائیل و آمریکا علیه ایران و سهم بحران‌های داخلی در وضعیت امروز کشور می‌گوید؛ روایتی که هم هشدار است و هم دعوت به «خانه‌تکانی مدیریتی».

 

مصطفی پورمحمدی معتقد است وضعیت پیچیده امروز ایران نه ناگهانی است و نه غیرقابل پیش‌بینی. او با مرور سه دهه تحولات منطقه، از مقاطعی می‌گوید که جمهوری اسلامی «دست بالا» را در عراق و معادلات منطقه داشت‌ اما مجموعه‌ای از مداخلات خارجی، رقابت همسایگان و ضعف‌های داخلی، مسیر را تغییر داد. از نگاه او، تحولات سوریه و لبنان، اشتهای اسرائیل برای ضربه مستقیم به ایران را تحریک کرد و عملیات ۲۳ خرداد، آغاز یک «پارادایم جدید جنگی» بود؛ جنگی که قواعد کلاسیک را کنار گذاشته است.

 

 ‌این وضعیت قابل پیش‌بینی بود‌


پورمحمدی در ارزیابی شرایط فعلی کشور، ریشه بحران را به سال‌های قبل بازمی‌گرداند. به گفته او، همزمانی انتخابات ریاست‌جمهوری با عملیات طوفان‌الاقصی و شرایط متلاطم منطقه، نشانه‌هایی روشن از دشوارتر شدن مسیر پیش‌رو داشت؛ مسیری که با تحولات سوریه، ضربات سنگین به حزب‌الله لبنان و تغییر محاسبات بازیگران منطقه‌ای، پیچیده‌تر هم شد. او معتقد است برخی کشورهای عربی و حتی ترکیه، با تحلیل‌های نادرست از تضعیف دولت سوریه به‌دنبال ارتقای موقعیت خود بودند، بی‌آنکه بفهمند بزرگ‌ترین بهره‌بردار این وضعیت، اسرائیل است. از نگاه او، اگر اتفاقات سوریه و لبنان رخ نمی‌داد، بعید بود آمریکا و اسرائیل در این مقطع، ایران را در اولویت ضربه مستقیم قرار دهند.

 

آیا ایران در سوریه کوتاهی کرد؟


پورمحمدی صریح می‌گوید ‌‌چنین بحثی وجود دارد. به گفته او، هشدارهایی از سوی نیروهای میدانی و دستگاه‌های مرتبط داده شده بود و شاید با دقت بیشتر می‌شد از برخی اتفاقات جلوگیری کرد. با این حال تأکید می‌کند که ورود به جزئیات این موضوعات در افکار عمومی، به‌دلیل شرایط داخلی، مصلحت نیست و این بحث‌ها باید در سطوح کارشناسی مطرح شود. او وضعیت پیش از بحران سوریه را ترکیبی از تحریم‌های طولانی‌مدت، چندپارچگی اجتماعی، فعالیت گروه‌های مسلح، ضعف دولت مرکزی و فساد ناشی از مشکلات معیشتی می‌داند؛ شرایطی که توان ایستادگی دولت دمشق را به‌شدت کاهش داده بود.

 

حضور منطقه‌ای؛ برای دفاع از سرزمین


به اعتقاد پورمحمدی، حضور ایران در منطقه نه از سر ماجراجویی، بلکه برای دفاع از سرزمین و توسعه مرزهای امنیتی بوده است. حضور در ساحل مدیترانه، به گفته او، پیام اقتدار داشت و موازنه قدرت ایجاد می‌کرد؛ اما آسیب‌دیدن در این نقاط، دشمنان را به فشار بر داخل کشور ترغیب کرد. او یادآوری می‌کند که ایران در گذشته نیز شرایط سخت‌تری را با تحرک، هوشمندی و فرماندهی مؤثر – به‌ویژه در دوران حاج قاسم سلیمانی – مدیریت کرده بود‌ اما جهان همیشه روی یک خط ثابت حرکت نمی‌کند و فشارهای اقتصادی و منطقه‌ای، توان مانور را محدود می‌کند.

 

ما عامل تقویت حضور روسیه بودیم‌


پورمحمدی تأکید می‌کند که حضور ایران در سوریه، زمینه را برای فعال‌تر شدن دیگر بازیگران از جمله روسیه فراهم کرد. از نگاه او، قرار نبود ایران همه ظرفیت را به‌تنهایی ایجاد کند. او با اشاره به تجربه آمریکا در عراق و افغانستان، هزینه‌های چند تریلیون‌دلاری و شکست در تثبیت اهداف، نتیجه می‌گیرد که مداخله نظامی پرهزینه، الزاما به پیروزی منجر نمی‌شود.

 

صدام می‌دانست ما دست بالا را داریم


رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی در ادامه با اشاره به سفرهایش به بغداد و دیدار با صدام‌حسین گفت: «یک سفر در سال ۷۴ داشتم و یک سفر در سال ۷۶. ما آن زمان دست بالا را داشتیم و صدام هم این را کاملا درک می‌کرد. در مقطعی داشتیم داستان عراق را تمام می‌کردیم اما همسایه‌ها نگذاشتند. بعد هم آمریکا وارد شد؛ دقیقا مشابه کاری که امروز به نفع اسرائیل در عراق انجام می‌دهد.

 

جلسه ۴ ساعته با حافظ اسد


پورمحمدی در تشریح جزئیات آن دوره گفت: «در دوره‌ای که مرحوم دکتر حبیبی معاون اول رئیس‌جمهور بود و دکتر ولایتی وزیر خارجه، با هم به سوریه رفتیم و جلسه‌ای چهار ساعته با حافظ اسد داشتیم. نقشه بزرگ عراق را روی زمین پهن کردیم و توضیح دادیم چه تحولاتی در عراق رخ داده است. حجم تسلط ایران بر تحولات عراق برای حافظ اسد شگفت‌آور بود.»

 

 آمریکا به فریاد صدام رسید


پورمحمدی ادامه داد: «وقتی آمریکایی‌ها دیدند نتیجه تحولات دارد به نفع ما و نیروهای همسو تمام می‌شود، وارد شدند. در ماجرای انتفاضه شعبانیه ابتدا فشار را از روی صدام برداشتند و اجازه دادند با هلیکوپتر، توپخانه و زرهی قتل‌عام گسترده‌ای راه بیندازد. گورهای دسته‌جمعی و حمله به کربلا و نجف در همان دوره رخ داد.‌ در آن دوره جمهوری اسلامی دستی بسیار قوی داشت‌ اما مداخله آمریکا و همکاری برخی کشورهای منطقه معادلات را تغییر داد.»

 

دیدار با صدام؛ مذاکره زیر فشار روانی


پورمحمدی روایت کم‌سابقه‌ای از دو دیدار محرمانه‌اش با صدام‌حسین ارائه می‌دهد. او می‌گوید در ۳۶ و ۳۸ سالگی، مذاکره با فردی که مسئول کشتار و جنگ علیه ایران بود، فشار روانی سنگینی داشت‌ اما «تکلیف ملی» ایجاب می‌کرد. محور مذاکرات شامل مرزها، اجرای قرارداد ۱۹۷۵، اسرا و امنیت مرزی بود. به گفته او، صدام در گفتار انعطاف نشان می‌داد‌ اما دستگاه حاکمیتی عراق آمادگی اجرای تعهدات را نداشت. همین دوگانگی، باعث شد مذاکرات بی‌نتیجه بماند.

 

مذاکره با آمریکا؛ تسلیم‌سازی‌


در بخش مهمی از گفت‌وگو، پورمحمدی به تجربه مذاکرات غیرمستقیم با دولت ترامپ می‌پردازد. او می‌گوید پیام آمریکا صریح بود: «یا مذاکره کنید یا می‌زنم.» هدف، از نگاه او، گرفتن امتیاز بدون عملیات نظامی و تسلیم‌سازی ایران بود.با این حال، او پاسخ‌ دادن و ورود محدود به گفت‌وگو را یک اقدام هوشمندانه می‌داند؛ چرا‌که حمله آمریکا در میانه مذاکرات، چهره فریبکار واشنگتن را برای افکار عمومی جهان عیان کرد.

 

۲۳ خرداد؛ یک پارادایم جدید جنگی


پورمحمدی عملیات ۲۳ خرداد را «بی‌مانند» توصیف می‌کند؛ عملیاتی که در آن، جنگ نظامی، اطلاعاتی، ترور و عملیات روانی همزمان اجرا شد. به گفته او، این حمله قواعد کلاسیک جنگ را شکست و نشان داد که فناوری‌های نوین، امکان حذف هدفمند رهبران سیاسی و نظامی را در مدت‌زمان کوتاه فراهم کرده‌اند.او هشدار می‌دهد که تصور امنیت در پلتفرم‌های ارتباطی، توهمی خطرناک است و سلاح‌های متعارف، پاسخگوی این سطح از فناوری نیستند.

 

 جنگ ۱۲روزه؛ مدیریت، مقاومت، واکنش


پورمحمدی سه نقطه اوج عملکرد ایران در جنگ ۱۲روزه را مدیریت رهبری، واکنش سریع نیروهای مسلح و مقاومت ملی می‌داند. به گفته او، جامعه در این مقطع به درک روشنی رسید و اختلافات را کنار گذاشت؛ رفتاری که به باور او، بزرگ‌ترین سرمایه ملی بود.او نقش رئیس‌جمهور را نیز در ایجاد اعتماد اجتماعی مؤثر می‌داند و تأکید می‌کند که صداقت در بحران، اهمیت حیاتی دارد.

 

بحران‌های داخلی؛ بزرگ‌تر از تحریم


 او بر ضرورت «خانه‌تکانی مدیریتی»، گردش نخبگان و جسارت در تصمیم‌های سخت – از نظام بانکی تا پرونده کرسنت – تأکید می‌کند و می‌گوید ترس از هزینه سیاسی، کشور را گرفتار هزینه‌های بزرگ‌تر کرده است.

 

انتقاد شدید از تعلل در اصلاح نظام بانکی


پورمحمدی با اشاره به تصمیم اخیر دولت درباره بانک آینده گفت: این یک نمونه تصمیم دشوار بود و باید سال‌ها قبل گرفته می‌شد.او با اشاره به تجربه خود در سازمان بازرسی تصریح کرد: سال ۹۰ یا ۹۱ در یک جلسه غیرعلنی مجلس گفتم: اللهم قد بلغت. هشدار دادم که آنچه در نظام بانکی در حال وقوع است، سرنوشت سختی برای کشور رقم می‌زند.‌ قواعد بانکی دنیا بسیار سخت است. بخشی از FATF حتی درباره قواعد بانکی و پولشویی است تا نظم اقتصادی به هم نریزد. ما بارها هشدار دادیم، اما تعلل باعث شد بدهی‌ها انباشته و خسارت‌ها چند برابر شود.‌ این همان جراحی است. عمل جراحی سخت و دردناک است‌ اما اگر انجام نشود بیمار می‌میرد.

 

 انتقاد درباره پرونده فردی که «تا پای اعدام رفته بود»


پورمحمدی در پاسخ به تعجب و پرسش مردم درباره فردی که به عنوان مفسد اقتصادی «تا پای اعدام» رفته و اکنون آزاد است، گفت: حق با مردم است. من را هم به سؤال‌کنندگان اضافه کنید.‌ این از همان تصمیمات ضعیف و سؤال‌برانگیز است. نباید در چنین مواردی تردید وجود داشته باشد.

 

واکنش پورمحمدی به حضور دخترش در مناظره‌ها


رنجبران به حضور دختر پورمحمدی در برنامه‌های انتخاباتی اشاره کرد و پرسید بازخوردها چگونه بوده است. پورمحمدی گفت: در داخل بازخورد منفی داشتیم. عرف نبود. اما برخی دوستان می‌گفتند وقتی شما ادعا می‌کنید آگاهید، اگر از نزدیک‌ترین حلقه خود مثال بیاورید، باورپذیری بیشتر می‌شود.‌ با سختی آمدند‌ اما استقبال زیادی شد و موضوع خیلی دیده شد.