هفت صبح، حسین فاطمی| حسین فاطمی:تازه‌ترین گردهمایی کشورهای همسایه افغانستان، یکشنبه ۲۳ آذر به میزبانی تهران و با حضور نمایندگان ویژه امور افغانستان از پاکستان، روسیه، چین، تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان در محل وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران برگزار شد. این نشست که به ابتکار تهران شکل گرفت، نخستین تلاش برای احیای گفت‌وگوهای منطقه‌ای درباره افغانستان در قالبی تازه و در سطح نمایندگان ویژه به شمار می‌رود؛ آن هم در شرایطی که روند پیشین نشست‌های وزرای خارجه همسایگان افغانستان به‌اضافه روسیه، نزدیک به دو سال است عملا متوقف شده و به حالت رکود درآمده است.

 

سطح مشارکت‌کنندگان، خود گویای اهمیت این نشست است؛ روسیه و ازبکستان در سطح نمایندگان رئیس‌جمهور، پاکستان در سطح نماینده نخست‌وزیر و سایر کشورها در سطح نمایندگان وزارت امور خارجه در تهران حاضر شدند. این نشست با سخنرانی سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه آغاز شد و تمرکز آن بر تبادل نظر درباره آخرین تحولات افغانستان، چالش‌های امنیتی و پیامدهای منطقه‌ای آن بود. برگزاری این نشست در زمانی صورت گرفت که تنش میان افغانستان و پاکستان به یکی از حساس‌ترین مراحل خود در سال‌های اخیر رسیده است.

 

به گفته مقامات اسلام‌آباد، آتش‌بس میان دو طرف بسیار شکننده بوده و هرگونه تشدید درگیری می‌تواند پیامدهای امنیتی و انسانی گسترده‌ای برای منطقه به همراه داشته باشد. اگرچه گفت‌وگو درباره روابط کابل و اسلام‌آباد تنها محور نشست تهران نبود‌ اما بدون تردید مهم‌ترین موضوع مورد بحث نمایندگان کشورهای حاضر محسوب می‌شد؛ چرا‌که بی‌ثباتی در این محور، امنیت کل منطقه را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

 

‌نشستی بدون حضور نماینده‌ای از طالبان


نشست تهران اگرچه بدون حضور نماینده‌ای از طالبان برگزار شد‌ اما بخش مهمی از رایزنی‌ها به افغانستان و چشم‌انداز صلح و ثبات در این کشور اختصاص داشت. طالبان ترجیح داده ‌ تعاملات منطقه‌ای خود را از مسیر سازمان‌های منطقه‌ای، فرمت‌های چندجانبه دیگر و روابط دوجانبه پیگیری کند، با این حال عدم حضور این گروه مانع از طرح و بررسی جدی بحران افغانستان در جمع همسایگان نشد.

 

افغانستان در دو دهه گذشته همواره در کانون تلاش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی برای مدیریت بحران قرار داشته است؛ از روند بن گرفته تا فرمت مسکو، روند استانبول، نشست‌های سه‌جانبه و چهارجانبه و ابتکارات سازمان‌هایی چون شانگهای و اکو. نشست تهران را نیز می‌توان امتداد همین تلاش‌ها دانست؛ تلاشی برای ایجاد همگرایی منطقه‌ای و کاهش تنش‌ها، به‌ویژه در شرایطی که اقتصاد افغانستان زیر فشار تحریم‌ها، قطع کمک‌های بین‌المللی و بحران‌های امنیتی، بیش از پیش آسیب‌پذیر شده است.

 

تنش‌های اخیر میان افغانستان و پاکستان، رکود اقتصادی، خطر گسترش فعالیت گروه‌های تروریستی مانند داعش، قاچاق مواد مخدر و موج مهاجرت، همگی ابعاد یک بحران چندلایه را شکل داده‌اند که پیامدهای آن تنها محدود به کابل نیست. ایران، به عنوان یکی از مهم‌ترین کشورهای همسایه افغانستان، به‌طور ویژه نگران سرریز ناامنی، افزایش مهاجرت و حضور بازیگران فرامنطقه‌ای در مرزهای شرقی خود است. از همین رو، تهران تلاش دارد با تقویت گفت‌وگوهای منطقه‌ای، از تشدید درگیری‌ها جلوگیری کند. اگرچه نشست تهران ماهیت میانجی‌گرانه رسمی نداشت‌ اما به‌عنوان بستری برای رایزنی چندجانبه و کاهش سوءتفاهم‌ها میان بازیگران کلیدی منطقه اهمیت ویژه‌ای دارد. 

 

دیپلماسی منطقه‌ای در سایه آتش‌بس شکننده کابل- اسلام‌آباد


برگزاری نشست کشورهای همسایه افغانستان به میزبانی تهران، در شرایطی که تنش میان کابل و اسلام‌آباد به بالاترین سطح خود در سال‌های اخیر رسیده، از منظر دیپلماتیک تلاشی قابل تقدیر برای مدیریت بحران و جلوگیری از تشدید ناامنی‌های منطقه‌ای است. ایران با ابتکار عمل در احیای گفت‌وگوهای منطقه‌ای، کوشیده است بستری برای تبادل نظر میان بازیگران همجوار افغانستان فراهم آورد و از تبدیل شدن اختلافات موجود به یک بحران فراگیر امنیتی جلوگیری کند.

 

با این حال، واقع‌بینی اقتضا می‌کند که تأثیرگذاری چنین نشست‌هایی، به‌ویژه در این سطح و با این ترکیب مشارکت‌کنندگان، محدود ارزیابی شود.به تعبیر شهباز شریف، نخست‌وزیر پاکستان، آتش‌بس میان افغانستان و پاکستان «بسیار شکننده» است؛ توصیفی که به‌خوبی عمق بی‌اعتمادی و پیچیدگی تنش میان دو طرف را نشان می‌دهد. اختلافات ریشه‌دار بر‌سر خط دیورند‌ که نه‌تنها یک مناقشه مرزی بلکه بخشی از هویت سیاسی و امنیتی طالبان و دولت‌های پیشین افغانستان بوده، همچنان حل‌نشده باقی مانده است.

 

این اختلاف بنیادین، در کنار اتهامات متقابل درباره حمایت از گروه‌های مسلح و ناامنی‌های مرزی، امکان کاهش پایدار تنش را در کوتاه‌مدت به‌شدت محدود می‌کند. افزون بر این، بحران افغانستان صرفا در چارچوب روابط دوجانبه کابل و اسلام‌آباد قابل فهم نیست، بلکه در بستر رقابت‌های گسترده‌تر قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای معنا پیدا می‌کند.

 

نقش‌آفرینی چین، روسیه، آمریکا و همچنین هند، هر یک با منافع و محاسبات خاص خود، معادلات امنیتی جنوب و مرکز آسیا را پیچیده‌تر کرده است. غیبت آمریکا و هند در هر نشستی به میزبانی هر کشوری، به‌عنوان دو بازیگر کلیدی و اثرگذار در تحولات افغانستان و روابط طالبان و پاکستان، خود گویای محدودیت‌های این ابتکار دیپلماتیک است.در چنین شرایطی، انتظار اینکه نشست‌هایی در سطح نمایندگان ویژه و بدون حضور طالبان بتوانند به کاهش ملموس تنش‌ها یا برقراری صلح و امنیت پایدار منجر شوند، انتظاری خوش‌بینانه است.

 

محسن روحی‌صفت: نشست‌های منطقه‌ای معجزه نمی‌کنند 


نشست اخیر تهران با حضور کشورهای همسایه افغانستان، اگرچه در غیاب طالبان و برخی بازیگران تأثیرگذار مانند هند برگزار شد‌ اما از منظر نیت، فلسفه شکل‌گیری و کارکرد منطقه‌ای، واجد اهمیت قابل توجهی است. لذا محسن روحی‌صفت در گفت‌وگوی خود با هفت‌صبح ابتدا به ساکن تصریح می‌کند که‌ «ارزیابی چنین نشستی پیش از هر چیز نیازمند شفاف‌سازی درباره سطح، دامنه و انتظاراتی است که از آن تعریف شده بود. این نشست اساسا در قالب نشست همسایگان افغانستان برگزار شد؛ بدین معنا که صرفا کشورهایی در آن حضور داشتند که مرز زمینی مستقیم با افغانستان دارند. از این منظر، عدم حضور هند، هرچند این کشور بازیگری تأثیرگذار در معادلات افغانستان محسوب می‌شود، با تعریف اولیه نشست همخوانی دارد.»


از دید معاون پیشین دفتر مطالعات سیاسی و مسئول پیشین ستاد پشتیبانی افغانستان، «نکته کلیدی آن است که تمامی کشورهای حاضر در این نشست، فارغ از تفاوت‌های سیاسی و اولویت‌های ملی، در یک نگرانی بنیادین اشتراک دارند و آن نگرانی امنیتی ناشی از تحولات افغانستان است. اگرچه چالش‌های مرتبط با افغانستان صرفا به امنیت محدود نمی‌شود و موضوعاتی چون مهاجرت، مواد مخدر، اقتصاد، ترانزیت و مسائل اجتماعی نیز اهمیت دارد‌ اما در میان همه این موارد، امنیت جایگاهی حیاتی‌تر و فوری‌تر دارد.

 

کشورهای همسایه نگران آن هستند که وضعیت بی‌ثباتی تحمیل‌شده پس از توافق دوحه، دامنه‌دار شود و گروه‌های افراطی و تروریستی فعال در افغانستان، از جمله داعش و ده‌ها گروه مسلح دیگر، تهدیدی مستقیم برای امنیت آن‌ها ایجاد کنند.» با چنین برداشتی، معاون سفير پيشين ایران در پاکستان تاکید دارد: «توافق دوحه، نه با نیت ثبات‌آفرینی، بلکه با هدف انتقال هزینه بحران افغانستان از دوش آمریکا به کشورهای منطقه طراحی شد. در جریان مذاکرات این توافق، دولت مستقر در کابل عملا نادیده گرفته شد و همین رویکرد، از نگاه بسیاری از نخبگان سیاسی افغانستان، نشانه‌ای روشن از تغییر جهت آمریکا و بی‌اعتنایی به تداوم حاکمیت دولت مرکزی بود. نتیجه این سیاست، فروپاشی سریع دولت کابل و بازگشت طالبان به قدرت بود؛ رخدادی که نه‌تنها افغانستان، بلکه کل منطقه را با تبعات امنیتی گسترده‌ای مواجه کرد.»


از این منظر، كارشناس ارشد شبه قاره مرکز بین المللی مطالعات صلح به هفت صبح می‌گوید: «گردهمایی کشورهای همسایه افغانستان در تهران تلاشی منطقی و قابل دفاع برای هم‌افزایی منطقه‌ای است. حتی اگر خود افغانستان یا طالبان در این نشست‌ها حضور نداشته باشند، این امر از ارزش ذاتی چنین ابتکاری نمی‌کاهد. اهمیت این نشست‌ها صرفا در بیانیه‌های رسمی آنها خلاصه نمی‌شود، بلکه بخش مهم‌تر آن در رایزنی‌های غیررسمی، گفت‌وگوهای دوجانبه و چندجانبه در حاشیه نشست‌ها شکل می‌گیرد؛ جایی که کشورها نگرانی‌های خود را بی‌پرده مطرح می‌کنند، سوءتفاهم‌ها کاهش می‌یابد و زمینه برای یافتن راه‌حل‌های مشترک فراهم می‌شود.»

 

به باور روحی‌صفت، «این رایزنی‌ها به‌ویژه در شرایطی اهمیت می‌یابد که برخی بازیگران با روایت‌سازی و مداخلات غیرمستقیم، علاقه‌ای به برقراری صلح و ثبات در منطقه ندارند. در چنین فضایی، هماهنگی میان همسایگان افغانستان می‌تواند نقش بازدارنده در برابر تشدید بحران ایفا کند. نمونه مهم این رویکرد، بهبود قابل توجه روابط ایران و پاکستان در یکی دو سال اخیر است. دو کشوری که در گذشته گاه در پرونده افغانستان رقابت‌هایی داشتند، اکنون به سمت همکاری و اعتمادسازی حرکت کرده‌اند؛ امری که می‌تواند تأثیری مثبت بر مدیریت بحران افغانستان داشته باشد.»

 

با این حال، معاون سفير پيشين ایران در هند تأکید دارد که «نباید از عمق و پیچیدگی بحران افغانستان غافل شد. این کشور در طول دهه‌ها همواره عرصه رقابت قدرت‌های بزرگ و منطقه‌ای بوده و تلاقی منافع بازیگران خارجی، فعالیت سازمان‌های اطلاعاتی و تنوع فرهنگی، قومی و زبانی، مسئله افغانستان را به یکی از پیچیده‌ترین بحران‌های ژئوپلیتیکی جهان تبدیل کرده است. پس از توافق دوحه، افغانستان عملا از اولویت جامعه جهانی خارج شد و بار اصلی مدیریت بحران بر دوش کشورهای منطقه افتاد؛ در حالی که هیچ کشوری به تنهایی توان حل این معضل را ندارد.»