کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۹۵۷۳۳
تاریخ خبر:
گزارش هفت‌صبح از محله‌ای در مشهد که در قرق افغانستانی‌ها پاکستانی‌ها و بلوچستانی‌هاست

از قلب کابل و کراچی به کوچه‌های تاجرآباد

از قلب کابل و کراچی به کوچه‌های تاجرآباد

در تاجرآباد مردان «پیران تنبان» می‌پوشند و لباس محبوب زنان «سراوانی» است

هفت صبح، مهسا کسنوی| مشهد به‌دلیل موقعیت جغرافیایی خاص و حضور امام هشتم شیعیان از قدیم‌الایام، مقصد مهاجران زیادی بوده ‌است. مجاورت مرزی با افغانستان، سبب شده تا مشهد بیشتر مقصد مهاجرت از همسایه شرقی‌مان باشد. در دو دهه گذشته، مهاجران پاکستانی و بلوچستانی نیز به دلیل فرهنگ نزدیک با افغانستان، مشهد را به عنوان مقصد مهاجرت انتخاب کرده‌اند.  خیابان مهدیه در جاده سرخس و حاشیه شرقی مشهد، بیش از 4 دهه، خانه‌ این مهاجران بوده‌ است. این محله از سال‌ها پیش با نام «تاجرآباد» در بین مردم شناخته می‌شود.

550fc7ad-d90a-4495-9130-4bb61ac0383b

بازی رنگ‌ها در هیاهوی لهجه‌ها 

در حاشیه شهر مشهد، محله‌ تاجرآباد با یک طاق بلند از بقیه محله‌ها جدا شده ‌است. اما این طاق، تنها وجه تمایز این محله با سایر محله‌های مجاور نیست.  از طاق بلند تاجرآباد که عبور کنید، رنگ‌ها و لهجه‌ها شما را به دنیای دیگری خواهد برد؛ دنیایی که ترکیب چند فرهنگ مشابه است. 

 

در تاجرآباد، زبان و لهجه در هم تنیده‌است. در مغازه‌ای لهجه‌ بلوچستانی خواهید شنید، مغازه‌ دیگر افغانستانی صحبت می‌کنند و شاید دو پیرمرد سالخورده در گوشه‌ خیابان به زبان پاکستانی، گپ بزنند. بیشتر مغازه‌ها، پارچه فروشی است و رنگ‌ و نقش‌های پارچه‌ها، شما را به هند‌ می‌برد. شاید بزرگترین مشخصه این محله همین باشد؛ پارچه‌های رنگارنگ که در کنار لهجه و زبان‌های مختلف، زیباتر به نظر می‌رسد. 

6ba4d353-7e70-4d71-9c80-e8c32ba03746

اینجا شما مهمان هستید

«در تاجرآباد شما مهمان هستید»؛ اگر برای خرید، سری به این محله در مشهد بزنید، این جمله را با تمام وجودتان درک خواهید کرد. در تاجرآباد، کسی فارسی حرف نمی‌زند همچنین جواب لبخندتان را با لبخند نخواهید گرفت.  زنان و مردان لباس محلی می‌پوشند. بنابراین تشخیص فرد جدید در اینجا اصلا کار سختی نیست.   پس اگر بومی این منطقه نیستید، نباید توقع خوشرویی داشته باشید. مردم تاجرآباد، گارد فرضی خود را با شما حفظ می‌کنند. 

 

سراوانی، لباس محبوب تاجرآباد 

در تاجرآباد پوشیدن لباس محلی بسیار مرسوم است. مردان، «پیران تنبان» (لباس محلی مردان افغانستان) می‌پوشند و لباس محبوب زنان «سراوانی» یا لباسی نزدیک به آن است. سراوانی لباس محلی زنان بلوچ است که با رنگ‌های تند و آینه‌کاری و سوزن دوزی، نگاه هر بیننده‌ای را به خود، جلب می‌کند. البته هستند زنانی که برقع می‌پوشند؛ که بیشتر از افغانستان آمده‌اند.   اگر به تاجرآباد بیایید قطعا زنان سراوانی‌پوش را خواهید دید که برای خرید پارچه‌ جدید در حال گپ و گفت با مغازه‌داران هستند. 

439ac92d-a72a-40e9-b087-0903fdbbc852

داستان شکل‌گیری تاجرآباد 

دو داستان مختلف برای شکل‌گیری تاجرآباد وجود دارد. مردی 35 ساله‌‌ بلوچستانی داستان را اینگونه روایت می‌کند:«40 سال پیش تاجرآباد فقط محل خرید و فروش پشم و پوست گوسفند بود و تاجران زیادی به اینجا می‌آمدند؛ برای همین اسم اینجا را تاجرآباد گذاشتند.»  مرد پاکستانی میانسال اما روایت دیگری دارد:« اولین نفری که در اینجا مغازه داشته، تاجر نامی بوده که باعث شده خرید و فروش در این محل رونق بگیرد. بنابراین؛ این محله را با اسم او، یعنی «تاجرآباد» می‌شناسند.»   

 

به قدمت 4 دهه

محله تاجرآباد در 45 سال پیش نیز وجود داشته و بیشتر ساکنانش ایرانی بودند و اینجا را با نام «قلعه» می‌شناختند. کار عموم مردم در گذشته، کشاورزی بوده و چاه‌های آب زیادی در قلعه، وجود داشته است. اما به دلیل موقعیت جغرافیایی این محله و نزدیک بودن آن به نقاط مرزی، بسیاری از مهاجران به اینجا آمدند و ساکن این منطقه شدند و کم کم ایرانی‌ها از این محله رفتند. یکی از مغازه‌دارها که پارچه‌فروشی دارد می‌گوید:« من 40 ساله هستم و در این محل به دنیا آمدم. خانواده‌ام در همان سال تولد من از افغانستان به ایران آمده بودند.»  او ادامه می‌دهد:« کسی تاجرآباد را در آن دوران نمی‌شناخت ولی تقریبا 10 سالی هست که بازار اینجا رونق گرفته و مردم غیرمحلی برای خرید پارچه به اینجا می‌آیند.»

 

 بازار پارچه یا خرید محصولات خارجی؟ 

درست است که مردم مشهد، تاجرآباد را به عنوان بازار پارچه می‌شناسند. اما اینجا به غیر از خرید پارچه، جذابیت‌های دیگری هم دارد. بعضی مغازه‌ها در اینجا کفش‌های محلی پاکستان که قیمتشان از 800 هزارتومان به بالاست و صندل‌های براق محلی می‌فروشند که طرفداران زیادی دارد.  مغازه‌های دیگری نیز هستند که ادعا می‌کنند اجناس اصل آرایشی بهداشتی را از زاهدان و پاکستان برای فروش آورده‌اند. اگر قدرت تشخیص جنس اصل از تقلبی را داشته باشید، بد نیست سری به این مغازه‌ها بزنید. 

 

شور نخود و قابلی پلو 

در تاجرآباد غذاهای افغانستانی با اقبال بهتری روبه‌روست. تنها رستوران این محله، قابلی پلو را به عنوان غذای اصلی سرو می‌کند و یک گاری در کنار خیابان، شورنخود می‌فروشد.  قابلی پلو یک غذای اعیانی افغانستانی است که با گوشت فراوان، برنج، کشمش، هویج، پیاز و انواع ادویه‌های محلی تهیه می‌شود.  شورنخود نیز یک میان وعده افغانستانی است که از نخود تشکیل شده‌ است و آن را همراه با نمک و سرکه می‌خورند. 

   

کسی بر اینجا نظارت ندارد

به ادعای خودش تنها کاسب فارسِ تاجرآباد است. اهل خراسان جنوبی و شهر بیرجند است. پیرمردی 70 ساله به نظر می‌رسد. او در مورد تاجرآباد توضیح می‌دهد:« سال‌ها پیش ورشکست کردم و با توجه به پولی که برایم مانده بود، در تاجرآباد مغازه گرفتم. تمام کسبه اینجا مهاجر هستند از افغانستان و پاکستان و بلوچستان.»

 

او ادامه می‌دهد:« نوع زندگی در اینجا بیشتر قبیله‌ای است و کسی به این محله نظارت ندارد. حتی چندین بار دعوای منجر به قتل اتفاق افتاد و پلیس هیچ دخالتی نکرد در حقیقت چیزی به نام جرم در اینجا معنا ندارد و مردم همه مسائل را به شیوه خودشان حل می‌کنند.» مرد که لحنی نصیحت‌گونه به خود گرفته، می‌گوید:« الان ظهر است و همه‌چی امن و امان است اما دخترم شب تنها به اینجا نیا.»

 

از چابهار‌تا پاکستان 

تقریبا 20 ساله ‌است و عطاری دارد؛ روی در مغازه‌اش نوشته:« گراکو موجود است.» از او می‌پرسم گراکو چیست؟ توضیح می‌دهد: « نوعی تنباکوی سنتی بلوچستانی است.» بعد از کمی هم‌کلامی با او، متوجه می‌شوم؛ اهل چابهار است و چون اقوامش در مشهد بودند در کودکی به اینجا آمده‌است. مرد دیگری را می‌بینم که در پیاده‌رو نشسته و خطوط میانسالی روی پیشانی‌اش، خودنمایی می‌کند.

 

ریش‌های بلند و لباس محلی و کلاهی که بر سر، دارد به خوبی نشان می‌دهد مهاجر است. او می‌گوید:« 15 سال است که از افغانستان به اینجا آمده‌ام. دو سال قبل از من برادرم به اینجا آمد و بعد از او، من و خانواده‌ام به تاجرآباد آمدیم.» کمی دورتر از دو مغازه دیگر، مردی جاافتاده، در مغازه‌اش سجاده انداخته و در حال عبادت است. از نحوه‌ نماز خواندنش متوجه می‌شوم که اهل سنت است. از او می‌پرسم چند سال است به اینجا آمده‌؛ پاسخ می‌دهد:«در نوجوانی همراه با خانواده از پاکستان به اینجا آمدم و ماندگار شدم. خدا را شکر کار و کاسبی‌مان اینجا چرخید و ماندیم.»

 

تازه‌ترین تحولاتاجتماعیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۵۹۵۷۳۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر