کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۱۷۳۳۰
تاریخ خبر:

خاموشی و قبض سنگین برق| دو روی سکه بی‌اعتمادی

خاموشی و قبض سنگین برق| دو روی سکه بی‌اعتمادی

در کشوری که منابع انرژی فراوان دارد، از گاز تا آفتاب و باد، ‌چرا تولید برق هنوز پرهزینه، ناکارآمد و محدود به بخش دولتی است؟

هفت صبح، وحید غفاری|  تابستان که از راه می‌رسد، یک ماجرای تکراری گریبان مردم را می‌گیرد؛ خاموشی‌های پی‌در‌پی و افزایش مصرف برق. طبیعی است وقتی هوا گرم می‌شود، وسایل سرمایشی بی‌وقفه کار می‌کنند و قبض‌های برق  با ارقامی سنگین‌تر از همیشه روی دوش مصرف‌کننده می‌افتد.

 

اما این گرانی فقط به گرمای هوا مربوط نیست بلکه ریشه آن در ساختاری است که سال‌هاست تغییر نکرده و دولت‌ها مقصر اصلی آن بوده‌اند. کما اینکه چند روز پیش شخص رئیس‌جمهوری در دیدار با اهالی رسانه با صراحت اعلام کرد که «در زمینه آب،‌ برق،‌ گاز و تورم مشکل داریم. امروز در شرایط اجبار قرار داریم و حق انتخاب نداریم؛ نمی‌توانیم آب را قطع نکنیم.» دولت طی این سال‌ها هم تولیدکننده برق است، هم تعیین‌کننده قیمت و هم بازیگری که شکست‌هایش را با فشار مالی بر مردم جبران می‌کند.

 

در کشوری که منابع انرژی فراوان دارد، از گاز تا آفتاب و باد، پرسش اینجاست که چرا تولید برق هنوز پرهزینه، ناکارآمد و محدود به بخش دولتی است؟ چرا وقتی شبکه برق تابستان‌ها از کار می‌افتد و خاموشی‌ها سهم روزانه شهروندان می‌شود، باز هم عدد قیمتی در قبض‌ها بالا می‌رود؟ چرا کسی نیست دولت‌ها را جریمه کند که تا این اندازه ناکارآمد بوده‌اند؟ این در حالی است که دولت خود بزرگترین مصرف کننده انرژی درکشور است. 

 

  مردم؛ پرداخت‌کنندگان بی‌اختیار

سال‌ها پیش، دولت با افتخار اعلام کرد که گاز را به دورترین روستاهای کشور هم رسانده است. این اقدام در ظاهر، نشانه توسعه بود؛ اما در عمل، الگویی از مصرف ساخت که امروز گریبان همه را گرفته است. وقتی خانه‌ها، مغازه‌ها و کارخانه‌ها همگی به برق و گاز متصل شدند، مصرف انرژی به شکلی ناگزیر بالا رفت و مردم چاره‌ای ندارند جز آنکه از همین ساختاری بهره ببرند که دولت پیش پای آنها نهاده است.

 

مردم این زیرساخت را انتخاب نکردند، بلکه به آن پیوستند چون تنها گزینه موجود بود. اکنون که تولید و توزیع این حجم از انرژی برای دولت سخت و پرهزینه شده، راه‌حل ساده‌ای پیدا کرده است: گران کردن هزینه برق مصرفی. این همان جایی است که ناکارآمدی ساختاری، بی‌هیچ تلاشی برای اصلاح، به شکل مستقیم به جیب مردم منتقل می‌شود.

 

  سیاستی به نام «ارسال سیگنال قیمتی»

در ادبیات رسمی، افزایش قیمت‌ها «ارسال سیگنال قیمتی» نام دارد؛ یعنی این منطق وجود دارد که با گران کردن انرژی، مردم به کاهش مصرف ترغیب می‌شوند. اما در واقعیت، این سیگنال بیشتر شبیه یک پیام تهدیدآمیز و منتقل کردن بار ناکارآمدی دولت به جیب مردم و رفع تکلیف است.

 

در این مواقع مردم همیشه مقصرند و باید کمتر مصرف کنند، دوش نگیرند چون آب نیست، کولر آبی نگذارند چون آب مصرف می‌کند، کولر گازی استفاده نکنند چون برق مصرف می‌کند، زمستان وسیله گرمایشی استفاده نکنند چون گاز نیست و این یعنی دولت می‌گوید من همینم که هستم شما خودتان را تغییر دهید.  مشکل آنجاست که تغییر رفتار مصرفی به سادگی با یک قبض گران اتفاق نمی‌افتد.

 

ساختمان‌ها و تجهیزات انرژی‌بر، با مجوز و تأیید دستگاه‌های دولتی ساخته و نصب شده‌اند. اگر این استانداردها برای امروز ناکافی است، چرا باید هزینه اصلاح آن را مردم بپردازند؟ چرا درآمدهای اضافی حاصل از تعرفه‌های تصاعدی، مستقیماً صرف ارتقای بهره‌وری یا اصلاح زیرساخت‌های همان مشترکان نمی‌شود؟

 

خاموشی‌ها و بی‌اعتمادی

در سال‌های اخیر، خاموشی‌های بی‌برنامه بخشی از زندگی تابستانی مردم شده است. این یعنی حتی وقتی مصرف خود را کاهش می‌دهیم، تضمینی برای تامین برق پایدار وجود ندارد. چنین تجربه‌ای اعتماد عمومی را از بین برده است. مردم می‌بینند که هم هزینه بیشتری می‌پردازند، هم خدمات کمتری دریافت می‌کنند؛ ترکیبی که هیچ انگیزه‌ای برای همکاری در مدیریت مصرف باقی نمی‌گذارد.

 

انحصار دولت در تولید برق، نه تنها کیفیت خدمات را پایین آورده، بلکه فرصت نوآوری و سرمایه‌گذاری را از میان برده است. در بسیاری از کشورها بخش خصوصی و تعاونی‌ها از نیروگاه‌های خورشیدی کوچک گرفته تا شبکه‌های محلی در تولید انرژی نقش جدی دارند.

 

این تنوع بازیگران، هم هزینه‌ها را کاهش می‌دهد، هم تاب‌آوری شبکه را بالا می‌برد. اما در ایران، این دروازه عملاً بسته است. وقتی دولت تنها تولیدکننده است، شکست‌هایش هم بی‌رقیب می‌ماند. مصرف‌کننده حق انتخاب ندارد و تنها می‌تواند قبض را بپردازد، حتی اگر کیفیت برق دریافتی کمتر از استاندارد باشد.

 

  مردم یا دولت؛ چه کسی باید تغییر کند؟

دولت سال‌هاست از مردم می‌خواهد «الگوی مصرف» را تغییر دهند. اما واقعیت این است که تغییر باید از بالا آغاز شود. بازنگری در سیاست‌های انرژی، سرمایه‌گذاری در فناوری‌های نو، استفاده از منابع تجدیدپذیر و شفاف‌سازی هزینه‌ها، همه اقداماتی است که قبل از فشار بر مردم باید انجام شود. اگر قرار باشد هر بار که شبکه دچار مشکل می‌شود، مردم با قبض‌های سنگین تاوان بدهند، این چرخه بی‌اعتمادی و نارضایتی ادامه پیدا می‌کند. تغییر رفتار مردم بدون تغییر رفتار دولت، نه عادلانه است و نه پایدار.

 

  قبض بزرگ ناکارآمدی

قبض‌های برق امسال، چه در خانه‌های کوچک و چه در ساختمان‌های بزرگ، بیش از هر چیز یک پیام دارند. مردم در حال پرداخت هزینه ناکارآمدی دولتمردان هستند. این ناکارآمدی تنها به مدیریت برق محدود نمی‌شود؛ بلکه بخشی از شیوه کلی اداره کشور است، شیوه‌ای پرهزینه، انحصاری و بی‌گشایش به روی راه‌حل‌های تازه.

 

اصلاح این وضعیت، نه با «سیگنال قیمتی» بلکه با «سیگنال مسئولیت‌پذیری» ممکن است. سیگنالی که از دولت به مردم ارسال شود و نشان دهد که حاکمیت حاضر است سهم خود را در اصلاح ساختارها بپردازد پیش از آنکه از مردم انتظار داشته باشد بار بیشتری بر دوش بکشند.

 

برای پیگیری اخباراقتصادیاینجا کلیک کنید.
کدخبر: ۶۱۷۳۳۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر