جوانان، قربانیان ساختار پوسیده صادراتی

تجارت خارجی ایران هنوز براساس روابط سنتی و تجربههای شخصی اداره میشود
هفت صبح، رضا رهسپار| تجارت خارجی ایران همچنان در مدار سنتی و الگوهای دیرینه باقی مانده است. بخش قابلتوجهی از تعاملات بینالمللی بازرگانان ایرانی به روابط فردمحور، تجربههای شخصی و روشهای غیررسمی متکی است. در چنین فضایی، نیروهای جوان، استارتاپها و شرکتهای دانشبنیان کمتر مجال نقشآفرینی مییابند. این در حالی است که در اقتصاد جهانی، نقش داده، فناوری و هوش مصنوعی در طراحی مسیرهای صادراتی، تحلیل بازار و خلق مزیت رقابتی به شدت پررنگ شده است.
در اقتصادهای نوظهور و توسعهیافته، پیوند منسجم میان دانشگاه، صنعت و سیاستگذار اقتصادی بهعنوان زیرساخت تحولآفرین در تجارت شناخته میشود. نمونههای موفق در این زمینه، دانشگاههایی هستند که در دل خوشههای صنعتی فعالاند، پژوهشهایی انجام میدهند که مستقیما به نیازهای بازار پاسخ میدهند و در نهایت منجر به صادرات محصول یا فناوری میشوند.
در مقابل، ساختار آموزش عالی در ایران عمدتا نظری باقی مانده و نظام ارزیابی آن بر محور تعداد مقالات متمرکز شده است. از سوی دیگر، صنایع نیز نگاه محدودی به پژوهش و نوآوری دارند و با کمینهکردن بودجههای تحقیق و توسعه، از مسیر آزمونوخطاهای فناورانه فاصله گرفتهاند.
فاصله مزمن میان دانشگاه و صنعت
در بسیاری از دانشگاههای کشور، دفاتر ارتباط با صنعت یا به شکل تشریفاتی عمل میکنند یا درگیر مسائل اداریاند. نبود نیروی متخصص برای مذاکره، تنظیم قرارداد و هدایت پروژهها در چارچوب استانداردهای اقتصادی باعث شده این دفاتر عملا نقشی در پیوند میان دانش و بازار ایفا نکنند. در نقطه مقابل، پارکهای علم و فناوری نیز در سالهای اخیر عمدتا به فضاهای استیجاری برای استارتاپها بدل شدهاند. خروجی این پارکها، نه در قالب محصول فناورانه صادراتمحور بلکه در شکل پروژههای کوچک خدماتی باقی مانده است.
در صنعت نیز ترجیح اغلب بنگاهها بر واردات فناوری آماده و استفاده از راهحلهای غیر بومی است. این رویکرد، توان پژوهشی داخلی را تضعیف میکند و به چرخه معیوبی میانجامد که در آن، جوانان متخصص و کارآزموده جایگاهی در تصمیمگیریهای بزرگ اقتصادی ندارند. این همان چیزی است که ظرفیت تجارت خارجی بخش صنعت کشور را به شدت محدود میکند.
کارکرد پلتفرمهای بینالمللی؛ فرصت نادیده گرفتهشده
ابزارهای تحلیل بازار و دادهمحور مانند ترید مپ (Trade Map) از سوی نهادهایی چون مرکز تجارت بینالمللی راهاندازی شدهاند تا کشورهای در حال توسعه مسیرهای دقیقتری برای حضور در بازار جهانی بیابند. ترید مپ با ارائه آمارهای دقیق از صادرات و واردات کشورها، تغییرات تعرفهها، ظرفیتهای مغفولمانده و روند تقاضای کالاها در بازارهای هدف، امکانی برای طراحی استراتژی صادراتی بر پایه داده فراهم میکند. این ابزار در بسیاری از کشورها در اختیار اتاقهای بازرگانی، سازمانهای توسعه تجارت و دانشگاهها قرار دارد تا دانشآموختگان جوان با استفاده از آن تحلیل بازار انجام دهند و مسیرهای نو برای صادرات طراحی کنند.
در ایران، آشنایی بسیار محدودی با این ابزارها وجود دارد. نه در دورههای دانشگاهی به این دانشها پرداخته میشود، نه زیرساختی در بخش دولتی برای دسترسی سیستماتیک به این اطلاعات فراهم شده است. در نتیجه، بسیاری از تصمیمها در حوزه صادرات، همچنان مبتنی بر روابط، تجربههای محدود و تحلیلهای غیرعلمی است.نکته تاسف آور آنکه چند سال است ایران، غایب اطلاعات مندرج در تریدمپ است. در حالی که کشورهای عقب افتاده آفریقایی نیز در این سایت، اطلاعات خود را به اشتراک میگذارند.
اصلاح نهادهای میانجی و بازیسازی مجدد
برای خروج از این وضعیت، بازتعریف کارکرد نهادهای میانجی همچون دفاتر انتقال فناوری، اتاقهای مشترک بازرگانی و پارکهای علم و فناوری ضروری است. این نهادها باید به جای نقشهای اجرایی سنتی، به طراحان مدلهای جدید مشارکت علمی و اقتصادی تبدیل شوند. جذب جوانان با توانمندی تحلیل داده، مدیریت پروژههای صادراتی و توسعه نرمافزارهای هوشمند تجاری از مهمترین ماموریتهای آینده این نهادهاست.
افزون بر این، باید قواعد بازی تغییر کند. تا زمانی که نظام ارتقاء اعضای هیات علمی بر تعداد مقالات و نه دستاوردهای صنعتی استوار است، پیوند دانشگاه و تجارت برقرار نمیشود. در سمت صنعت نیز اعطای مشوقهای مالیاتی و امتیازات صادراتی به شرکتهایی که از ظرفیت دانشگاهها و شرکتهای دانشبنیان بهره میبرند، یک ضرورت است. آن هم نه فقط در بخش تکنولوژی ساخت، بلکه در زمینههایی همچون بازاریابی بینالمللی، تامین مالی خارجی یا مشترک و دانش حقوقی فراملی.
از خودکفایی شعاری تا تعامل راهبردی
تجربه تاریخی ایران و برخی کشورها مانند شوروی سابق نشان میدهد که اصرار بر خودکفایی در غیاب تعامل بینالمللی و تبادل فناوری، به انزوا و عقبماندگی فناورانه منجر میشود. تولید ملی زمانی معنا دارد که مبتنی بر فناوری روز، شناخت بازار جهانی و مشارکت فعال در زنجیره ارزش بینالمللی باشد. جوانان ایرانی با دانش روز، انگیزه بالا و تسلط بر ابزارهای دیجیتال، سرمایه بزرگی برای این هدف هستند اما تنها در صورتی که ساختار تصمیمگیری تجاری به آنها اجازه ورود دهد.
مسیرهای بازسازی ظرفیت تجارت دانشبنیان
علی فراهانی| گذار از تجارت سنتی به تجارت دانشبنیان نیازمند اراده سیاسی، اصلاح نهادی و تغییر ذهنیت تصمیمگیران اقتصادی است. این گذار، نه از مسیر پروژههای کوتاهمدت یا بخشنامههای مقطعی، بلکه از طریق برنامهریزی بلندمدت، سرمایهگذاری متمرکز بر آموزش کاربردی و فعالسازی ظرفیت دانشگاهها و شرکتهای فناوریمحور محقق میشود.
در مرحله نخست، باید بانکهای اطلاعاتی دقیق از ظرفیتهای صادراتی کشور، نقاط ضعف و قوت رقبا و تحلیل بازارهای هدف ایجاد و در دسترس دانشگاهها، شرکتهای نوآور و اتاقهای بازرگانی قرار گیرد. این بانکهای اطلاعاتی باید بهصورت منظم بهروزرسانی شوند و از ابزارهای هوش مصنوعی برای تحلیل روندها استفاده کنند.
در گام بعدی، لازم است نهادهای آموزشی به جای تکرار مطالب نظری، به تربیت تحلیلگر بازار، طراح محصول صادراتی و مدیر پروژه بینالمللی بپردازند. دانشجویان باید مهارت استفاده از ابزارهایی مانند ترید مپ، تسلط به زبان تجارت جهانی، آشنایی با قواعد سازمان تجارت جهانی و مذاکره با طرفهای خارجی را در محیط واقعی تمرین کنند. این اتفاق در صورتی رخ میدهد که دانشگاه از انزوا خارج شود و در تعامل فعال با صنعت و بازارهای جهانی قرار گیرد.
حکمران و سیاستگذار باید از مدلهای نظارتی و دستوری فاصله بگیرد و با مشارکت نهادهای مدنی و بخش خصوصی، بستری برای شکوفایی استعدادها فراهم آورد. طراحی مشوقهایی برای صادرات کالاهای فناورانه، اعطای مجوزهای سریع به شرکتهای نوپا در حوزه تجارت بینالملل و حمایت حقوقی و بیمهای از قراردادهای خارجی شرکتهای دانشبنیان از جمله این اقدامات است.
فرصت تاریخی برای بازسازی ساختار تجارت
اقتصاد ایران در آستانه یک انتخاب تاریخی قرار دارد؛ یا در مسیر تکرار الگوهای گذشته، با نرخ پایین بهرهوری، زنجیرههای معیوب صادرات و واردات، و اتکای مزمن به خامفروشی باقی بماند، یا با اعتماد به نسل جوان و فناوری، وارد مسیر بازسازی ساختار تجارت خارجی شود. نشانههای اولیه این تحول در برخی تلاشهای پراکنده دیده میشود اما تا شکلگیری یک جریان ملی، همچنان فاصله وجود دارد.
در جهانی که رقابت اقتصادی بهجای مرزهای جغرافیایی در سطح داده، نوآوری و زنجیره تأمین معنا پیدا کرده، ایران نیز ناگزیر از بازاندیشی در نقش سنتی خود در تجارت است. اگر این بازاندیشی با رویکردی آیندهنگر، فناورانه و جوانمحور همراه شود، مسیر تازهای در اقتصاد ملی گشوده خواهد شد؛ مسیری که در آن دانش، تحلیل و فناوری بر تجربه صرف و رابطههای شخصی غلبه میکند و صادرات دیگر امری تصادفی یا محفلی نخواهد بود، بلکه حاصل برنامهریزی علمی و تعامل با جهان است.