کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۷۲۸۸۸
تاریخ خبر:

من قاتل مادرم نیستم| ‌چند قطره خون هویت قاتل را فاش کرد

من قاتل مادرم نیستم| ‌چند قطره خون هویت قاتل را فاش کرد

متهمی که بعد از ناپدید‌ شدن مادرش به قتل او اعتراف کرده بود محاکمه شد

هفت صبح| سوز سرمای پاییز سال 1400 تازه از راه رسیده بود که دختر جوان به نام مرضیه با قدم‌های لرزان از اضطراب، پا به پلیس آگاهی تهران گذاشت و خبر از مفقود‌شدن ناگهانی مادر میانسال خود داد. مرضیه در‌حالی‌که به پهنای صورت اشک می‌ریخت در برابر کارآگاهان پلیس آگاهی در شرح گزارش گم‌ شدن ناگهانی مادرش گفت:

 

«مادرم هر روز با من تماس می‌گرفت و روزی نبود که از همدیگر بی‌خبر باشیم اما از دیروز تا به‌حال از او بی‌خبر هستم و وقتی دیدم که سراغی از من نگرفت، خودم به او تلفن زدم اما جواب نداد. سابقه نداشت که مادرم تماس‌های من را بی‌پاسخ بگذارد برای همین به‌شدت نگرانش شده و به خانه‌اش رفتم اما او در خانه نبود و دیگر مطمئن شدم که اتفاق ناگواری برای او افتاده، چون امکان نداشت که او بی‌خبر از خانواده جایی برود و تلفن همراهش را با خود نبرد.»

 

با اعلام این گزارش، تلاش کارآگاهان برای یافتن ردی از زن میانسال آغاز شد اما اثری از او در نزد نزدیکان و دوستانش پیدا نشد.

 

 به برادرم مشکوکم

در ادامه تحقیقات بار دیگر مرضیه به پلیس آگاهی مراجعه کرده و این‌بار ادعای عجیبی مطرح کرد. او می‌گفت که به برادرش مشکوک است و به ماموران گفت: «از مدتی قبل برادرم به نام محسن با مادرمان اختلافات شدیدی داشت. هر روز در خانه جر‌و‌بحث و دعوا داشتند و مادرم از او خیلی ناراحت بود. این اواخر اختلاف و درگیری آنها خیلی بالا گرفته بود. محسن از مادرم می‌خواست که خانه را بفروشد و به او پولی بدهد اما مادرم قبول نمی‌کرد و در برابر این خواسته برادرم، مقاومت می‌کرد. محسن هم تا جایی که می‌توانست روی خواسته‌اش پافشاری می‌کرد و می‌خواست هرطور شده مادرمان را وادار به فروش خانه کند.»

 

مرضیه ادامه داد:«وقتی مادرمان گم شد اصلا به اینکه شاید محسن در مفقود شدن او دستی داشته باشد، فکر نکرده بودم اما حالا که چند روز گذشته و هر جایی را که کوچک‌ترین احتمالی می‌دادم، گشتم تا ردی از مادرم پیدا کنم و نشد؛‌ با خودم فکر کردم آخرین احتمال این است که برادرم به خاطر اختلافات، بلایی سر او آورده باشد.»

با طرح این فرضیه ماموران محسن را تحت تحقیقات قرار دادند و با توجه به ضد‌و‌نقیض‌گویی‌هایش به او مشکوک شده و سرانجام دستور بازداشت او صادر شد.

 

 چند قطره خون

کارآگاهان در ادامه تحقیقات اقدام به وارسی محل زندگی محسن و خودرو‌اش کردند تا شاید سرنخی پیدا کنند. در همین حین با چند قطره‌خون که در خودرو او ریخته شده بود، مواجه شدند. تحقیقات تخصصی ادامه پیدا کرد و مشخص شد که خون کشف شده در خودرو متعلق به زن میانسال مفقودی است.

 

وقتی متهم در برابر  مدرک محکمی که علیه او کشف شده بود، قرار گرفت پرده از راز جنایت خود برداشت و به قتل مادرش در جریان درگیری بر سر فروش خانه اعتراف کرد. متهم در اعتراف به قتل مادرش در تحقیقات ابتدایی گفت: «از مدتی قبل به خاطر فروش خانه پدری با مادرم جدل داشتیم. مادرم راضی به فروش خانه نبود و من می‌گفتم باید به من هم فکر کند چون به پول نیاز داشتم. هر روز سر همین موضوع در خانه ما جروبحث بود تا اینکه روز حادثه وقتی بار دیگر مجادله بالا گرفت اینقدر خشمگین شدم که دیگر نفهمیدم چه کار می‌کنم و چاقویی برداشتم و با آن چند ضربه به مادرم زدم. جسد مادرم غرق در خون روی زمین افتاد و من برای اینکه راز ماجرا برملا نشود، جسد او را به بیابان‌های حاشیه شهر تهران بردم و دفن کردم.»

 

متهم نشانی محل دفن جسد را به ماموران اعلام کرد اما جسد زن میانسال در محلی که گفته شده بود پیدا نشد. او چند بار نشانی‌های دیگری اعلام کرد اما در نهایت در اظهارات ضد‌و‌نقیض او محل دقیق دفن جسد شناسایی نشد. با طی روال قانونی در پرونده با توجه به ادله و مدارک به دست آمده بر علیه محسن، ‌برای او کیفرخواست با اتهام مباشرت در قتل مادرش صادر شده و پرونده برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.

 

در دادگاه

 در ابتدای این جلسه دو خواهر متهم به عنوان اولیای‌دم مادرشان برای محسن تقاضای قصاص کردند.   سپس نوبت به متهم رسید که در جایگاه دفاع حاضر شود و او وقتی روبه‌روی قضات ایستاد اتهام قتل مادرش را نپذیرفت. متهم در جایگاه دفاع قرار گرفت و با انکار اعترافات قبلی خود گفت: من با مادرم اختلاف داشتم اما هیچ اطلاعی از سرنوشت او ندارم و نمی‌دانم چه بلایی سر او آمده است. حتی نمی‌دانم ماجرای چند قطره‌خون که در خودرو من ریخته چه بوده است.»

 

متهم ادامه داد:«در تحقیقات ابتدایی من در پلیس آگاهی تحت فشار روانی و شکنجه بودم و برای اینکه از این وضعیت خلاص شوم به قتل اعتراف کردم. بعد هم چاره‌ای نداشتم جز اینکه هر بار به دروغ نشانی را به عنوان محل جنایت به ماموران دادم.»

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

 

کدخبر: ۵۷۲۸۸۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر