فوتبال ایران و چرخه بیرحم ستارهکشی

مدیرانی که تصمیمشان را با جو سکوها میگیرند، هوادارانی که از ستایش تا نفرت تنها یک بازی فاصله دارند و بازیکنانی که گاه با رفتارشان آتش حاشیه را شعلهور میکنند؛ اینها اجزای چرخه ستارهسوزی در فوتبال ایران هستند.
به گزارش "هفت صبح"، در فوتبال ایران ستاره ماندن دشوار است، برخی بازیکنان در زمان موفقیت، گاه دچار خود بزرگبینی و فاصله گرفتن از موقعیت میشوند، گاه حاشیهسازی میکنند و گاه به یاغی بدل میگردند. اغلب، هواداران فوتبال نیز قدرتی فراتر از حد تصور پیدا میکنند و با سر دادن شعار علیه بازیکنی میتوانند سرنوشت او را یک شبه تغییر دهند. این روزها به واسطهی فضای مجازی، این قضاوت هواداری تا حدودی پررنگتر هم شده است و در رأس امور، مدیران باشگاهها که یا تحت تاثیر جو هواداری قرار میگیرند، یا به دلیل درخواست سرمربی حاضر به کنار گذاشتن بازیکن میشوند، ستارهکشی را رقم میزنند.
احساسات اما در فوتبال ایران حرف اول را میزند تا جاییکه ممکن است یک بازیکن به حاشیه سوق پیدا کند و یا خیلی زود به دست فراموشی سپرده شود و البته نه فقط به دلیل فنی، بلکه بهخاطر مدیریت هیجانی، فشار هواداری و بعضا رفتار خود بازیکن، تصمیمها گاه در پشت درهای بسته گرفته میشود.
امید عالیشاه، سیدحسین حسینی و عیسی آلکثیر مثال خوبی برای این بیثباتی و تناقض محسوب میشوند.
امید عالیشاه، کاپیتان اول پرسپولیس که سالها در این تیم درخشیده و حمایت هواداران را برخوردار میباشد، در پایان فصل گذشته به دلیل مصدومیت، حاشیههای درون تیمی، پر شدن لیست بازیکنان بالای سی سال و در نهایت مخالفت با حضور او توسط کارتال، سرمربی وقت، نام خود را در فهرست خروجی این تیم دید، اما درنهایت با فشار هواداران و متحد شدن بازیکنان، او به تیم بازگشت.
سیدحسین حسین که وفاداری خود را در فوتبال ایران به باشگاه استقلال ثابت کرده بود، اما در دو سال اخیر مورد بیمهری هواداران این تیم قرار گرفت. حسینی که در برخی از بازیها نجاتدهندهی تیمش بود، اما به این دلیل که هواداران او را مسبب حواشی درونتیمی میدانستند، خواستار کنار گذاشتن او شدند و همینطور به درخواست ریکاردو ساپینتو، بدون اینکه استقلال دروازهبان جدیدی را جذب کند با او وداع کردند، وداعی که درخور کاپیتان استقلال نبود. حسینی بعد از آن برای فصل جدید با تیم سپاهان به تفاهم رسید و قرارداد امضا کرد.
عیسی آلکثیر که روزگاری مهاجم محبوب پرسپولیسیها محسوب میشد و اتفاقا رابطهاش با هواداران همچنان قوی بود، اما پس از پایان قراردادش در تصمیمی شوکهکننده راهی استقلال شد، جایی که هواداران این تیم به استقبال او نرفتند و حتی خواهان لغو قرارداد او شدند، تا این بازیکن حالا لقب یاغیای را یدک بکشد که نه هواداران استقلال او را میخواهند و نه پرسپولیسیها دیگر تمایلی به بازگشت او دارند.
بنابراین گاهی هواداران، گاهی مدیران و گاهی خود بازیکنان تصمیمسازند. این تناقضها نهتنها در فوتبال ایران، بلکه در همهجای دنیا به یک قانون نانوشته تبدیل شده است و تا زمانی که باشگاهها براساس ثبات تصمیم نگیرند، هواداران از روی احساس واکنش نشان دهند و بازیکنان نیز در مدیریت حرفهای مسیرشان ضعف داشته باشند، این چرخه ادامه خواهد داشت.