تصویر؛ روایتی بیکلام ولی پرحرف

تصویرگری کودک یعنی ساختنِ دنیایی که بچهها در آن خیالپردازی و احساس امنیت کنند
هفت صبح، احمدرضا حجارزاده| اعظمالسادات سیادت، از اواخر دهه هفتاد فعالیت خود را در زمینه کودک و نوجوان آغاز کرده است. سیادت گرافیک خوانده اما به تصویرگری روی آورده است. او داستانهایی برای کودکان مینویسد و گاهی تصویرگری داستانهایش را خودش انجام میدهد.
این نویسنده کودک، تصویرگری برای هر گروه سنی را متفاوت از گروه دیگر میداند. او میگوید تصویرگری برای کودکان ساختن دنیای خیالپردازانهای است که تصویر کامل و زیادی از دنیای اطرافش ندارد. کودکی که شوق و کنجکاوی دیدن تصاویر برایش متفاوت از نوجوانان است؛ این ناشناخته بودن کودکی از نظر سیادت اما کار را ساده نمیکند.
این تصویرگر و نویسنده کودکان ضمن تشریح شرایط کار تصویرگری برای کودکان از سختیها و معایب کار به عنوان تصویرگر هم میگوید؛ از کمارزش دیده شدن کار آنها تا عدم حمایتی که باعث شده با وجود پیشرفت خوب این هنر در ایران، هنوز به جایگاه جهانیاش نرسد.
او سابقه عضویت در انجمنهای نویسندگان کودک و نوجوان، انجمن تصویرگران و انجمن خوشنویسان ایران را دارد و تاکنون در نمایشگاهها و جشنوارههای انفرادی و گروهی متعددی شرکت داشته است. سیادت منتخب بخش نویسندگی سوگواره سلسله طلایی با موضوع محرم (1401)، و رتبه نخست بخش تصویرسازی جشنواره حکیم ابوالقاسم فردوسی را نیز به دست آورده است.
با وجود فعالیت در رشتههای مختلف هنری، امروز بیشتر به عنوان نویسنده و تصویرگر کودک و نوجوان شناخته میشوید. چرا این شاخه هنری را بیشتر ادامه دادید؟ آیا احساس و ارتباط خاصی با دنیای کودکان و نوجوانان دارید؟
من در رشته گرافیک و زیرمجموعههای آن مثل عکاسی، طراحی، چاپ دستی و... فعالیت کردم و همین رشتههای هنری را در هنرستان تدریس کردم. عمده فعالیتم در پروژههای گرافیکی و با نرمافزار بود. در همین دوران برای مجله کودکان داستان هم مینوشتم، ولی خیلی جدی و مستمر نبود، کمکم احساس کردم علاقهام به نوشتن برای کودکان بیشتر از یک فعالیت ساده است و در کنارش به فکر تصویرگری برای داستانهای خودم افتادم که باعث شد به سمت تصویرگری میل بیشتری پیدا کنم.
در این مسیر از کلاسهای آموزش نویسندگی و تصویرگری بهره بردم. دنیای کودکان و نوجوانان واقعا جذاب است، بخصوص ساعتهایی که در دبستان تدریس میکنم، با همه خستگیاش، برایم پر از خاطرات جذاب میشود که گاهی منشاء شروع بعضی از داستانهایم همین خاطرات یا شیطنتهای دانشآموزانم بوده. بچهها انرژی خوبی دارند که باعث میشود چند ساعتی غرق در دنیای آنها و از مشکلات و دغدغهها دور باشید.
در فعالیت برای بچهها، ترجیح میدهید بیشتر داستاننویسی کنید یا تصویرگری؟
نویسندگی را که شروع کردم فکر کردم چقدر خوب میشود بتوانم تصویرگری داستان را هم انجام بدهم. وقتی مینویسم در ذهنم تصویرگری آن را هم میبینم؛ این که شخصیت داستان، دختر یا پسر، چه لباسی بر تن دارد یا اگر حیوان است، چه شکلی است و فضای داستان چطور است.
همین علاقه باعث شد از گرافیک به سمت تصویرگری گرایش پیدا کنم. گاهی در برخی مجلات که داستانهایم چاپ میشود، خودم تصویرگری آنها را انجام میدهم و گاهی همکاران و دوستان خوبم زحمت میکشند. در مورد چاپ کتاب هم، داستانهایم به دست دوستان تصویرگرم تصویرسازی شده و هنوز اتفاق نیفتاده که کتاب داستانم را خودم تصویرگری کنم. امیدوارم به زودی این اتفاق بیفتد.
وقتی صحبت از تصویرگری کتاب کودک و نوجوان میشود، اغلب نقاشیهای ساده و کودکانه در کتابها به ذهن میرسد. در حالیکه میدانیم تصویرگری کودک فقط این نیست. نگاه و تعریف شما از این رشته هنری چیست؟
خیلی وقتها وقتی اسم تصویرگری کودک و نوجوان میآید، بعضی افراد یاد نقاشیهای خیلی ساده، رنگیرنگی و بانمک میافتند، ولی درواقع تصویرگری کودک یک هنر جدی، عمیق و پیچیده است. چراکه قرار است به زبان تصویر با ذهن و احساسات کودک ارتباط برقرار کند و این کار راحتی نیست.
برای من، تصویرگری کودک یعنی ساختنِ دنیایی که بچهها در آن خیالپردازی و احساس امنیت کنند، بترسند، بخندند یا حتی برایشان سوال پیش بیاید. کمککردن به داستان برای اینکه کودک بهتر و عمیقتر با داستان ارتباط بگیرد. گاهی تصویر حتی از متن هم جلوتر میرود و بچهها در تصویر چیزهایی را میفهمند که شاید متن نگفته باشد و همین باعث ایجاد تفکر میشود.
اهمیت تصویرگری کتاب کودک و نوجوان را در چه میبینید؟ غیر از کتابهای کودکانه، از تصویرگری کودک و نوجوان، کجا و چگونه میتوان استفاده کرد؟
به نظرم اهمیت تصویرگری در ایجاد تجربه احساسی، بصری و تخیلی برای بچههاست. همین باعث میشود کتاب برایشان ماندگار شود. غیر از کتاب، تصویرگری کودک جاهای بسیاری کاربرد دارد. مثلا در طراحی بازیهای آموزشی، انیمیشن، برنامههای تلویزیونی کودک، نرمافزارها، پوسترهای تربیتی یا فرهنگی، حتی در طراحی بستهبندی محصولات کودک یا طراحی داخلی مهدکودکها و اتاق کودک، چون دنیای کودک با تصویر خیلی ارتباط دارد و تصویرگری راه خیلی مهمی برای ورود به آن دنیاست.
کدام ویژگیهای تصویرگری برای کودک و نوجوان، آن را از تصویرگری آثار بزرگسالان متمایز میکند؟
به نظرم یکی از مهمترین تفاوتهای تصویرگری کودک و نوجوان با تصویرگری بزرگسال، نوع نگاه به مخاطب است. مخاطب کودک هنوز دنیای اطرافش را کاملا نشناخته! هنوز مشغول تجربه و خیالپردازی است و با تصویر خیلی راحتتر از کلمه ارتباط برقرار میکند. به همین خاطر تصویرگری برای کودک باید هم خلاقتر باشه، هم قابل فهمتر و در عین حال خیالانگیزتر.
در تصویرگری کودک، ما نمیخواهیم فقط چیزی را نشان بدهیم، بلکه باید یک حس خاص را منتقل کنیم یا حتی یک دنیای خیالی بسازیم که بچه در آن زندگی کند. در این مسیر، باید مراقب باشیم تصویرگری کودک دنیای امن و جذابی بسازد اما مخاطب نوجوان یک دنیای خاص دارد که نه مثل کودک ساده و بازیگوش است، نه مثل بزرگسال کاملا منطقی و جدی. تصویرگری برای نوجوان یک جور راهرفتن روی مرز است.
هم باید جدی گرفته بشوند، هم هنوز به تصویر علاقهمندند و با آن ارتباط میگیرند. معمولا در تصویرگری نوجوان، نمیتوانیم از فرمهای خیلی کودکانه استفاده کنیم، چون شاید حس کنند داریم با آنها مثل بچهها رفتار میکنیم! در عوض باید سبکهایی را انتخاب کنیم که هویتخواهی، احساسات شدید، کشمکشهای درونی و سوالهای ذهنیشان را نشان دهد.
از سوی دیگر، بزرگترها معمولا تجربه بیشتری دارند و با نشانهها و سبکهای بصری پیچیدهتر، راحتتر ارتباط میگیرند، ولی بچهها نیاز به صداقت، سادگی و خلاقیت دارند. پس در تصویرگری کودک، باید هم کودکانه نگاه کنیم، هم خیلی دقیق و آگاهانه کار کنیم.
آیا تصویرگری با ترسیم کاریکاتور و کارتون یکسان است؟ به نظرتان تصویرگران، توانایی ورود به عرصههای کاریکاتور و خلق شخصیت برای کارتونها را دارند؟
نه، تصویرگری با کاریکاتور و کارتون یکی نیست، ولی گاهی به هم نزدیکند. تصویرگری بیشتر روی روایت داستان از طریق تصویر تمرکز دارد، مخصوصا وقتی با متن همراه است، مثل کتابهای کودک و نوجوان. هدف تصویرگری این است که فضای داستان، حال و هوای شخصیتها و احساسات لحظهای را منتقل کند اما کاریکاتور بیشتر روی اغراق و گاهی طنز تمرکز دارد، معمولا برای بزرگترها طراحی میشود و هدفش نقد، شوخی یا نگاه انتقادی به موضوعات مختلف است.
کارتون و کاریکاتور یک رشته جذاب و جدا از تصویرگری هستند، به شرطی که تصویرگر مهارت طراحی خوبی داشته باشد و بتواند با تصویر و موضوعات مختلف شخصیت بسازد یا طبق موضوعاتی که مطرح میشود، وارد دنیای کارتون و حتی کاریکاتور شود. پایه همه آنها طراحی، تخیل و شخصیتپردازی است، ولی باید بگویم نیاز به مطالعه و آموزش و تمرین دارد. خودم اخیرا تلاش میکنم در زمینه کارتون فعالیت داشته باشم. درواقع تصویرگری یک دنیای باز است که میتواند درهای زیادی را به روی آدم باز بکند، به شرطی که آدم اهل یادگیری و تجربه باشد.
مهمترین مسائل و مصائبی که تصویرگران با آن روبهرویند، چیست؟ چه پیشنهاد یا راهکارهایی برای رفع این چالشها دارید؟
تصویرگری شغل خیلی شیرینی است، ولی بیدردسر نیست. یکی از مهمترین چالشهایی که خیلی از تصویرگرها با آن روبهرو هستند، کمارزش دیده شدن کارشان است. خیلی وقتها فکر میکنند تصویر فقط یک تزئین است، نه یک بخش جدی از اثر. برای همین، دستمزدها پایین است یا زمان و احترام کافی به کار تصویرگر داده نمیشود. چالش دیگر، نبود قراردادهای حرفهای است.
خیلی از همکاریها بدون قرارداد یا با شرایط مبهم شروع میشوند که در آخر هم ممکن است به اختلاف یا حتی نپرداختن حقالزحمه ختم شود. یک مشکل دیگر، نبود حمایتهای صنفی و قانونی است. هنوز خیلی از تصویرگرها امنیت شغلی ندارند و فضای ثابتی برای رشد و دیده شدن برای آنها وجود ندارد. البته انجمن تصویرگران ایران تلاش میکند به تصویرگرها کمک کند تا بهتر و بیشتر دیده شوند و بتوانند از حقوق خود دفاع کنند.
از سوی دیگر، دسترسی محدود به آموزشهای بهروز هم یک دغدغهست. به خصوص برای آنها که در شهرهای کوچک هستند یا امکانات کمتری دارند. تصویرگری یک کار دائما در حال پیشرفت است. منابع آموزشی و اساتید خوب در کشور وجود دارد، ولی از لحاظ منابع خارجی گاهی محدود است، البته با وجود فضای مجازی و اینترنت، این دسترسیها راحت میشود اما پرداخت هزینههای زیاد و دسترسی نداشتن به اینترنت با سرعت مناسب و تحریمها، باز هم مسیر را دشوار میکند.
وضعیت تصویرگری امروز کشور را چطور و در چه سطحی ارزیابی میکنید؟ آیا هنر تصویرگران معاصر ایران، از استانداردهای جهانی برخوردار و قابل رقابت با نمونههای خارجی است؟ آیا کارهای شما در عرصه بینالملل نیز منتشر یا استفاده شدهاند؟
تصویرگری در ایران طی سالهای اخیر واقعا پیشرفت کرده. مخصوصا در حوزه کتاب کودک خیلی از تصویرگرهای ایرانی کارهای فوقالعاده و خلاقانهای خلق کردند که قابل رقابت با نمونههای خارجی هستند. الان تصویرگرهای ما نه تنها از نظر تکنیک، بلکه از نظر نگاه شخصی، سبک و روایت تصویری، در سطح بالایی هستند.
ما هنرمندهای بااستعدادی داریم. آنها کارهایی میسازند که در نمایشگاهها و جشنوارههای بینالمللی دیده میشوند و جایزه میگیرند، یعنی واقعا ظرفیت جهانی وجود دارد. چیزی که شاید بیشتر از همه کم داریم، حمایت سازمانیافته و زیرساخت مناسب برای حضور مداوم در بازار جهانی است.
وقتی میخواهید داستانی برای کودکان و نوجوانان بنویسید یا تصاویری برای آثارشان خلق کنید، ایدهها را چگونه پیدا میکنید؟ چه منابعی الهامبخش شما در سوژههای نویسندگی یا تصویرگری هستند؟
برای من، ایده از دل زندگی میآید. خیلی وقتها از یک جمله ساده که یک بچه گفته یا یک حالت بامزه صورتش یا حتی یک گفتوگوی کوتاه که در خیابان شنیدم، جرقه یک داستان یا تصویر در ذهنم زده میشود. گاهی یک خاطره از بچگی برمیگردد و حس خاصی در من زنده میکند. آن حس را دنبال میکنم و کمکم تبدیل به یک داستان یا تصویر میشود.
طبیعت، حیوانات و رنگها نیز برای من الهامبخش هستند. گاهی یک برگ خشک، یک لکه نور روی دیوار یا یک صدا، میتواند سوژه یک تصویر یا داستان بشود. مطالعه کتابهای کودک ایرانی و خارجی، دیدن تصویرگریهای هنرمندان داخلی و جهانی، دیدن فیلم و انیمیشن، استفاده از تجربیات اساتید و مداوم آموزش دیدن خیلی کمک میکند ذهنم باز بماند، ولی نگاه کردن به دنیا با چشمهای کودکانه است که خیلی در ایدهیابی موثر بوده و است.