سارقان جوان گوشی آقای بازیگر را ۲ میلیون تومان فروختند!
سارقان گوشی همراه بازیگری که اخیرا در سریالی تلویزیونی نقش یک قاضی را ایفا می کرد، دستگیر شدند؛ گرچه پیش از آن گوشی را به بهایی‌اندک آب کرده بودند.
به گزارش هفت صبح و به نقل از روزنامه ایران، چند روز قبل یکی از بازیگران سینما و تلویزیون در تماس با پلیس از سرقت گوشی آیفون خود خبر داد و گفت: به همراه دوستانم به کافه‌ای رفته و بیرون کافه نشسته بودیم و گوشی آیفونم روی میز بود. ناگهان چهار پسر جوان که سوار بر دو موتورسیکلت بودند، در نزدیکی کافه توقف کردند. دو نفر از موتورسواران در فاصله دورتری بودند و به نظر می‌رسید که نقش اسکورت و مراقب را ایفا می‌کنند. یکی از موتورسواران از موتورش پیاده شد و در چشم‌برهم‌زدنی گوشی تلفن همراهم را که روی میز بود برداشت و فرار کرد. با این شکایت، کارآگاهان به بازبینی دوربین‌های مداربسته محل پرداختند و با به‌دست آمدن تصاویر موتورسواران، مشخص شد این سرقت نیز کار اعضای همان باند گوشی‌قاپی است که پلیس از مدتی قبل در تعقیب آنهاست.
کارآگاهان مبارزه با سرقت به رصد اطلاعاتی پرداخته و به سراغ آلبوم متهمان سابقه‌دار اداره آگاهی رفتند و تصاویر سارقان را که از دوربین‌های مداربسته اطراف محل سرقت به‌دست آورده بودند با تصاویر متهمان سابقه‌دار اداره آگاهی تطبیق دادند، اما هیچ‌کدام از سارقان سابقه‌دار نبودند.
در حالی که بررسی‌های پلیسی برای دستگیری متهمان ادامه داشت، مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و از دستگیری سارق گوشی‌قاپی خبر داد و گفت: به کافه‌ای در شمال تهران رفته بودم و میز بیرون را انتخاب کردم که ناگهان چهار جوان سوار بر دو موتورسیکلت در کنار کافه توقف کردند. یکی از آنها از موتورسیکلت پیاده شد و به سمت میز من آمد و گوشی‌ام را قاپید، اما هنگام فرار پایش به جدول کنار خیابان گرفت و تعادلش را از دست داد و روی زمین افتاد. من هم به کمک افرادی که آنجا بودند مرد جوان را دستگیر کردیم، اما همدستانش متواری شدند. در تحقیقات پلیسی از پسر جوان، او به گوشی‌قاپی‌های سریالی با همدستی سه نفر از دوستانش اعتراف کرد و به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت سه همدست او نیز بازداشت شده و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
حامد، متهم ردیف اول این باند گفت:هر سه نفرمان بچه‌محل و همکلاسی سابق هستیم. مدتی قبل در یک قهوه‌خانه نشسته بودیم و صحبت می‌کردیم که تصمیم گرفتیم کمی به زندگی‌مان هیجان بدهیم. در خیابان‌ها پرسه می‌زدیم و آنهایی که گوشی تلفن دستشان بود و مشغول صحبت بودند یا کسانی که در کافه‌های خیابانی نشسته بودند و گوشی‌های‌شان را روی میز گذاشته بودند، انتخاب می‌کردیم.اول او را نمی‌شناختیم، اما وقتی عکس‌های داخل گوشی‌اش را دیدیم فهمیدیم که بازیگر است و برای اینکه گیر نیفتیم گوشی را دو میلیون تومان فروختیم.