عزیز کردههای ۹۸ | از چشم افتادههای نسل کنونی تیم ملی
27 سال بعد از جام جهانی فرانسه، فوتبال ایران هنوز در دست تیم ملی افسانهای آن روزهاست
هفت صبح | انگار که مهره مار داشته باشند! محبوبیتی که بیش از 20 سال پیش کسب کردند، برای خیلی از آنها هنوز هم کم نشده. البته آن 23 نفر سرنوشتهای متفاوتی داشتند، از مدیریت و مربیگری بگیرید تا مهاجرت و حتی مرگ! اما وجه اشتراک 90 درصد آنها محبوبیت است. یک محبوبیت خاص و کمنظیر که سایهاش روی نسل ازخودراضی و رو به پایان فعلی بدجور سنگینی میکند.
بیهیچ شکی صدرنشین بلامنازع محبوبان نود و هشتی علی دایی است که اگر چه سالهاست از فوتبال فاصله گرفته اما اصلا از کانون اخبار دور نیست و کوچکترین فعالیت اجتماعی و انسانی او تیتر یک رسانههای ورزشی میشود. همین چند روز پیش بود که تصاویر حضورش در آسایشگاه کهریزک کرج و استقبال ساکنان معصوم این آسایشگاه از او، فضای مجازی را اشغال کرد. چند روز قبلتر هم بیاعتناییاش به یک مدیر استانی در مشهد خبرساز شده بود.
بعد از دایی باید به سراغ کریم باقری برویم. او که سالها دستیار سرمربیان داخلی و خارجی پرسپولیس بود، چهارشنبه برای دومین بار به عنوان سرمربی موقت روی نیمکت این تیم نشست. یک روز قبلتر، در نشست خبری بازی مقابل هوادار، وقتی از او سوال شد که چرا در بازی خیریه روز سهشنبه در جمع نود و هشتیها حضور نداشته، به صراحت گفت:
«من دعوت شدم، اما چون شنیدم آقای دایی دعوت نشدند و قرار نیست ظاهرا بازی کنند، شرکت نکردم و همینطور آقای پرویز برومند. راستش به خاطر این اتفاق بازی را کنسل کردم و نرفتم. اسم علی دایی با فوتبال ایران و آسیا عجین شده و فکر نکنم با کنسلکردن و دعوتنکردن او، اسم علی دایی خراب شود.» چند دقیقه بعد از انتشار ویدئوی این صحبتها، فضای مجازی پر بود از پستها و استوریها و ویدئوهای تعریف و تمجید از رفاقت و مردانگی باقری در حق دایی و برومند!
قبل از همان بازی خیریه، نام محمد خاکپور هم ناگهان فضای مجازی را پر کرد. او در مصاحبه قبل از بازی اشارهای به وضعیت سابق و فعلی ورزشگاه آزادی کرد و حتی محمدرضا احمدی هم که حسابی دستپاچه شده بود، نتوانست بحث را عوض کند و خاکپور حرفهایش را به صراحت زد و مورد تحسین و تمجید قرار گرفت. هرچند یکی مثل حمید رسایی هم بود که برای او ابراز تاسف کند! از آن تیم، پرویز برومند هم اخیرا محبوبتر شده است. اتفاقاتی که برای او در سال 1401 افتاد، باعث شد دیگر او را با مشتی که به صورت پایان رافت زده بود به یاد نیاورند!
از آن تیم، احمدرضا عابدزاده، همچنان همان کاراکتر دوستداشتنی و مستقل خود را حفظ کرده و زیر بار بازی کردن به دستور این و آن نمیرود. مهدی مهدویکیا هم مثل همیشه همان جنتلمنی است که استقلالیها هم از او به نیکی یاد میکنند.
خداداد عزیزی اگر چه خودش تیشه به ریشهاش میزند و به دلیل برخی رفتارها و حرکاتش در رسانه ملی، محبوبیتش خدشهدار شده اما هنوز هم جذاب است و هر حرف و حرکتش در فضای مجازی بازتاب دارد. علیرضا منصوریان حتی در سالهای بیکاری هم مثل بلاگر عمل میکند و از ویدئوهای عجیب و غریب او در فضای مجازی استقبال زیادی شده است. سیروس دینمحمدی سهشنبه شب با آن شوت دیدنی، ما را به بازی استقلال و جوبیلو ایواتا و بازی با نانت فرانسه برد.
ابراهیم تهامی با آن لهجه شیرین و اعتماد به نفس عجیب، هنوز هم اصرار دارد که مسی و رونالدو به گرد پایش نمیرسند! سایر نفرات آن نسل مثل افشین پیروانی، حمید استیلی، جواد زرینچه، رضا شاهرودی، ستار همدانی، بهنام سراج، مهدی پاشازاده و علی اکبر استاداسدی هم در متن و حاشیه این روزهای فوتبال ایران حضور دارند. تنها کسی که رسما راهش را از این جمع جدا کرده، نیما نکیساست که گفته میشود با مدیرعامل شدن در باشگاه ذوبآهن، نتیجه هم گرفته است.
میماند مهرداد میناوند که تنها درگذشته آن تیم دوستداشتنی است که در ماههای قبل از فوتش، تغییر رویه داده بود و با احترامی که به استقلال و هوادارانش میگذاشت، چهرهای متفاوت و جنتلمنانه از خودش به نمایش گذاشته بود اما اجل به او مهلت نداد.
نود و هشتیها با آن همه خاطره خوب و به یادماندنی که برای ما به یادگار گذاشتند، هرگز به خودشان لقب «بهترین نسل» و «نسل طلایی» ندادند و شاید یکی دیگر از دلایل محبوبیتشان همین بیادعایی آنها بود. درست برخلاف آنها نسل فعلی تیم ملی که رو به پایان هستند، با ادعاهای عجیب و غریب و فخرفروشی، حسابی خودشان را از چشم مردم انداختهاند، تا جایی که همین مردم، یکی مثل خداداد عزیزی را به تکتک آنها ترجیح میدهند.
فکر کردن به این که کدام بازیکن از این نسل، میتواند محبوبیتی در حدو اندازه نود و هشتیها کسب کند خندهدار است. ناامیدکننده این که این نسل طلایی خودخوانده و از دماغ فیل افتاده، تمام فرصتها را از دست دادهاند و احتمالا دیگر هیچ اتفاقی آنها را به گرد پای نود و هشتیها هم نخواهد رساند.