انیمیشن، مبارزهای برای بقا

مقایسه حمایت رسمی و دولتی از انیمیشن در ایران و هلند
هفت صبح، زهرا نورا نجفی| هنرمندان در هر کشوری نیازمند حمایت مسئولان دولتی هستند، اما آیا همیشه این حمایتها در عمل صورت میگیرد؟ در ایران، هنرمندان برای دریافت بودجه و توجه مسئولان با چالشهای فراوانی روبهرو هستند، در حالی که در کشورهای دیگر مانند هلند، سیستمهای فرهنگی بهگونهای سازماندهی شدهاند که از هنرمندان به طور مؤثری حمایت میکنند.
پرسشی بنیادی که هرگز نباید فراموش شود این است که آیا مسئولان خودشان را خادم مردم میدانند؟! فلاسفه زیادی در طول تاریخ از این سخن گفتهاند که مسئولان سیستم دولتی هر کشوری، باید خادم مردم باشند، نه ارباب آنها و بخش مهمی از این مردم، هنرمندان یک کشور هستند. هنرمندانی که میراث فرهنگی آینده کشورشان را میسازند. حفظ میراث فرهنگی فقط به معنی حفظ بناهای تاریخی برجای مانده از هنرمندان پیشین نیست؛ حفظ میراث فرهنگی یعنی رسیدگی درست به درخواستهای هنرمندان زمانه خود.
به نظر میرسد این موضوعی است که در بخش دولتی کشورمان بیشتر از انتظار نادیده گرفته میشود. شاید به همین خاطر بود که وقتی منوچهر شاهسواری، دبیر جشنواره فیلم فجر سال ۱۴۰۳ تصمیم گرفت در مراسم اختتامیه، مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی به جای نشستن در ردیفهای جلو به وسط سالن بروند و ردیفهای جلو را به هنرمندان سینما بدهند؛ اتفاق نو و پر از شگفتی و درک برای اولینبار در آیینهای سینمایی کشورمان رقم خورد. انگار شاهسواری که خودش از دل جامعه سینمایی برخاسته برای نخستین بار حقی را به هنرمندان کشور بازگرداند که سالها بود زیر سایه قدرتطلبی مدیران فراموش شده بود.
این معضل اما فقط مختص به سینما نیست، انیمیشن هم از قدرتخواهی و تمامیتطلبی مدیرانی آسیب دیده که هنوز خودشان را خادم نمیدانند. به همین دلیل بود که با نرجس محمدی، نویسنده، تصویرساز و کارگردان انیمیشن ساکن هلند گفتوگو کردیم. کارهای محمدی در کشورهای بسیاری مورد توجه قرار گرفته و در لیست بهترین آثار راه یافته به کشورهایی مانند استرالیا و آلمان قرار دارد.
با او از برخورد مدیران فرهنگی آنسوی آبها پرسیدیم. در ادامه سراغ، حسین مرادیزاده رفتیم که اولین انیمیشن کوتاهش را در سال ۱۳۶۹ ساخته است. شاید بتوانیم بگویم که او عظیمترین فیلم عروسکی (استاپ موشن) سینمای ایران یعنی سه گانه «افسانه ماردوش» در سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۶ برای مرکز پویانمایی صبا کارگردانی کرده است. از او که این روزها دیگر انیمیشن نمیسازد هم درباره علت این اتفاق و برخوردهایی که مسئولان هر دوره در سازمانهایی که از ساخت انیمیشن حمایت میکنند، پرسیدیم.
آنچه در ادامه میآید سوالات یکسانی است که از دو هنرمند عرصه انیمیشن کوتاه در ایران و هلند انجام شده. این پرسشگری یکسان برای مقایسه دو فضا طراحی شد تا مخاطب خود به تفاوتهای موجود برای انیمیشنسازان در دو کشور برسد.
درخواست بودجه؛ فاندهای دولتی تا بودجه پشت در اتاقی!
اولین پرسش این بود که برای درخواست بودجه ساخت انیمیشن چه کاری باید انجام شود، چطور باید اقدام کرد؟ نرجس محمدی در اینباره میگوید:« در هلند فاندها (بودجههای فرهنگی) به شکلهای مختلفی وجود دارند. هر استان و هر شهر بودجه فرهنگی مخصوص خود را دارد که میتوانی برای پروژههایت درخواست کنی. علاوه بر این، جشنوارههای مختلفی برگزار میشود که هر کدام بخشی برای معرفی (پیچ) پروژهها دارند که میتوانی بودجه کمی، مثلا ۲ هزار دلار برای ساخت فیلمت دریافت کنی.» او اشاره میکند که برخی از این مراکز مثلا Nederlands Filmfonds (بنیاد فیلم هلند) مستقیما به هنرمندان بودجه نمیدهند و حتما باید تهیهکنندهای از طرف هنرمند با آنها وارد مذاکره شود. چون بودجههای بزرگتری هم در اختیار فیلمسازان قرار میدهند.
حسین مرادیزاده، هنرمندی که بیش از ۳۰ سال سابقه در ساخت انیمیشن دارد در پاسخ به همین سوال میگوید: «مدیران از من میخواهند پشت در اتاقشان بنشینم. بارها بهم گفتهاند ما به این دلیل به تو بودجه نمیدهیم که مثل بقیه پشت در اتاق ما نمینشینی. حتی یادم میآید یکی از آنها که اصلا انیمیشنی نبود و بعدها هم به سازمان دیگری رفت به من میگفت، در شهرستانها برای گرفتن بودجه پشت ماشین ما میدوند... شما چرا برای درخواستت سراغ ما نمیآیی.» مرادیزاده که ساخت ۱۲ انیمیشن کوتاه هنری را در کارنامهاش دارد، اشاره میکند، دیگر دوست ندارد با سازمانهای دولتی کار کند.
«من علاقهای ندارم پشت در اتاق بنشینم. همیشه هم وقتی سر زدم، اگر سرشان خلوت بوده به سراغشان رفتم.» از او میپرسم با توجه به اینکه هنرمند پیشکسوتی است تاکنون شده مدیران وقت خودشان به سراغ او بیایند و جویای احوالش شوند. کارگردان انیمیشن کوتاه «عقل سرخ» میگوید: «هرگز نشده خودشان سراغی بگیرند. من یادم نمیآید هیچکدام از مدیران وقت از من خبری گرفته باشند یا سوال کرده باشند که کجا هستی. اگر تازه کار کرده باشی یا حتی جایزه برده باشی که اصلا یادت نمیکنند. چون معتقد هستند فعلا همین برایت کافی است.» و این مسئله، فقط مسئله حسین مرادیزاده نیست. شاید اگر فرصت میشد و با ۳۰ هنرمند با سابقه انیمیشن گفتوگو میکردیم، میتوانستیم همین حرفها را از آنها هم بشنویم.
نه رد، نه تأیید، بیپاسخ میمانید؛ از هنرمند با استعداد نمیگذرند!
اما آیا همهچیز به همین سادگی است؟ در گزارش دو هفته پیش اشاره کردیم که حمید محمدی و مهدی خرمیان برای تصویب بودجه ساخت اثرشان، طی یک سال و نیم چهار طرح به مرکز پویانمایی صبا ارائه دادند. هر بار به آنها وعده تصویب طرح داده شد و از آنها خواسته شد که فیلمنامه ۱۰ یا ۱۲ قسمت را بنویسند، اما پس از آن به بهانه تغییر سیاستها و بودجه کافی نداریم، طرحهایشان رد شده.
حسین مرادیزاده که سهگانه «افسانه ماردوش» را با همین مرکز ساخته، همین وضعیت را تأیید میکند و میگوید: «در مرکز پویانمایی صبا ممکن است دو یا سه سال بگذرد و بدون پاسخ بمانید، نه طرحتان تأیید میشود و نه رد.» او تأکید میکند که وضعیت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی بهتر است. چراکه آنها نهایت دو یا سه ماه پاسخ میدهند. البته، روند پرداخت بودجه در کانون بسیار طولانی است. در حالی که در مرکز گسترش سینمای مستند، پرداختها بهتر و سریعتر صورت میگیرد و با تحویل هر بخش از کار، بودجه قسمت بعدی پرداخت میشود.
در مقابل، تجربه نرجس محمدی که حدود چهار یا پنج سال است در هلند ساکن شده، کاملا متفاوت است. او میگوید: «در هلند، مراکزی که فاند (بودجه فرهنگی) در اختیار هنرمندان قرار میدهند، معمولا دو تا چهار بار در سال فراخوان برگزار میکنند و هنرمندان میتوانند برای درخواست بودجه اقدام کنند. پاسخها طی ۴ تا ۶ هفته از طریق ایمیل ارسال میشود.»
او اشاره میکند که من هنوز شهروند هلند نیستم ولی هلندیها بسیار حمایتگر هستند. «یعنی اگر ببینند کسی خوب کار میکند، استعداد و توانایی لازم را دارد، از او به راحتی نمیگذرند و اصلا نادیدهاش نمیگیرند. نمیخواهم به خاطراتم از کار کردن در ایران اشاره کنم. البته من در ایران بیشتر در عرصه تصویرسازی کار کردم و انیمیشن را از صفر در هلند شروع کردم، اما اگر این حمایتی که امروز در هلند برای کار کردن میگیرم، در کشور خودم میگرفتم هرگز آنجا را ترک نمیکردم.»
سهمطلبی سازمانهای فرهنگی از هنرمندان به اسم حمایت!
سوال بعدی این است که آیا سازمانهای حمایتگر ساخت انیمیشن باید مالک اثر هنرمند باشند؟! تا چه اندازه میتوانند سهم داشته باشند و حقوق هنرمند در این میان چیست؟! مرادیزاده میگوید این اواخر حتی به قراردادها چند صفحه با بندهای بیشتر اضافه شده. «در برخی قراردادها آنها تا ۹۰ درصد از سهام فیلم را صاحب میشوند.» درحالیکه محمدی میگوید در هلند هیچ سازمان حمایتگری صاحب سهم مالکیت از انیمیشن مولف نمیشود و فقط درج نام و لوگوی سازمان حمایتگر در فیلم و اقلام تبلیغاتی آن جزو شرایط دریافت بودجه است.
این موضوع را در ویدیو اخیر شیرین سوهانی و حسین ملایمی، برندگان اولین اسکار انیمیشن ایران هم شاهد بودیم که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با اینکه طبق گفته این دو کارگردان مبلغ بسیار کمی و با دیرکرد یک ساله پرداخت کرده است، ولی مالک ۵۱ درصد از سهام انیمیشن کوتاه «در سایه سرو» است. درحالی که سهم مالی این سازمان و این دو کارگردان در برآورد هزینه این اثر طبق گفته خودشان مساوی بوده است.
از انحصار پخش تا دریافت تندیس و جوایز!
در کنار این مسائل، سازمانهایی مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی و مرکز پویانمایی صبا به کارگردانان اجازه پخش اثرشان را در جشنوارهها و مذاکره با توزیعکنندگان تا چند سال پیش نمیدادند. امروز هم با ورود برخی از مدیران دلسوز و شرط و شروط این امکان فراهم شده است. یادم نمیرود که یکی از مدیران وقت کانون میگفت ما علاوه بر پرداخت مالی، تندیس و جوایز نقدی را هم از کارگردانان دریافت نمیکنیم.
به نظر میرسد مدیران فرهنگی کشور هنوز به حقوق هنرمندان آگاه نیستند و آن را جزوی از امتیازاتی میدانند که خودشان در اختیار هنرمندان قرار دادهاند. مرادیزاده در اینباره میگوید: «مرکز پویانمایی صبا که نه اجازه میداد ما اثر را جایی بفرستیم و نه خودشان میفرستادند. اگر هم تندیس یا جایزهای برای اثر دریافت میشد باید به مرکز تحویل میدادیم.
کانون پرورش فکری، قبلا تندیسها را میگرفت ولی در سالهای اخیر با آنها کار نکردهام و نمیدانم شرایط چطور است. در مرکز گسترش چون خود هنرمند را تهیهکننده اثر میدانند صحبتی درباره دریافت جایزه نمیشود، اما بازهم اجازه فروش را به توزیعکننده در هیچ کدام از این سازمانها بدون اجازه آنها نداریم. خودشان هم که اقدامی نمیکنند و فقط کارها را آرشیو میکنند.»
محمدی درباره توقعات سازمانهای حمایتکننده هلندی از هنرمندان میگوید: «حتی اگر کل بودجه ساخت یک فیلم را آنها پرداخت کنند، هیچ ادعایی در مورد مالکیت فیلم ندارند. آنها از فروش سهمی نمیخواهند. در اصل آنها تنها یک چیز از حمایتشان به دست میآورند و آن، بالا رفتن نام کشورشان است.» این الگو نشان میدهد که در ایران، سازمانهای حمایتگر نه تنها در زمینه بودجه، بلکه در حقوق مالکیت و توزیع نیز کنترل زیادی اعمال میکنند، در حالی که در کشورهای دیگر نگاه کاملا متفاوت است.
آیا با ساخت انیمیشن کوتاه هنرمند درآمدی کسب میکند؟!
بعد از پرداخت به چگونگی دریافت بودجه، زمان پاسخدهی به هنرمند توسط سازمانهای حمایتگر، سهمخواهی در فیلمی که بخشی از بودجه ساختش به عنوان حمایت پرداخت شده، مسأله درآمد هنرمند از ساخت فیلمش است! اگر با کارگردانان انیمیشن به خصوص انیمیشنهای کوتاه صحبت کنید، اغلب آنها به شما میگویند ارقامی که این سازمانها برای حمایت از ساخت آثار کوتاه میپردازند آنقدر نسبت به شرایط حال حاضر جامعه ناچیز و غیرواقعی است که در بیشتر اوقات نه تنها درآمدی کسب نمیکنند بلکه برای ساخت فیلمشان مجبورند زیر بار قرض بروند یا به کار دیگری روی آورند.
چند ساله پیش بود که حمید محمدی در گفتوگویی اعلام کرد برای ساخت انیمیشن کوتاه «گذشته» مجبور شده است در اسنپ کار کند. مرادیزاده هم در اینباره میگوید: «بودجهای که برای ساخت فیلمها اختصاص میدهند، نه فقط برای انیمیشن حتی برای مستند هم اینطور است. بسیار غیرواقعی. من مجبورم مبلغی روی بودجه بگذارم تا بتوانم پول عوامل کار را بدهم، یا بیشتر کار را خودم انجام بدهم؛ چون نمیتوانم کسی را برایش در نظر بگیرم. این موضوع باعث میشود پروسه تولید طولانیتر شود.»
کارگردان انیمیشن «پسران فریدون» به این موضوع اشاره میکند که ساخت هر فیلم ممکن است یک تا دوسال طول بکشد، ارزش پول ما تغییر میکند ولی قرارداد تغییری نمیکند. «به همین دلیل ما باید یا از کیفیت فیلم کم کنیم یا اینکه از خودمان بزنیم. من تا سالها بعد از ساخت «افسانه ماردوش» از خودم میپرسیدم چه لزومی به ساخت آن کار در طول پنج سال بود؟! جز اینکه به خودمان و سلامتیمان آسیب زدیم، نتیجهای داشت؟! متأسفانه مدیران ما، بودجههای سازمانهایشان را برای چیزهای ملموس خرج میکنند. فکر نمیکنم آنها شناختی از فرهنگ و کار فرهنگی داشته باشند.»
بسیاری از کسانی که با این سازمانهای دولتی در حال کار هستند، تمایل به گفتوگو در اینباره ندارند. آنها میترسند که مدیران با خواندن مصاحبههایشان از دادن بودجه به فیلمهایشان در همین اندازه هم خودداری کنند. این درحالی است که نرجس محمدی در هلند تجربه دیگری دارد. «اوایل که به اینجا آمدم و بیتجربه بودم، در لیست بودجهای که برای فیلمم میخواستم سهمی برای خودم ننوشته بودم. سرپرست من، درخواستم را ویرایش کرد و به من گفت حتما باید برای احترام به وقت و انرژیای که برای پروژه میگذارم دستمزد خودم را هم در لیست بودجه بیاورم.» او به نکته مهم دیگری هم اشاره میکند که در ایران مورد غفلت است.
«برای آنها بسیار مهم است که یک استعداد در کشورشان بماند. حتی دوست ندارند استعدادها از یک استان به استان دیگر مهاجرت کنند. مثلا من، متولد مشهدم ولی برای تحصیل و کار به تهران آمدم، چون در مشهد شرایط مناسبی برای رشد نداشتم. اما در هلند، مهم نیست شما در کجای کشور باشید در هر شهری که باشید، بودجهها به صورت مساوی پخش میشوند و به شما تعلق میگیرد.»
رقابت در نادیده گرفتن است یا کمک کردن!؟
گویی ساخت انیمیشن کوتاه در ایران بیشتر یک مبارزه برای بقاست تا یک فعالیت فرهنگی. این قصهای است که اگر قرار باشد در صفحات روزنامه آن را پیگیری کنیم، میتوانیم بیوقفه از خاطرات هنرمندانی نقل کنیم که طی سالهای گذشته با کمترین حق و حقوق انیمیشن ساختهاند. آنطور که نرجس محمدی میگوید، در هلند سازمانی وجود دارد که انیمیشنهای کوتاه را به عنوان مجموعهای دستهبندی میکند و بهترین آثار را در اختیار مدارس و هر جایی که میخواهند این فیلمها را نمایش دهند، قرار میدهد؛ البته با پرداخت هزینه نمایش.
اما در ایران، بهجز جشنوارهها و تجربههای محدود در گروه هنر و تجربه، برنامه ثابتی برای نمایش این آثار وجود ندارد. مرادیزاده میگوید: «متأسفانه مردم خودمان هم این آثار را نمیبینند. من فقط به این دلیل کارهایم را به جشنوارهها میفرستم که حداقل چند نفر آن را ببینند. دیده شدن کار برای من بسیار مهم است. نمیدانم چرا وقتی سیستم بهترین جوایز را در بهترین جشنوارههای دنیا میگیرد، نمیتواند حمایتگر باشد؟!»
نرجس محمدی هم که حالا فرصتی برای مقایسه عملکرد مسئولان کشورش با کشوری اروپایی دارد، میگوید: «دیدن استعداد و توجه به کسانی که تلاش میکنند، بهترین کاری است که مسئولان میتوانند انجام دهند؛ اما انگار در ایران رقابت بر سر نادیده گرفتن آدمهاست. درحالیکه من در هلند فقط یک پرسش را به دفعات از زبان مسئولان بخشهای مختلف شنیدم «چه کاری میتوانم برایت انجام دهم؟» اینجا رقابت در کمک کردن است.»