کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۷۳۱۶۴
تاریخ خبر:

گذر سوجان از رنج و باران | تحلیلی بر کم و کیف سریال «سوجان»

 گذر سوجان از رنج و باران | تحلیلی بر کم و کیف سریال «سوجان»

این سریال بر‌اساس فرمول عشق و خیانت و ظلم و مفاهیم مشابه پیش رفت و در نهایت توانست دل طیفی از مخاطبان را به دست آورد

هفت صبح|  یکشنبه شب (7 بهمن) قصه «سوجان» پس از 65 قسمت به سر رسید. همانطور که هفت‌صبح برای اولین بار خبر داد، فعلا وضعیت ساخت قسمت‌های بعدی نامشخص است و برخلاف اخبار اولیه، این سریال تا اطلاع ثانوی 300 قسمتی نیست. هر‌چند پس از تیتراژ آخر، عنوان «پایان فصل اول» در قاب حک شد ولی اغلب عوامل از تولید ادامه سریال ابراز بی‌اطلاعی می‌کنند. گزارش امروز درباره کم و کیف سریال «سوجان» و نکاتی درباره آن است.

 

مورد اول| عبور از باران

فیلمنامه اولین «سوجان» را فریدون حسن‌پور نوشته است؛ کسی که چند فیلم، سریال و تله‌فیلم در خطه گیلان ساخته. حسین تبریزی، سید‌علی حسینی و هدیه رضایی آن را بازنویسی کردند و داستان دختری به اسم سوجان در روستای گل‌تپه گیلان را محور درام قرار دادند.

 

سریال یک داستان موازی هم داشت که مربوط به خاطرات بانو (ثریا قاسمی) از دوران جوانی خود و فرار به همراه همسر از دست خان بود. درست همین بخش از قصه بود که بر مشابهت «سوجان» با سریال خاطره‌انگیز «پس از باران» دامن زد. در ادامه اما تفاوت‌ها محسوس شد و «سوجان» هویت مستقل خود را به دست آورد. جالب آنکه در سریال باوجود روایت در گیلان، به ندرت باران بارید و همین تبدیل به علامت سوال و انتقاد گروهی از مخاطبان شد!

 

مورد دوم| گذر از رنج‌ها

سریال «سوجان» ساخته حسین تبریزی مرگ و قتل و بیچارگی کم نداشت. در برخی قسمت‌ها غلظت غم کام مخاطب را تلخ می‌کرد اما در نهایت سوجان و سهراب به هم رسیدند و بانوی قصه در مقام قابله فرزند یک زن در یک روستا را به دنیا آورد و پایانی شیرین برای سریال رقم خورد. اتفاق خوب اینکه چنین روایتی، باسمه‌ای نبود و به شکل گل‌درشت به تصویر کشیده نشد.

 

سرنوشت دیگر شخصیت‌ها نیز به سرانجام رسید تا اگر امکان ساخت فصل بعدی مسیر نباشد، مخاطب در بلاتکلیفی به سر نبرد. فرجام آدم‌های داستان، خاصه قربان قابل قبول بود. ایده رفتن طلا از رشت و رها کردن ارث و میراث پدری اما بیش از حد رویایی بود! طبعا این سوال با مخاطب باقی می‌ماند که یک دختر معلول و با شرایط سخت، چرا تصمیمی غیر‌قابل باور گرفته است.

 

مورد سوم| فرمول محبوب

آمارهایی که درباره میزان مخاطب «سوجان» منتشر می‌شود، در شرایط فعلی تلویزیون قابل قبول است. با این حال و به‌طور کلی اثری نبود که بتوان آن را مناسب ذائقه سخت‌پسندها دانست. سازندگان از یک فرمول آشنا بهره بردند و طیفی را با روایت خود همراه کردند. مثلا عشق، عنصر تکرار شونده در داستان بود که اوج آن به علاقه یک طرفه دختری معلول و متمول به پسری فقیر و دارای همسر برمی‌گشت.

 

یا خان روستا، چشم به دختری جوان داشت و گرفتار عشق پیرانه سری شد. یا سوجان بعد از خیانت قربان به سهراب نزدیک شد و در نهایت ازدواج کردند. مواردی مثل توطئه، رقابت و... نیز همچنان مشتری دارند و «سوجان» از آنها بهره برد. ایراد اصلی سریال، جایی است که قصه کند جلو می‌رفت و از موارد اضافه آسیب می‌دید.

 

داستان گذشته (فلش بک) با حضور امیر و بانو خیلی زود جذابیت خود را از دست داد. به طور آشکار می‌شد پی‌برد سازندگان برای این بخش از قصه، کم آورده‌اند. چون بازی موش و گربه عروس و داماد با خان می‌توانست به شکل موجز و مفید روایت شود. همین‌جا به تصمیم خوب سازندگان اشاره کنیم که در دراماتیزه کردن مبحث مربوط به انقلاب و فعالیت‌های انقلابی اندازه نگه داشتند و عاشقانه سریال رنگ نباخت. در عین حال منظور منتقل شد.

 

مورد چهارم| عملکرد بازیگران

با خیال آسوده می‌توان گفت، بازی‌ها امتیاز اصلی «سوجان» بودند. غزاله اکرمی در نقش سوجان نمایشی ملموس از افت و خیز شخصیت داشت و در نهایت صاحب شهرت میان مخاطبان شد. شگفتانه سریال، علی مرادی ( مجری نه‌چندان موفق تلویزیون) بود که در قامت قربان، تحسین‌ها را برانگیخت.

 

او سیر رشد شخصیت و ناکامی‌اش را باورپذیر نشان داد. بهادر زمانی بالاخره مزد تلاش خود را گرفت و با شخصیت جوانی ماخوذ به حیا و پهلوان، توجهات را به خود جلب کرد. افشین غیاثی نقش یک جوان عقب افتاده را برعهده داشت و توانست شمایلی متفاوت و دلنشین خلق کند و بارها لبخند بر لب‌ها بیاورد. سید‌مهراد ضیایی، حمیدرضا نعیمی، زهرا جهرمی، بهزاد فراهانی، پریسا دوستی و... نیز موفق عمل کردند.

 

مورد پنجم| میراث مدیران قبلی

درباره «سوجان» این را هم بگوییم که مقدمات ساخت آن در دوره مدیریت قبلی صدا و سیما فراهم شد. به عبارت دقیق‌تر مرحله تحقیق و پژوهش سال 95 آغاز شد و فیلمبرداری‌اش در تیر ۱۴۰۲ کلید خورد. این سریال محصول صداوسیمای مرکز گیلان است که به سفارش معاونت امور استان‌ها به سرانجام رسید. یک نکته دیگر اینکه برخی بازیگران از جمله حمیدرضا نعیمی، شرایط تولید را سخت دانستند. بخشی مربوط به آب و هوای شرجی گیلان است که بازیگران بنا بر شرایط قصه باید لباس زمستانی می‌پوشیدند. بخشی هم مربوط به مشکلات تولید، کمبود بودجه و تعطیلی مکرر کار بوده است.

 

 

کدخبر: ۵۷۳۱۶۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر