قاب تاریخ| چه کسی دستور قطع تصاویر ورود امام به ایران را داد؟ ناراحتی هویدا از چه بود؟
عکسهایی از مشاهیر تاریخ معاصر ایران، شهرهای ایران، خودروهای نوستالژیک، عکسهای فوتبالی و...
هفت صبح| با قاب تاریخ به ایران قدیم سفر و یادی از گذشته می کنیم. در تهیه این مجموعه، از تصاویر کمتر دیده شدهای استفاده شده که تماشای آنها خالی از لطف نیست.
قاب تاریخ
چه کسی دستور قطع تصاویر ورود امام به ایران را داد؟ رادیو تلویزیون ملی ایران در روزهای منتهی به انقلاب درگیر اعتصاب و کشمکش میان نیروهایش بود. این وضع باعث شد که چند ماه مانده به انقلاب تعدادی از کارکنان رادیو و تلویزیون اعتصاب کنند. اطلاعات آنلاین نوشت: در روز ورود امام خمینی به کشور، امیرمسعود برزین، چهارمین مدیر سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران بعد از رضا قطبی، ناصرالدین شاهحسینی و تورج فرازمند، با کارکنان اعتصابی تلویزیون به توافق رسید که مسئولیت پوشش مستقیم ورود امام به فرودگاه مهرآباد برعهده آنها باشد.
کارکنان اعتصابی ساعت ۶ و نیم صبح روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ در فرودگاه مهرآباد حاضر شدند تا بهترین تصاویر را به میلیونها گیرنده تلویزیونی در سراسر ایران مخابره کنند. کیهان عصر همان روز گزارش داد که صبح روز ۱۲ بهمن آرم سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران به شکل متفاوتی برصفحه گیرندهها ظاهر شد؛ هر کدام از دو شیر آشنای آرم تلویزیون یک شاخه گل سرخ در دست داشتند.
طراح این آرم اصغر بهمنزاده، گرافیست تلویزیون بود. به جای سرود شاهنشاهی هم سرود ملی «ای ایران، ای مرز پر گهر» پخش شد و روی صفحه تلویزیون نوشته شده بود: «گرامیباد بهار آزادی». این تلویزیون، تلویزیون همیشه نبود و ۱۲ بهمن هم روزی عادی نبود. ساعت ۹ و ۲۵ دقیقه، مخابره تصاویر واحدهای سیار از فرودگاه آغاز شد.
هواپیمای ایرفرانس بر باند فرودگاه نشسته بود. گوینده تلویزیون نیز روی تصاویر صحبت میکرد. ساعت ۹ و ۴۰ دقیقه، امام هواپیما را ترک کرد و بعد از پایین آمدن از پلکان، سوار بر اتومبیل، به سمت استقبالکنندگان رفت اما فقط پنج دقیقه بعد از اینکه مردم از طریق گیرندههای تلویزیونی شاهد ورود امام به خاک وطن بودند، گوینده تلویزیون اعلام کرد پخش مراسم برایمان مقدور نیست چراکه ارتباط صدا بین فرودگاه و تلویزیون قطع شده و نمیتوانیم مراسم را پخش کنیم.
در ادامه ناگهان تصاویر شاه بر تلویزیون ظاهر و آهنگ سلام شاهنشاهی پخش شد. یعنی چه اتفاقی افتاده بود؟ این اقدام تلویزیون خشم مردم را برانگیخت. عصر همان روز، کیهان در صفحه اول خود با تیتر «با قطع ناگهانی پخش مستقیم تلویزیون؛ در شهرها مردم تلویزیونها را شکستند و به خیابانها ریختند» به این اتفاق واکنش نشان داد. شاپور بختیار، نخستوزیر وقت، درباره قطع پخش تلویزیون به روزنامه کیهان گفت که او دستوری در اینباره نداده است.
روزنامه اطلاعات نیز روز ۱۲ بهمن در صفحه یک خود علت قطع برنامه را «هجوم ماموران» عنوان کرد. این روزنامه در گزارشی با عنوان «پخش مستقیم تلویزیون بهعلت هجوم ماموران قطع شد»، نوشت: «امروز هنگامی که مراسم بازگشت حضرت آیتالعظمی خمینی از رادیو و تلویزون پخش میشد، یک گروهان جدید از ماموران فرمانداری نظامی وارد محوطه جامجم شدند و کسانی که را که مبادرت به پخش این برنامه کرده بودند، بازداشت کردند ولی در بیرون محوطه تلویزیون آنها را آزاد کردند. هماکنون سازمان رادیوتلویزون در اشغال مجدد نظامی است.»
قاب مشاهیر 1
نخستوزیر کسی است که همه مسئولیتها را باید برعهده بگیرد، درحالیکه هیچ کاری دستش نیست؛ بخشی از یادداشتهای اسدالله علم، ۱۴ مرداد ۱۳۴۸ به نقل از انتخاب: قبل از شرفیابی کمیسیون مهمی حسبالامر شاهنشاه درباره شبکه بیسیم سراسری کشور با وزیر پست و تلگراف و مشاور آمریکایی ارتش داشتم. این شبکه خیلی برای دفاع خلیج فارس لازم است، ولی در ۱۹۷۱ تمام نمیشود. گزارش آن را هم که عرض کردم، شاهنشاه خیلی ناراحت شدند، چون (فتحالله ستوده) وزیر پست و تلگراف میگفت باید قطعاً به مناقصه برویم و در آن صورت در ۱۹۷۳ هم تمام نخواهد شد. شاهنشاه فرمودند مگر بدون وسیله در دنیای امروز میتوان از کشور دفاع کرد؟
درست هم میفرمایند. بعد که مرخص شدم نخستوزیر را دیدم. به او گفتم شاهنشاه ناراحت هستند. جواب عجیبی به من داد. گفت، «روزی که (منصوب شدم، شاهنشاه) فرمودند نخستوزیر چنان کسی است که همه مسئولیتها را باید بهعهده بگیرد. حال آنکه هیچ کاری در دستش نیست. من چه کار کنم؟» خیلی از این حرف نخستوزیر تعجب کردم. به دو دلیل: اول اینکه مسئولیتها را به گردن شاه میاندازد. دوم اینکه اگر واقعاً چنین بود، چرا قبول کرد یا بعد چرا استعفاء نداد یا حالا نمیدهد؟ یاللعجب.
قاب مشاهیر 2
پزشکی که پدر علم بیهوشی ایران شد؛ یحیی عدل، زاده ۱۲۸۷ در تبریز بود. جراح ایرانی که او را «پدر جراحی نوین و علم بیهوشی ایران» مینامند. عدل مکتبی در ایران پایهگذاری کرد که به مکتب عدل شهرت دارد. شاگردانش قبل از انقلاب مجلهای به نام «مکتب عدل» به صاحبامتیازی و مدیرمسئولی محمد قاسمی منتشر میکردند که حاوی آخرین اطلاعات علمی در این رشته بود. در میان اعضای خانواده یحیی عدل و زندگی دختر او کاترین به وقایع پیش از انقلاب گره خورده است.
کاترین که در جوانی در یک سانحه کوهنوردی از ناحیه کمر فلج شده بود، بعد از مدتی با بهمن حجت کاشانی ازدواج کرد. بهمن برادرزاده سپهبد علی حجت کاشانی، رئیس تربیت بدنی رژیم پهلوی بود که با تأثیرپذیری از اندیشه اسلامی، علیرغم وابستگی خانواده به خاندان پهلوی، به مبارزه با رژیم روی آورد. کاترین پس از آشنایی با بهمن تحت تعلیمات او به اسلام گروید و در مبارزه با رژیم، همسر خود را همراهی کرد. به دلیل مخالفت ساواک با اقدامات آنها، این زوج به همراه سه دختر خردسال خود به غاری در خرمدره میروند اما نهایتا کاترین و سه دخترش در درگیری با نیروهای رژیم در جریان رویداد خرمدره کشته میشوند. البته این واقعه هیچ تأثیری در روابط عدل با دربار نداشت و وی تا زمان انقلاب در زمره پزشکان معتمد دربار بهشمار میآمد. یحیی عدل در بهمن سال ۱۳۸۱ در تهران درگذشت.