کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۶۰۰۶۰
تاریخ خبر:

سرنوشت تلخ استارتاپ‌های شهرستانی

سرنوشت تلخ استارتاپ‌های شهرستانی

چرا بیشتر ایده‌های استارتاپی در استان‌های مختلف با شکست مواجه شدند؟

هفت صبح|‌ در هفته گذشته سایت کارنگ در گزارشی از اکوسیستم استارتاپی تبریز از اوضاع ناخوش آن نوشته بود. گزارشی درباره اوضاع ناخوش اکوسیستم استارتاپی تبریز. بد ندیدم نقدی را که مدت‌هاست به مفهوم اکوسیستم‌های شهرستانی دارم بنویسم. نقدی که بیشتر از اینکه متوجه شهرستان‌ها و قصور آن‌ها باشد درباره عملکرد خود ما مرکزنشین‌هایی است که در دهه نود کمی بیش از اندازه و البته خودخواهانه از جذابیت استارتاپ گفتیم...

 

دو سال پیش در رویدادی در بندرعباس بودم. رویدادی درباره اکوسیستم کارآفرینی جنوب بود. آدم‌هایی با همان رویای ساخت استارتاپ نشسته بودند که من و یکی دو نفر دیگر برای آن‌ها از اکوسیستم استارتاپی و فرصت‌های آن برای جنوبی‌ها بگوییم.

 

موقعی که می‌خواستم اسلایدهای ارائه خودم را آماده کنم یاد یکی از جلدهای هفته‌نامه شنبه افتادم. فکر کنم حوالی همان سال 1395 بود که تازه شنبه را راه انداخته بودیم. جلدی بود از تعدادی جوان و نوجوان اصفهانی (یا دقیق‌تر بخواهم بگویم شهرضا یا سمیرم) که در دامان طبیعت عکسی خندان انداخته بودند و تیتر هم از رویای راه‌اندازی استارتاپ در آن جغرافیا می‌گفت. با خودم گفتم خدایا یعنی الان آن‌ها کجایند؟! چون مطمئنم که هیچ استارتاپی در سمیرم یا شهرضا که نداریم. حتما کارمندهای سرخورده ادارات دولتی سمیرم یا نهایتا پارک‌های علم و فناوری آن دوروبر شده‌اند... یادم آمد که چه نوجوانان و جوانان شاد و دلخوش و خجسته‌ای بودند و چه خجسته‌تر ما بودیم که فکر می‌کردیم در دشت‌های زیبای سمیرم می‌شود استارتاپ راه انداخت...

 

یادآوری آن خاطره باعث شد تا برای جوانان بندرعباسی‌ عاشق استارتاپ با تلخی و روراستی بیشتری حرف بزنم. از این بگویم که استارتاپ زدن در بندرعباس تقریبا چیزی نزدیک به امر محال است. اگر هم ایده‌ای دارند که با هزار دقت و تامل آن را سنجیده‌اند که نیاز صددرصد واقعی شهرشان است نهایتا بروند و از دل آن یک بنگاه کوچک و متوسط خلق کنند تا آخر ماه پولی بگذارند جیب‌شان. از آن گفتم که ایده‌ هرچقدر درست‌شان را روی مفهوم بلندپروازانه استارتاپ سوار نکنند و درگیر استارتاپ‌بازی و اکوسیستم استارتاپی نشوند... اما در آن روز بیشتر از این حرف زدم که می‌توانند همین حالا عطای استارتاپ را به لقایش ببخشند و بروند یک مهارت فنی یا غیرفنی را در بالاترین سطحش یاد بگیرند و کارمند و حقوق‌بگیر یک شرکتی شوند که پول دارد و نیازمند مهارت تخصصی آن‌هاست.

 

  مسیر نادرست ترویج یک مفهوم درست

 

سفت‌وسخت عقیده دارم یکی از بزرگترین اشتباهات همه ما فعالان اکوسیستم استارتاپی، انداختن بچه‌های معصوم و بااستعداد شهرستان‌های مختلف کشور در بازی اکوسیستم‌سازی بوده است. بچه‌هایی که هر کدام از تبریز گرفته تا مشهد و اصفهان و بوشهر و رشت و ... یک وب‌سایت بالا آوردند و یک‌شبه فکر کردند بنیان‌گذار کسب‌وکار شده‌اند. اما وقتی برای یادگیری مهارت‌های پول‌سازی که می‌توانست یک زندگی خوب برای آن‌ها از طریق کار کردن در شرکت‌های بزرگ به ارمغان بیاورد نگذاشتند. بچه‌هایی که به‌جای کارآموزی و کسب تجربه آن‌هم در مشاغل جذاب و به‌روز دنیا، وقت‌شان را صرف طراح کارت ویزیت خود و استارتاپی کردند که هیچ‌وقت کسی چیزی از آن نخرید و محصولی از آن ندید!

 

منکر معدود موفقیت‌های استارتاپی در شهرستان‌ها نیستم. اما اینقدر تعدادشان کم است و اینقدر همین حالا با گرفتاری‌های بقا مواجهه‌اند که نمی‌توانند مثال نقض خوبی برای حرفی که در این نوشته می‌زنم باشند. منکر این هم نیستم که بیشتر بچه‌هایی که با مفهوم استارتاپ و دنیای جذاب و پیچیده ایده‌ها و مدل‌ها و ... کسب‌وکاری آشنا شدند بی‌شک آینده بهتری از کسانی که شانس مواجهه با چنین مفهومی را نداشته‌اند پیدا کرده‌اند. اما فکر می‌کنم موضوع را از زاویه بهتری می‌شد در شهرستان‌ها معرفی و ترویج کرد.

 

اما معتقدم هنوز هم دیر نشده است. باید به بچه‌های شهرستان بگوییم  و از آن‌ها بخواهیم حالا که به هر دلیلی در فضای دیجیتال دارند نفس می‌کشند حداقل بنشینند روی یک حوزه تخصصی و یک مهارت سطح‌بالا یاد بگیرند.

 

چند روز پیش یکی از دوستانم در یک استارتاپ هلندی از من خواست فردی ترجیحا در یکی از شهرستان‌های ایران را به او معرفی کنم برای یک موقعیت شغلی کاملا دورکار که حقوق دلاری به‌نسبت خوبی هم داشت. باورش سخت است اما به چند استان مختلف سپردم و نیروی متخصص یا حداقل نیرویی که پایه اولیه آن توانمندی‌های مدنظر را داشته باشد پیدا نکردم!

 

 

جنبش مهارت‌آموزی و مسئولیت اکوسیستم

 

من فکر می‌کنم ما نیازمند جنبش مهارت‌آموزی مشاغل اقتصاد دیجیتال آن‌هم با تاکید بر ظرفیت‌ شهرستان‌ها هستیم. واقعا یادگیری مهارت‌های موردنیاز (قاعدتا منظورم در یک سطح معقول است و نه صرفا ادعا کردن!) شغلی مانند مدیر محصول، مدیر شبکه‌های اجتماعی، کارشناس توسعه کسب‌وکار، طراح محصول، طراح وب، هماهنگ‌کننده تیم، کارشناس دیجیتال مارکتینگ و... چقدر سخت است؟ چقدر زمان نیاز دارد؟ چقدر هزینه می‌خواهد؟ چقدر در شهرستان بودن مانع یادگیری آن‌هاست؟ چقدر در شهرستان زندگی کردن مانع پیدا کردن یک شغل دورکار مرتبط با این مهارت‌هاست؟!

 

چنین کاری یک نهضت مهارت‌آموزی متمرکز بر شهرستان را می‌خواهد. باید مهارت‌های حداقل لایه کارشناسی مرتبط با مشاغل اقتصاد دیجیتال (کافی است نیازمندی‌های ده استارتاپ بزرگ کشور را بگذاریم جلوی رویمان) را اول به بچه‌های بااستعداد استان‌های مختلف بشناسانیم و بعد برای آموزش آن‌ها مسیرهایی را تعریف کنیم. این یک مسئولیت اجتماعی روشن و به‌دور از ریاکاری و تزویر کسب‌وکاری است. واقعی‌تر از واقعی!

 

کدخبر: ۵۶۰۰۶۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر