بازندهها و برندههای نیمه اول فجر۴۳ | به ۱۰ فیلم پرواکنشتر از میان این آثار پرداختهایم
چهار روز ابتدایی چهلوسومین جشنواره فیلم فجر را پشت سر گذاشتهایم و حالا حدود نیمی از آثار این رویداد رونمایی شدهاند؛
هفت صبح| همین امروز که در حال مطالعه این پرونده هستید، چهلوسومین جشنواره فیلم فجر، ششمین روز برگزاری را پشت سر میگذارد و این یعنی «فجر43» از نیمه گذشت. حالا بیش از نیمی از آنچه سینمای ایران برای مهمترین رویداد سالانه خود در چنته داشته، رونمایی شده و بد یا خوب، سینماگران متعددی بازخوردها نسبت به حاصل کارشان را از سوی مخاطبان و اصحاب رسانه دریافت کردهاند. آنچه در این پرونده مرور کردهایم هم بازخوانی شرایط رونمایی از 10 فیلمی است که در نیمه نخست، بیشترین توجه را به سمت خود معطوف داشتند.
تا پایان روز دوشنبه 15 بهمنماه که فرصت تماشای فیلم برای گردآوری این پرونده را داشتیم، 15 فیلم در بخش اصلی و 4 فیلم در بخش ویژه در برج میلاد به نمایش درآمد که از این تعداد و با فاکتور گرفتن دو انیمیشن اکرانشده، 13 فیلم در حال رقابت برای شکار جوایز بخش «سودای سیمرغ» هستند. علاوهبر 10 فیلمی که در این صفحه به تفصیل به آنها پرداختهایم فیلمهای «داد» ساخته ابوالفضل جلیلی، «آبستن» ساخته محمد و مصطفی تنابنده و «لولی» ساخته رضا فرهمند هم در چهار روز ابتدایی به نمایش درآمد و هر یک به فراخور ظرفیت، مورد نقد و بررسی هم قرار گرفتند.
این نکته هم قابل یادآوری است که بخش عمدهای از بازخوردهای دوران جشنواره نسبت به فیلمها، محصول هیجان این رویداد است و برای مواجهه منصفانهتر با آثار، باید در موعد اکران عمومی و در فرصتی بسیطتر به هر یک پرداخت. این پرونده درواقع گزارشی است جشنوارهای درباره فیلمهایی که تا به اینجای «فجر43» دیدهایم و همچنان تا روز 22 بهمنماه در اکرانهای مردمی امکان تماشای آنها وجود دارد.
صیاد/ جواد افشار
* انتظارمان چه بود؟
همانطور که از نام فیلم برمیآمد، میدانستیم که فیلم تازه جواد افشار قرار است روایتگر برشی از زندگی شهید علی صیاد شیرازی در دوران دفاع مقدس باشد. همزمان انتشار خبر حضور علی سرابی و مارال بنیآدم در نقشهای اصلی فیلم، بهعنوان یک زنوشوهر، کنجکاویها درباره خروجی نهایی را بیشتر کرد. تصاویر رسمی منتشرشده از فیلم هم حکایت از آن داشت که قرار است فراتر از روایت پرتره از شهید صیاد، شاهد به تصویر درآمدن بخشی از تاریخ معاصر هم باشیم.
* چه دیدیم؟
فیلم همانچیزی بود که از کارگردانش انتظار داشتیم! فیلم جواد افشار، هیچویژگی شاخصی نداشت که تماشای آن روی پرده نقرهای را متمایز از قاب تلویزیون کند. مضاف بر این، چندپارگی داستان و تلاش برای دنبال کردن همزمان موضوعات متعدد، موجب گم شدن نخ اصلی روایت شده بود.
* نکته ویژهاش چه بود؟
اتفاق ویژهای که تبدیل به تجربهای شکستخورده در پروژه «صیاد» شده است، تلاش برای نزدیک شدن لحن و بیان بازیگران به صدای کاراکترهای واقعی، به کمک هوش مصنوعی بود. در فرآیند صداگذاری و با استفاده از فایلهای صوتی به جا مانده از شخصیتهایی مانند علی صیادشیرازی و ابوالحسن بنیصدر، تصمیم بر این شده بود که به جای صدای اصلی بازیگران این صداهای بازسازیشده شنیده شوند اما خروجی، چیزی شبیه کاریکاتور شد!
بازی خونی/ حسین میرزامحمدی
* انتظارمان چه بود؟
حسین میرزامحمدی از فیلمسازان برخاسته از سینمای مستند و کوتاه بود که با فیلم «کت چرمی» با نقشآفرینی جواد عزتی، اولین گام برای ورود به عرصه کارگردانی در سینمای بلند را محکم برداشت. فیلمی که دست روی یک سوژه ملتهب اجتماعی گذاشته بود و حکایت از جسارت فیلمسازش داشت. حالا «بازی خونی» دومین فیلم بلند این فیلمساز است که به جشنواره چهلوسوم رسیده و از منظر انتخاب سوژه، تجربهای کاملا متفاوت نسبت به «کت چرمی» به نظر میرسید.
* چه دیدیم؟
داستان فیلم درباره گروهکی است که بهرغم اقدامات مسلحانهای که در سالهای ابتدایی پس از انقلاب در منطقه بابل داشته، کمتر روایتی از آن به تصویر درآمده بود و از این منظر «بازی خونی» داستانی بکر و تازه برای مخاطب داشت اما در بهتصویر درآوردن این داستان، عملکرد چندان موفقی را از آن شاهد نبودیم.
* نکته ویژهاش چه بود؟
برخی از فیلمهایی که در نیمه نخست جشنواره امسال روی پرده رفتند، بهواسطه تایم طولانی مورد انتقاد قرار گرفتند که یکی از آنها همین فیلم «بازی خونی» بود که زمانی بالغبر 2 ساعت را به روایت خود اختصاص داده بود. حضور ارسطو خوشرزم، بازیگری که سال قبل برای فیلم «صبح اعدام» سیمرغ بازیگری را دریافت کرده بود هم از دیگر ویژگیهای این فیلم بود.
سونسوز/ رضا جمالی
* انتظارمان چه بود؟
هر چند از فیلمهای گمنامی بود که نامش در ترکیب فیلمهای راهیافته به جشنواره چهلوسوم قرار گرفت اما میدانستیم که پیش از حضور در فجر، چند جایزه بینالمللی هم بهدست آورده و همین میتوانست برای سینمادوستان کنجکاویبرانگیز باشد. «سونسوز» فیلمی بومی با حضور بازیگرانی ترکزبان بود که مریم مومن بهعنوان تنها چهره شناختهشده هم در آن ایفای نقش میکرد. رضا جمالی در مقام کارگردان این فیلم هم پیشتر نامی شناختهشده در سینمای کوتاه بود و با سابقهای قابلقبول اولین فیلم بلند خود را به فجر رساند.
* چه دیدیم؟
اصلیترین امتیاز «سونسوز» سادگی و بیتکلفی آن در پرداختن به سوژهای خاص است. لحن کمدی فیلم هم به توفیق آن در برقراری ارتباط با مخاطب ضریب داده است. فیلم درباره تلاش چند پیرمرد برای ساخت فیلمی با موضوع نازایی زنان روستای خود است و چالشهایی که در این مسیر با آن مواجه میشوند. استفاده از تمهید فیلمدرفیلم، آن هم برای سوژهای بکر و روستایی، به فضای خلاقانه فیلم کمک کرده است.
* نکته ویژهاش چه بود؟
ویژهترین چهرهای که حضورش در «سونسوز» بسیار مورد توجه و تحسین قرار گرفت، پیرمردی است که ایفای نقش کاراکتر مسلم را در فیلم برعهده دارد. برخی منتقدان و اصحاب رسانه، این بازیگر ناشناخته اما بسیار شیرین و دوستداشتنی را شایسته نامزدی برای سیمرغ هم دانستهاند.
ترک عمیق/ آرمان زرینکوب
* انتظارمان چه بود؟
از نام فیلم چیزی نشنیده بودیم تا زمانی که خبر رسید این پروژه پیشتر با نام «میرجاوه» پروانه ساخت گرفته و مقابل دوربین رفته است. آرمان زرینکوب را هم بهواسطه تهیهکنندگی سریالهای ملودرام تلویزیونی میشناختیم و دورخیز او برای تجربه کارگردانی حتما کنجکاویبرانگیز بود. «ترک عمیق» با یک حاشیه هم مواجه شد. برخی اعلام کردند «میرجاوه» پیشتر به فجر چهلم ارائه و از سوی هیأت انتخاب رد شده بود و اگر این شایعه صحت داشته باشد، حضور این فیلم در جشنواره غیرقانونی میشود؛ اما هنوز خبری از تأیید نیست.
* چه دیدیم؟
فیلم سوژهای بسیار تلخ و روایتی ملتهب داشت که از منظر کارگردانی و بازی دو بازیگر اصلی یعنی رضا بابک و گلچهره سجادیه بسیار مورد توجه قرار گرفت. اما منطق حاکم بر جهان داستانی فیلم، با انتقاداتی جدی مواجه شد چرا که بسیاری از گرههای داستانی بر پایه اتفاق محض طراحی و اجرا شده بودند.
* نکته ویژهاش چه بود؟
در آیین افتتاحیه جشنواره امسال بزرگداشت پرحاشیهای برای رضا بابک برگزار شد و بعدتر هم ویدئوی او درباره عدم تمایلش برای گفتوگو با دوربین صداوسیما موردتوجه فعالان فضای مجازی قرار گرفت. بابک با حضور درخشان در نقش اصلی «ترک عمیق» و تحسین منتقدان حالا پس از سالها جذابترین جشنواره فجر را سپری میکند.
آنتیک/ هادی نائیجی
* انتظارمان چه بود؟
از میان سه فیلمسازی که به تهیهکنندگی سیدرضا میرکریمی فیلمهای اول خود را در حدفاصل سالهای 91 و 92 به سرانجام رساندند، دوتایشان در همین جشنواره امسال فیلم دارند؛ یکی دانش اقباشاوی و دیگری هادی نائیجی. نائیجی پیشتر با «حقالسکوت» ردای کارگردانی سینما به تن کرده بود و با توجه به سابقهای که از او در ذهن داشتیم، غیرمنتظره بود که شنیدیم قرار است با فیلمی کمدی آن هم با نقشآفرینی پژمان جمشیدی و بیژن بنفشهخواه به جشنواره بیاید.
* چه دیدیم؟
غیبت نام «آنتیک» در کنار دیگر فیلمهای کمدی حاضر در جشنواره سیوهشتم، در فهرست اولیه 15 فیلم برگزیده تماشاگران، بهترین ملاک برای آن است که بگوییم نه فقط منتقدان و اصحاب رسانه که حتی مخاطبان جشنواره هم این فیلم را نپسندیدهاند! فیلمی الکن و بلاتکلیف که در میانه کمدیهای تجاری این سالها و آسیبشناسی یک مقوله دینی، سرگردان است. فیلم یکی از شکستخوردهترین فیلمهای نیمه اول بود.
* نکته ویژهاش چه بود؟
نائیجی فیلمسازی آشنا با علوم حوزوی است و اتفاقا در فیلم اول خود یعنی «حقالسکوت» هم قهرمان اصلی روایتش یک طلبه بود. به همین پشتوانه، او زبانی صریح در پاسخ به منتقدانی دارد که فیلمش را «توهین به مقدسات» میدانند و شمهای از این صراحت را در نشست رسانهای بعد از اکران فیلم شاهد بودیم.
رها/ حسام فرهمند
* انتظارمان چه بود؟
همیشه فیلماولیها سهم ویژهای در کنجکاویهایمان در فجر دارند. از همان روزهای منتهی به جشنواره امسال هم نام چند فیلم کارگردان فیلماولی بیشتر در محافل سینمایی طنین داشت؛ «رها» یکی از همین فیلمها بود. فیلمی که میدانستیم شهاب حسینی در ادامه حضورهای حمایتگرانهاش در آثار فیلماولیها، ایفای نقش اصلی آن را برعهده گرفته و در نقش مقابل او هم غزل شاکری حضور دارد. غیر از این اطلاعات چندانی درباره خط داستانی فیلم نداشتیم.
* چه دیدیم؟
فیلمنامهای دقیق با کارگردانی قابلقبول و بازیهای حسابشده، همه چیزهایی بود که «رها» نیاز داشت تا تبدیل به یکی از اتفاقات خوب نیمه اول جشنواره سیوهشتم شود. حسام فرهمند در کارگردانی اولین فیلم خود، عملکردی قابلتحسین داشته و روایتی بهغایت تلخ و تکاندهنده را به اثری تماشایی و فراموشنشدنی تبدیل کرده است. داستان فیلم ارتباطی درست با مضامین مرتبط با معضلات اجتماعی و اقتصادی سالهای اخیر دارد.
* نکته ویژهاش چه بود؟
در میان واکنشهای مثبت و منفی به «رها» یکی از اصلیترین اشتراکات، توجه دادن به درخشش دوباره شهاب حسینی بود. حسینی در این فیلم ایفای نقش پدری به نام «توحید» را برعهده دارد و بخشی از تلخی به جا مانده از روایت فیلم پس از اتمام آن در ذهن مخاطب، محصول قدرتنمایی او در ایفای این نقش و شکستهای پیدرپی آن است.
بچه مردم/ محمود کریمی
* انتظارمان چه بود؟
محمود کریمی، در زمانی که پشت دوربین آیتمهای جذاب برنامه «خندوانه» قرار میگرفت و مخاطبان بسیاری هر شب صدایش را میشنیدند، اصرار داشت که چهرهاش در فضای رسانهای دیده نشود و وقتی خبر رسید او برای اولین کارگردانی سینمایی خود دورخیز کرده است، خیلیها حتی به چهره او را نمیشناختند. «بچه مردم» را کریمی با تهیهکنندگی سیدعلی احمدی ساخت که اتفاقا تهیهکننده «خندوانه» هم بود.
* چه دیدیم؟
بیشک یکی از غافلگیریهای نیمه ابتدایی جشنواره چهلوسوم رونمایی از «بچه مردم» بود. فیلمی که پیشتر اطلاعرسانی چندانی درباره حالوهوای آن نشده بود و به همین دلیل اکران آن در سالن برج میلاد، شگفتی اصحاب رسانه و منتقدان را به همراه داشت. فیلم روایتی شیرین و تماشایی از چند نوجوان بیسرپرست است که همزمان با تحولات انقلاب و دفاع مقدس هریک سرنوشتی متفاوت پیدا میکنند. در کنار خط داستانی، آنچه «بچه مردم» را به تجربهای محبوب تبدیل کرد، فضای بصری و لحن روایی شیرین و پر از شیطنت آن بود.
* نکته ویژهاش چه بود؟
علاوهبر حضور ویژه چند بازیگر چهره مانند رضا کیانیان، حسن معجونی، گوهر خیراندیش و بهروز شعیبی در این فیلم، باید اعتراف کنیم که ستارههای اصلی فیلم، بازیگران نوجوان آن هستند. بازیگرانی که بخش عمدهای از روایت فیلم را بهدوش میکشند و بهرغم گمنامی، خوش درخشیدهاند.
اسفند/ دانش اقباشاوی
* انتظارمان چه بود؟
در میانه دهه 90 این سازمان سینمایی اوج بود که با سرمایهگذاری روی پروژه «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمدحسین مهدویان، جریان احیای توجه به چهرههای ملی و شهدای شاخص را در سینمای ایران کلید زد و در ادامه همین مسیر هم فیلمهایی همچون «غریب» و «مجنون» به سرانجام رسید. «اسفند» با نام قبلی «قرارگاه سری» در ادامه همین مسیر روایتی با محوریت شهید علی هاشمی را دستمایه قرار داده و کارگردانی آن را هم دانش اقباشاوی برعهده داشته است.
* چه دیدیم؟
آنچه «اسفند» را نسبت به تجربههای مشابه در زمینه شهدای جنگ متمایز میکند، تمرکز فیلمساز بر طراحی و اجرای یکی از عملیاتهایی است که قهرمان اصلی روایت، نقشی کلیدی در آن داشته است. فیلم به جای تلاش برای ارائه روایتی پرتره از علی هاشمی، روایتی از عملیات «خیبر» را به تصویر درآورد که اقباشاوی در این زمینه عملکردی موفق هم دارد.
* نکته ویژهاش چه بود؟
یکی از چالشهای مهم در فیلمهای مرتبط با شهدای شاخص، انتخاب بازیگر نقش اصلی است و گویی فیلمسازان به این جمعبندی رسیدهاند که برای این منظور بهتر است سراغ چهرههای کمتر شناختهشده از سوی مخاطب بروند. یکی از برگبرندههای «اسفند» هم انتخاب بازیگر نقش علی هاشمی است. رضا مسعودی با ایفای این نقش ورودی موفق به عرصه بازیگری سینما داشته است.
شمال از جنوب غربی/ حمید زرگرنژاد
* انتظارمان چه بود؟
«شماره10» یک جهش برای حمید زرگرنژاد در عرصه کارگردانی بود. فیلمی که بعد از رونمایی در جشنواره چهلویکم برخی عنوان پدیده جشنواره را هم به آن دادند و بهواسطه فضاسازی متفاوت از دوران اسارت و دفاع مقدس، در کانون توجه قرار گرفت. زرگرنژاد در پروژه تازه خود هم دست روی یک سوژه تاریخی مرتبط با سالهای ابتدایی پس از پیروزی انقلاب گذاشته و از منظر ترکیب بازیگران هم یکی از کنجکاویبرانگیزترین پروژههای حاضر در جشنواره امسال محسوب میشد.
* چه دیدیم؟
فیلم «شمال از جنوب غربی» یکی از پرزحمتترین و احتمالا پرهزینهترین فیلمهایی بود که در نیمه اول جشنواره سیوهشتم دیدیم؛ فیلم سرشار از صحنههای جنگی و اکشن در دل جنگلهای شمال است و بخش عمدهای از زمان روایت فیلم هم در فضاهای جنگی ملتهب روایت میشود. ترکیب بازیگران اصلی فیلم هم کمک کرد تا مخاطب با آن همراه شود اما ماحصل کار چندان درگیرکننده و به یادماندنی نبود.
* نکته ویژهاش چه بود؟
در ابتدای تیتراژ فیلم تأکید شده بود که در فرآیند تولید آن هیچ آسیبی به محیط زیست وارد نشده و این مهمترین سوالی بود که در نشست رسانهای کارگردان هم مطرح شد. حجم بالای صحنههای جنگی و پرانفجار در فضای طبیعی جنگل، با این تأکید زرگرنژاد مواجه شد؛ حتی یک برگ آسیب ندیده است.
چشم بادومی/ ابراهیم امینی
* انتظارمان چه بود؟
مهمترین نکته و محل کنجکاوی درباره فیلم «چشم بادومی» کارگردان آن بود. ابراهیم امینی از چهرههای همراه با محمدحسین مهدویان از همان دوران ساخت مجموعه «آخرین روزهای زمستان» بود و در مقام انتخاب بازیگر، بازیگردانی و مشارکت در نگارش فیلمنامه، این همکاری در پروژههای سینمایی مهدویان هم ادامه پیدا کرد. حالا امینی اولین فیلم خود را در مقام کارگردان به سرانجام رسانده است.
* چه دیدیم؟
«چشم بادومی» با داستانی مرتبط با دختر نوجوانی که از علاقه مفرط به یک خواننده کرهای به مرز جنون رسیده است، بهسختی میتواند نسبتی با کارنامه ابراهیم امینی در مقام فیلمنامهنویس برقرار کند. امینی که پیشتر تجربههای موفقی در زمینه سینمای انقلاب و جنگ داشت، حالا در پرداختن به یک موضوع روز اجتماعی عملکرد چندان موفقی ندارد و اصلیترین مشکل فیلم هم ناکامی در خلق شخصیتهای باورپذیر است. البته فیلم از منظر اجرای بازیگران اصلی هم آسیبدیده و در سطحی متوسط باقی مانده است.
* نکته ویژهاش چه بود؟
فارغ از بازخوردهای مثبت و منفی، آنچه بهصورت مشترک از سوی اصحاب رسانه مورد تحسین قرار گرفت، انتخاب سوژهای مغفول توسط ابراهیم امینی برای ساخت اولین فیلم بلند سینمایی خود بود. جریان «موج کرهای» یکی از معضلات جدی فرهنگی است که کمتر بهصورت رسمی به آن پرداخته شده است.