کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۱۵۶۰۱
تاریخ خبر:
‌بدلکاری، آتش، ارتفاع

روایت یک زن‌؛ ضحی هاشمی میان آتش، آسمان و آسفالت

روایت یک زن‌؛ ضحی هاشمی میان آتش، آسمان و آسفالت

زنی که با موتور نفس می‌کشد، از آسمان آویزان می‌شود، و روی طناب باریک میان دو کوه راه می‌رود

هفت صبح،‌ امیر جلالی|   در دل شلوغی‌های شهر، گاهی با آدم‌هایی روبه‌رو می‌شوی که جهان‌شان هیچ شباهتی به زندگی روزمره ندارد. آدم‌هایی که مسیرشان نه از ترس عبور می‌کند، نه از عادت. ضحی هاشمی یکی از همان‌هاست؛ زنی که با موتور نفس می‌کشد، از آسمان آویزان می‌شود، و روی طناب باریک میان دو کوه راه می‌رود. وقتی خبرنگار شبکه تی‌وی پلاس با او به گفت‌وگو نشست، هیچ ژستی از یک قهرمان نداشت. صمیمی، خندان، و با اعتمادبه‌نفس.

ضحی

«خانم‌هایی قبل از من هم تک‌چرخ می‌زدن، ولی همیشه توی پیست آقایون. با خودم گفتم: چرا همیشه مردها؟ چرا خانم‌ها نه؟»اما این تصمیم آسان نبود. نه برای دختری جوان، نه در فضایی مردانه و پر از قضاوت. «دو روز قبل مسابقه فقط گریه کردم. می‌ترسیدم زمین بخورم، می‌ترسیدم مسخره‌م کنن.

 

به خودم گفتم: همه که قرار نیست ازت خوششون بیاد... ولی انجامش دادم.» موتور حالا فقط یک وسیله نقلیه برای او نیست، بلکه بخشی از هویت و سبک زندگی‌اش شده. «الان شده وسیله رفت‌وآمدم. ولی قانونی نیست هنوز. آرزوم اینه یه روز بتونم مثل یه خانم لباس بپوشم، راحت موتورسواری کنم، بدون ترس.»

 

ضحی هاشمی با خنده تعریف می‌کند: 

«بابام می‌گفت اگه ۲۰ بشی برات موتور می‌خرم... ما تجدید شدیم، خودمون خریدیم! اون‌جایی که همه پشتشون به باباشون گرمه، ما با بند کفشمون محکم می‌بندیم...»

 

اما موتور فقط آغاز راه بود. ضحی حالا با پاراگلایدر هم می‌پرد؛ آن‌هم نه پروازی معمولی. «به استادم گفتم شما پرواز کن، من آویزون می‌شم ازت با یه طناب... اون گفت ولش کن. گفتم نه، انجامش بدیم. اولین نفر بودم که این کارو کرد.»

 

هیجان، انگار بخشی از وجودش شده. ازش می‌پرسیم چرا این کارها را انتخاب کرده؟

«درآمدش با بقیه شغل‌ها فرق نداره... ولی برای هیجانش اومدم. یه جور اعتیاده. هر چی می‌گذره، بیشتر می‌خوام.»

 

 بدلکاری، آتش، ارتفاع

ضحی هاشمی بدلکار است. در سریال‌ها و فیلم‌ها، او کسی است که با آتش دست‌وپنجه نرم می‌کند، از ارتفاع می‌پرد و از دل تصادف‌ها بیرون می‌آید. «لباس مخصوص داریم، منو آتیش می‌زنن و بعد با پتو خاموش می‌کنن. مردم فکر می‌کنن واقعیه، ولی همه‌چی حساب‌شده‌ست. آموزش داره.»

 

اما همه ماجراها همیشه هم طبق برنامه پیش نمی‌رود. روزی، در حال تمرین برای آویزان‌شدن از برجی بلند بود که ناگهان...«بالای پشت بوم بودم، یکی از همسایه‌ها زنگ زد آتش‌نشانی. گفت یه خانم می‌خواد خودشو بندازه پایین! یهو دیدم کوچه پر از پلیس و آتشنشان شده. نمی‌دونستن دارم تمرین می‌کنم!»

 

از آینده‌اش می‌پرسیم. لبخند می‌زند. بعضی‌ها از او می‌پرسند: نمی‌خوای بچه‌دار شی؟ بشینی خونه؟

«خیلی خانومم، برخلاف چیزی که فکر می‌کنن. فقط چون از ارتفاع می‌پرم یا موتورسواری می‌کنم، فکر می‌کنن مردونه‌ست. ولی من فقط مسیر خودمو انتخاب کردم.»

 

ضحی هاشمی یک زن معمولی نیست. او مرزها را نادیده می‌گیرد، از ترس عبور می‌کند، و راه‌هایی را باز می‌کند که تا پیش از این برای زنان بسته بودند.اگر یک روز، دختری را دیدید که با موتوری در خیابان می‌تازد، یا از دل آتش بیرون می‌آید، یا از طنابی در آسمان آویزان لبخند می‌زند، شاید همان کسی باشد که سال‌ها پیش، با بند کفشش، مسیر خودش را بست و راه افتاد.

 

تازه‌ترین تحولاتاجتماعیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۱۵۶۰۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر