کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۰۴۹۰۱
تاریخ خبر:
بررسی عملکرد سازمان صداوسیما در دو هفته اخیر

فاصله معنادار رسانه از مفهوم ملی

فاصله معنادار رسانه از مفهوم ملی

سازمان صداوسیما بار دیگر به محلی برای دعواهای جناحی و تسویه‌حساب‌های سیاسی تبدیل شده است

هفت صبح|   26 خردادماه، اسرائیل به ساختمان شیشه‌ای حمله کرد. پیش‌تر از آن اسرائیل در اطلاعیه‌هایی که حین جنگ منتشر می‌کرد، سازمان صداوسیما را یکی از اهداف معرفی کرده بود. آن روزها که شبکه خبر تنها مرجع رسمی برای پیگیری اخبار لحظه‌ای جنگ بود، سحر امامی، مجری پرکار ماه‌های اخیر تلویزیون مقابل دوربین شبکه خبر نشسته بود. تصاویر امامی در لحظه شنیدن صدای انفجار نخست، جملاتش «صدایی که می‌شنوید...» و برخورد آخرین موشک با ساختمان شیشه‌ای که باعث تخریب استودیو شبکه خبر شد، در تصاویر جنگ 12 روزه ثبت شد.

جبلی 5

تنها چهار روز بعد مسعود پزشکیان، از ساختمان شیشه‌ای بازدید کرد. او همان‌طور که در میانه خرابه‌‌ها، به مکان دقیق برخورد موشک‌ها که با توضیح رئیس سازمان صداوسیما مشخص می‌شد، گوش می‌داد، گفت: «شما اینجا موشک درست می‌کردید؟» پیمان جبلی در پاسخ: «اینجا مهم‌تر از موشک ساخته می‌شود». ریاست‌جمهوری: «آن‌ها از فهمیدن می‌ترسند. اینجا موشکی که آن‌ها به عنوان دلیل جنگ از آن دم می‌زند وجود ندارد». جبلی تاکید می‌کند: «فهم، آگاهی و بصیرت مردم از هزار موشک و بمب مهم‌تر است و ضرری بیشتر از آن دارد».

 

‌ التهاب جنگ،‌ مخاطب را به سیما بازگرداند

رسانه ملی در ایام جنگ یکی از مراجع اصلی پیگیری اخبار بود. اطلاع یافتن از اتفاقات لحظه‌ای در جنگی که از حملات سایبری غیرقابل درک گذشته و تبدیل به واقعیت بمب و موشک بر سر مردم شده بود، به یک منبع رسمی قابل اعتماد نیاز داشت. شاید اگر مرکز پژوهش‌های صداوسیما آمار مخاطبان تلویزیون در ایام جنگ را منتشر کند، سیما رکورد تمام دوران پرمخاطبی خود را بشکند، چه رسد به رکورد «پایتخت» و آشتی مردم با تلویزیون.

 

بازگشت به رسانه ملی، که حالا سالیانی است با مخاطب فاصله پیدا کرده براساس پژوهش‌های متعدد و نظرات کارشناسان مختلف با چند راه‌حل ساده قابل حل است. یکی از این دلایل بازتاب معنای «ملی» در عنوان رسانه‌ملی است. رسانه برای بازیابی مرجعیت خود موظف است آینه‌ای از تفکر، نگاه و سلیقه اکثریت جامعه ایرانی باشد.

 

این نخستین و پراهمیت‌ترین وظیفه، در بزنگاه‌های تاریخی از مرز آشتی مخاطب با صداوسیما عبور کرده و تبدیل به اصلی‌ترین وظیفه رسانه‌ای ‌شود که بر ساختار ملی بنا شده است. صداوسیما چه در آزمون‌های سخت (تولید برمبنای شناخت و سلیقه حاکم بر جامعه)، تا آزمون‌های ساده (جنگ!) که بهترین میدان بهره‌بری از بازگشت مخاطب به مرجعیت رسانه‌ایش هست، ناموفق عمل کرده است. 

 

   خواستی بزرگ‌تر از اتحاد ملی

هرچند با گذشت از روزهای حساس و ملتهب جاری در کشور که به واسطه یک جنگ تمام عیار شکل گرفته بود و بازگشت به آرامشی نسبی، برخی کارشناسان عدم دستیابی به این موفقیت را که رسانه ملی در آن ناکام ماند؛ نه از سر ناتوانی که بر خواست این سازمان تعبیر کردند.

 

آنچه با گذر از یک مانور 12 روزه پرآشوب و سه روز آرامش مضطرب پس از آن دیده شد، خواست بزرگی از یک رسانه جناحی و حزبی بود. سیاستی که از نیمه سال 1400 تا همین دیروز، در تمام مقاطع زمانی به عینیت رویت شد. با وجود سیاست کلان حاکم بر سازمان، ناباوری شکل گرفته از اقدامات اخیر، تنها از آن باب در جامعه گسترش یافت که جنگ با هرچه پیش و پس از آن، متفاوت است.

 

شاید پیش از این، کمتر کسی باور می‌کرد رسانه ملی بتواند تفکر جناحی‌اش را به اتحاد و همبستگی ملی برای حفظ میهن نیز ارجح بداند. شاید کمتر کسی باور می‌کرد صداوسیما برای اشاعه تفکرات، اندیشه‌ها و نگاه سیاسی گروهی خاص، به تریبونی تام و تمام در دوره حساس کشور تبدیل شود. با همه این ناباوری‌ها آنچه در دو هفته اخیر در صداوسیما اتفاق افتاد، چیزی جز یک تفکر جناحی یک‌سویه با اهداف مشخص و به دور از مفهوم میهن نبود.

 

 بار دیگر مرجعیت رسانه

هشت روز مانده به پایان خردادماه، صداهای مهیبی از نقطه نقطه تهران به گوش رسید. در فاصله سی دقیقه که این صداها ممتد شنیده می‌شدند، کانال‌های خبری در تلگرام از آغاز حمله اسرائیل به ایران خبر دادند. در آن دقایق شبکه خبر مشغول پخش برنامه‌های عادی خود بود، سرانجام و بعد از پایان حملات در تهران و ادامه حملات در سایر شهرها،‌ زیرنویس شبکه خبر از حمله اسرائیل به ایران خبر داد.

 

با گذشت ساعتی، شبکه خبر، سرانجام به صورت ویژه به پخش اخبار جنگ پرداخت. در تمام روزهای بعدی شبکه خبر به شکل ویژه به پوشش اخبار جنگ پرداخت. نکته مهم اما عدم سرعت اطلاع‌رسانی بود. این‌بار هم تلگرام گوی رقابت را ربود. هرچند دلیل این جا ماندن از اتفاقات لحظه‌ای، صحت‌سنجی اخبار بود که به دلیل وظیفه کنترل افکار عمومی جامعه به عنوان یکی از وظایف اصلی و خطیر رسانه ملی محسوب می‌شود.

 

با این‌همه و با وجود فاصله در انتشار اخباری که مردم زودتر از رسانه،‌ آن‌ها را در تلگرام خوانده بودند، مخاطبان برای رسیدن به صحت و سقم شبکه خبر را مرجع قرار دادند. این نخستین گام برای بازگشت مرجعیت رسانه‌‌ای بود. امکانی که می‌توانست اصالت از دست رفته در میان افکار عمومی ایران را بازگرداند.

 

   تاریخ حساس ایران، زبان غیرپارسی

درهمین روزها که شبکه خبر پای ثابت تمام خانه‌ها بود، جای خالی رویکرد ملی – میهنی بیش از پیش احساس شد. یکی از نکاتی که با انتقاد بسیاری مواجه شد، استفاده از نماهنگ و سرودهایی به زبان عربی بود. مردم ایران در نقطه حساسی از تاریخ خود قرار داشتند. نقطه‌ای که مام میهن از هر معنا و مفهوم دیگری برایشان پراهمیت‌تر بود؛ دیدن شعارها و سرودهای وطن‌پرستانه به زبان عربی،‌ آن‌ها را به یاد روزهای دفاع از مردم مسلمان فلسطین انداخت. در حالی که این روزها چیزی مهم‌تر از ایران، ایرانی و زبان فارسی نبود.

 

همبستگی که در پرچم گوشه سمت چپ خلاصه شد

نه تنها زبان فارسی، که جای خالی بسیاری از کارشناسان و مراجع خبری در روزهای جنگ به شدت احساس شد. تلویزیون که در ساعات نخست جمعه 23 خرداد نواری مشکی برای نمایش عزای سرداران شهیدِ نخستین حمله به گوشه سمت چپ تمام شبکه‌های خود اضافه کرده بود، تنها چند ساعت بعد از اعلان رسمی جنگ،‌ نوار مشکی را به پرچم در اهتزاز ایران تغییر داد.

 

این رویکرد که نمادی از ایجاد همبستگی میان ملت داشت، تنها در همین نماد خلاصه ماند. باز هم در میانه جنگ خبری از حضور جناح‌های مختلف سیاسی یا اشخاص با تفکرات مختلف نبود. آنچه برای ایجاد همبستگی با نام وطن ضرورت رسانه بود.

 

   دیپلماسی، میدان و مردم؛‌ معنای اتحاد ملی

چهار روز بعد از آغاز جنگ، ساختمان شیشه‌ای صداوسیما مورد حمله قرار گرفت. آن روز سحر امامی مشغول اجرای برنامه بود. صدای نخستین موشک‌ها را شنید و به حرف ادامه داد،‌ آخرین موشک باعث تخریب بخشی از شبکه خبر شد و امامی از استودیو خارج شد.

 

بعدتر تصاویری از اتاق فرمان شبکه خبر بیرون آمد که کارگردان تلویزیونی شبکه حتی بعد از انفجار آخر، پشت میز ایستاد تا آنتن را که برای دقایقی قطع شده بود به تصاویر آرشیوی سوییچ کند. او قصد بیرون رفتن نداشت،‌ آنتن را تنها نگذاشت. بعد از پخش زنده این تصاویر نام مجری شبکه خبر به عنوان نمادی از قهرمانی شناخته شد. قهرمانی که مقابل دوربین از وظیفه خطیر رسانه گفته بود.

 

امامی یگانه قهرمان دوازده روز جنگ شد،‌ تصویرش بر بیلبورد بزرگ میدان ولیعصر نقش بست؛‌ آن‌هم در شرایطی که در همان چهار روز نخست بسیاری از فرماندهان نظامی و بسیاری از مردم در حملات جان خود را از دست داده بودند. رسانه ملی اما عنوان قهرمانی را برای خود حفظ کرد. با وجود انحصار سازمان صداوسیما، تصویر مجری قهرمان شبکه خبر تنها دو روز در میدان ولیعصر ماند و پس از آن تصویری از مردم در کنار عباس عراقچی، وزیر امور خارجه و لشگری از نظامیان مدافع کشور، بر این دیوارنگاره نشست. شعری از اخوان ثالث «ز پوچ جهان هیچ اگر دوست دارم / تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم» با شعار منم سرباز ایرانم که از میدان دیپلماسی تا میدان نبرد و مردم را به عنوان نمادی از اتحاد ملی نشان می‌داد.

 

   آنتن زنده؛‌ می‌خواهند وطن را به آغل تبدیل کنند

12 روز بعد از اعلان جنگ،‌ آتش‌بس اعلام شد. فرصت تقدیر و تشکر‌ها از نیروهای نظامی، مردان میدان دیپلماسی و مردم ایران که در تمام این روزها به دور از اختلافات سیاسی کنار هم و پشتوانه‌ای برای نظام بودند. با این وجود رسانه ملی پس از پایان جنگ نیز به تریبونی برای تک‌صدایی تبدیل شد.

 

شبکه‌های سیما خالی از تشتت آرا و نظرات و منجمله مختص به یک جناح فکری شد. قائم مقام سازمان صداوسیما، وحید جلیلی، در برنامه زنده تلویزیون به گلایه از روشنفکرمآبانی پرداخت که خواستار حذف نام دین و خدا برای رسیدن به اتحاد بودند! گرچه او برای ادعایش آدرس دقیق‌تری نداد و از اسم یا گروه خاصی نام نبرد و بیان کرد:‌ «برخی در این ایام گفتند ما به وحدت و همدلی ملی نیاز داریم، صددرصد همین‌طور است.

 

پس دیگر اسم خدا نیاورید اسم پیغمبر نیاورید، بگذارید همه باشند. نمی‌دانم ما برای حفظ موجودیت خودمان باید با هویت‌مان خداحافظی کنیم؟ ایران کشوری است که در طول تاریخ وجودش را با ماهیت‌اش حفظ کرده است. همبستگی میان ما برگرفته از معرفت، رشته‌های عمیق معنوی ماست. وطن برای ما یک مفهوم جغرافیایی نیست، مفهومی تاریخی است. بعضی می‌خواهند وطن را به آغل تبدیل کنند». 

 

 مقدسات را خرج برنامه جناحی نکنید

سخنان او با انتقادات شدیدی مواجه شد. کامبیز نوروزی در کانال خود نوشت:‌ «چنین ادعایی بدون سند و مدرک و ذکر منبع، بی‌اعتبار و خلاف واقع خواهد بود. معلوم می‌شود که با دروغ مواجهیم. اصل یکصد و هفتاد و پنجم قانون اساسی ایران، صداوسیما را «ملی» دانسته است. این عبارت فقط مربوط به مالکیت نیست بلکه بیشتر به معنای آن است که تلویزیون ایران باید آینه ملت ایران باشد نه ابزار دست یک گروه کوچک و انحصارطلب که در برنامه فقط به فکر تبلیغ خود و دوستانش باشد و هیچ بهایی به انسجام ملی ندهد».

 

محمد قوچانی، مدیرمسئول آگاهی نو نیز پیش از آغاز سخنانش در آنتن زنده تلویزیون گفت:‌ «سخنانم را با نام خدا آغاز می‌کنم تا آقای جلیلی بداند که کسی نمی‌خواهد خدا یا نام خدا را حذف کند. اگرچه ایشان حتی نگفتند چه کسی چنین درخواستی کرده است.

 

آقای جلیلی ایران، وطن است نه آغل». حسام‌الدین آشنا نیز در واکنش به سخنان جلیلی روی آنتن زنده در شبکه ایکس نوشت: «کسی نگفت از خدا و پیامبر سخن نگویید؛ گفتند این‌قدر مقدسات را خرج برنامه‌های جناحی نکنید. کسی که نظریه «۸ میلیون بیننده کافیه» را در جمع‌های متعدد بیان کرده صلاحیت ندارد از ملیت و جوهر و هویت و آغل سخن بگوید».

 

جوادی یگانه، رئیس مرکز ارتباطات مردمی نهاد ریاست‌جمهوری نیز در شبکه ایکس پاسخ را چنین داد:‌ «آن‌که پس از قطع موقت حملات، وطن را به آغل تشبیه می‌کند، هم ناسپاس است و هم با نفرت‌افکنی، تلاش دارد تا مردم را از ایستادن پای ایران پشیمان کند». سیدمحمدعلی ابطحی هم نوشت:‌‌ «چیزی که از صداوسیما انتظار می‌رود این است که به غیر از پایداری‌ها که همیشه روی آنتن هستند، به مردم، سایر اندیشه‌ها و تحلیل‌ها که‌ در این ‌جنگ‌ پای ایران ایستادند هم وقت بدهید. کاری که شروع شده را ادامه دهید ‌و تابلوی انسجام ملی بشوید. وقتی خواست حذف نام خدا و پیغمبر را مطرح می‌کنید، یعنی بهانه‌جویی می‌کنید دوباره صداوسیما را برگردانید به همان که بود».

 

 تسویه حساب با دستگاه دیپلماتیک در گرماگرم جنگ

یک‌سویه گویی اما تنها به قائم مقام سازمان ختم نشد. میثم نیلی،‌ صاحب‌امتیاز سایت رجانیوز نیز که به عنوان یک چهره رسانه‌ای و فرهنگی شناخته می‌شود و سابقه پرتعددی در انتقادهای تند بر دولت و وزرا روی آنتن تلویزیون دارد؛ این‌بار به دستگاه دیپلماسی نقد کرد.

 

آنچه نیلی این‌بار ابراز کرد اما بیش از نقد بود. نیلی در سخنان‌اش مشخصا به جریان دیپلماتیک کشور حمله کرد و دلیل آغاز جنگ را دستگاه دیپلماتیک خواند. «سوراخ‌های امنیتی و جریان نفوذ را باید بشناسیم و با آن مقابله کنیم. برادران دیپلمات، برادران مومن، باغیرت و با نسبت‌های عمیق با جمهوری اسلامی؛ وزیر جنگ آمریکا گفت ما هشت ماه پیش برای عملیات چکش برنامه‌ریزی می‌کردیم؛ ما در این هشت ماه چه می‌کردیم. فکر می‌کردیم با مذاکره مشغول حل مسئله هستیم».

 

نشانه‌هایی از بازتنظیم مواضع تند

هرچند گاهی دور از تفکرات تک‌جناحی، نکات متفاوتی در سیما جلب‌نظر کرد. حسن عابدینی، معاون سیاسی شبکه خبر در برنامه زنده تلویزیونی چرخش قابل ملاحظه‌ای در ادبیات رسمی حکومتی ایجاد کرد. عابدینی که در شبکه خبر و آنتن زنده حرف می‌زد در پاسخ به مجری درخصوص آینده جنگ و نابودی اسرائیل گفت:‌ «اسرائیل باید کنترل شود».

 

این تغییر ظریف اما معناداری بود که در ادبیات رسانه ملی احساس شد. به نظر رسید زبان رسانه‌ای و دیپلماتیک ایران در مقایسه با مواضع گذشته، حالتی رسمی‌تر، منطقی‌تر و دیپلماتیک به خود گرفته است. یکی از نکاتی که تحلیل‌گران سیاسی به‌ عنوان بخشی از مسئولیت ایران در شعله‌ور شدن تنش‌ها مطرح می‌کنند، ادبیات تهاجمی و بی‌پروای رسانه‌های رسمی ایران در قبال اسرائیل است؛

 

از جمله استفاده مکرر از تعابیری چون «محو» یا «نابودی» اسرائیل که سال‌هاست بخشی از ادبیات سیاسی رسمی بوده است. این چرخش در زبان، اگرچه ممکن است در نگاه نخست جزئی به نظر برسد، اما در بافت کلان روایت رسانه‌ای ایران، نشانه‌ای از بازنگری یا دست‌کم نوعی بازتنظیم در مواضع تند تلقی می‌شود.

 

 وظیفه رسانه ملی در شرایط حساس کنونی

با وجود این نمونه‌های کوچک که در ایام جنگ شنیده شد، اصرار رسانه ملی بر حفظ زبان جناحی خود، ضربه بزرگی نخست به مخاطبان بازگشته به سیما زد و در گام دوم، بی‌اعتمادی در همبستگی در تمام ارکان برای حفظ آتش‌بس، انجام مذاکره و درنهایت آینده کشور، را ایجاد کرد.

 

در روزهای پس از جنگ که مردم همچنان اخبار را لحظه‌ای پیگیری می‌کنند و در یک نااطمینانی بزرگ نسبت به طرف مهاجم،‌ اسرائیل، برای شکست آتش‌بس و آغاز دوباره جنگ غوطه می‌خورند، شنیدن انتقادهای تند و تیز به دستگاه دیپلماسی که در تمام این ایام برای بازگرداندن آرامش تلاش بسیار کرده است، شنیدن نقد بدون سند به روشنفکرها که روشنفکرمآب خوانده شدند تا بار دیگر دعوای گروهی را بزرگ‌تر از الزام همبستگی کند،‌ شنیدن تک‌صدایی در شرایطی که ایران پس از جنگ بیش از هر زمان دیگری به یک‌صدایی و توافق میان جناح‌های سیاسی و ارکان مختلف نظام دارد؛ نمایان‌گر این است که رسانه‌ای که مواضع رسمی ما را به جهان نشان می‌دهد، حالا بار دیگر به محملی برای دعواهای درون‌گروهی و غیرضرور بدل شده است.

 

 

 

سایر اخبارفرهنگیرا از اینجا دنبال کنید.
کدخبر: ۶۰۴۹۰۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر