تغییر فرهنگ «کاسبی» و بسته شدن «حساب دفتری»

وقتی روابط انسانی جای خود را به تراکنشهای دیجیتال میدهد
هفت صبح، رضا نیکنام| روزی روزگاری، خرید از سوپرمارکت محل با یک جمله «بزن به حساب، بعدا بابام میاد حساب میکنه» حل میشد اما امروزه، سردی قفسههای فروشگاههای زنجیرهای، جای گرمای اعتماد دیروز را گرفته است.
در سالهای اخیر، شاهد رشد بیسابقه فروشگاههای زنجیرهای در سطح شهرها بودهایم. فروشگاههایی که با شعارهایی مانند «قیمت مناسب»، «تنوع بالا» و «دسترسی آسان» وارد محلهها شدهاند، نه فقط الگوی خرید شهروندان را تغییر دادهاند، بلکه ساختار اجتماعی و اقتصادی محلات را نیز دگرگون کردهاند. این گزارش به بررسی ابعاد مختلف این پدیده با تمرکز بر تاثیرات اجتماعی آن میپردازد.
وقتیکه مردم هم دلتنگ قدیمها میشوند
کافی است کمی کنجکاوانه در خیابانهای شهر قدم بزنید تا فروشگاههای زنجیرهای متعددی را ببینید که مثل قارچ در خیابانها سبز شدهاند؛ همین نزدیکی و پرزرقوبرق. اما زیر این نورپردازیهای چشمنواز و قفسههای زیبای پر از اجناس گوناگون، چه بلایی سر آن مغازههای کوچک و صمیمی آمده؟
دیگر کسی از احوال خانواده مغازهدار باخبر نیست. حالا نه فروشنده، خریدار را میشناسد و نه خریدار فروشنده را. خرید، به یک تراکنش سرد تبدیل شده؛ بیحرف، بیاحوالپرسی، بیاینکه بپرسند «امتحان پسرت چطور بود؟»، «حال همشیره چطور است؟»، «آقازاده کی سربازیاش تموم میشه؟»
«اکبر» مغازهداری است که وضعیت کسب و کارش را اینگونه توضیح میدهد: «هر روز افتتاح یک شعبه جدید، یک سوپرمارکت محلی را کمتر میکند. این غولهای خردهفروشی، بلای سنگینی بر سر روابط اجتماعی و کسبوکارهای کوچک آوردهاند؟!» او از زمانی میگوید که خرید قسطی و نسیه، بخشی از اعتماد بین مردم بود اما امروز، همه چیز با یک تراکنش بانکی تمام میشود. «کارت را میکشی و تمام، دیگه معلوم نیست کی و چه زمانی باز دوباره گذرش به اینجا بیافته.»
روابطی که رو به سردی میرود
«محمدعلی» قصابی که در سوپری محلهای در منطقه انقلاب مشغول خرید است و از قیمتهای پایین و تنوع بالا در فروشگاههای زنجیرهای بزرگ صحبت میکند، عقیده دارد یک چیزی این بین کم است: «گرمای همیشگی و احوالپرسیهای قدیمی بین مردم و کاسب محل دیگر وجود ندارد، دیگه به هم اعتماد نداریم. مثل قدیم نیست. دیگه برای تحقیق محلی نمیشه سراغ کاسب محله رفت چون اولا کاسبی نیست دیگه مثل قدیما، دوما کسی کسی را نمیشناسه.» درواقع به زعم وی، نباید این پیشرفت به قیمت از دست دادن این روابط محلی تمام شود.
«مریم» شهروندی هم که در مغازهای در محله صادقیه مشغول انتخاب کالاهای مورد نظرش است، میگوید: «چقدر بد است که موقع خرید از فروشگاههای زنجیرهای دیگر لازم نیست با کسی حرف بزنیم. فقط کارت میکشیم، اجناس را فوری برداریم و میرویم. هرچند تعداد کمی کاسب قدیمی که حتی اسم بچههای مشتریها را میدانند در محلهمان هستند. گاهی میپرسند «مریم خانم، حال حاجآقا بهتر شد؟ همین احوالپرسیها حال آدمها را خوب میکرد. و... اما الان همه چی شده عدد و رقم، همه چی شمارهدار شده است.»
نسیه ممنوع، حتی شما دوست عزیز!
در گذشته، مغازهداران به مشتریان وفادار نسیه میدادند اما امروز همه چیز باید آنلاین و نقدی باشد. «علیرضا» صاحب مغازه لوازم خانگی از غولهای سرمایهداری که با تبلیغات میلیاردی بازارشان را کساد کردهاند، گلایه دارد: «مغازهدارانی مثل من که هنوز حساب دفتری داریم و با یک خداحافظ، فردا میبینمت، مشتریها را بدرقه میکنند، با این وضعیت دشوار چه کار کنند؟»
«منصور» هم به عنوان یکی دیگر از مغازهداران قدیمی منطقه رسالت میگوید: «مشتریها قبلا برای خرید میآمدند و گپ میزدند. حالا بعضیها حتی از پشت ویترین هم رد میشوند و با موبایلشان سفارش میدهند. انگار ما تبدیل به یک ویترین بیصدا شدهایم.»
مشتریهایی که مثل برف، آب میشوند
بانوی خانهداری که سن و سالی گذرانده، میگوید: «روزگاری نه چندان دور با یک جمله حاجی، فردا پولت رو میآرم، خرید میکردیم و همین کافی بود اما امروز درجا هزینه را پرداخت میکنیم و همه چیز را در خانه تحویل میدهند. نمیدانم این پیشرفت، واقعا همه همان چیزی است که میخواستیم؟ حال و هوای اون روزها دیگه نیست.»
«رحیم» فروشنده دیگری معتقد است که باید علاوه بر فروشگاههای زنجیرهای نیمنگاهی به نقش فروشگاههای آنلاین در کاهش ارتباط مشتری و فروشنده داشت. وی میگوید: «بعضی مشتریهای قدیمی هنوز میآیند اما بیشتر جوانها ترجیح میدهند در خانه بمانند و از اپلیکیشنها خرید کنند. ما داریم مشتریهایمان را که مثل برف در حال آب شدن است از دست میدهیم.»
صرفهجویی در وقت و هزینهها
اما این همه برای کسانی که دوران گذشته را تجربه نکردهاند ملموس نیست. «سارا» ۲۸ ساله مخالف روشهای سنتی خرید است و میگوید: «کسی حوصله رفتن به مغازه را ندارد! وقتی میتوانم در ۵ دقیقه همه چیز را سفارش دهم، چرا باید وقت بگذارم و به مغازه بروم؟ قیمتها هم که اغلب ارزانتر است.»
«امیر» ۳۵ ساله، از اهالی محله آبانبارمعیر هم معمولا بهصورت آنلاین خرید میکند. وی دلایل خودش را برای خرید آنلاین دارد: «فروشگاههای زنجیرهای تنوع بیشتری دارند. قبلا باید به چند مغازه میرفتم تا همه چیز را بخرم اما حالا همه چیز زیر یک سقف است. من شاغلم و وقت ندارم برای خرید روزانه بیرون بروم. خرید آنلاین زندگی را برایم راحت کرده است.»
این روایتهای متفاوت نشان میدهد در کنار مخالفتهایی که با روشهای سنتی وجود دارد، بسیاری از کاسبان خرد محلی و برخی شهروندان از حذف تدریجی سیستم خرید قسطی و حسابهای دفتری که ویژه مغازههای محلی بود و رشد قارچگونه فروشگاههای زنجیرهای در شهر گلایه دارند.
چراغ کمفروغ مغازههای محلی
طبق آمار بیش از چهل درصد از خانوادهها حداقل یک بار در هفته از سوپرمارکتهای آنلاین خرید میکنند و در سوی دیگر شصت درصد از مغازههای کوچک محلی، کاهش قابلتوجه فروش را به دلیل رقابت با پلتفرمهای آنلاین و فروشگاههای زنجیرهای تجربه کردهاند. اغلب این مغازهها معیشت چندین خانواده را تامین میکنند که با رشد قارچگونه فروشگاههای زنجیرهای بسیاری از این کسبوکارها دست کشیدهاند. زوال سنتهای محلی و کاهش مراودات اجتماعی بین کسبه و ساکنان محله، نظر کارشناسان را نیز به سمت خود جلب کرده است.
کاهش سرمایه اجتماعی محلات
«محمد نثاری» جامعهشناس شهری در مورد تاثیر کمرنگ شدن نقش مغازههای محلی بر زندگی اجتماعی مردم به «هفتصبح» میگوید: «فروشگاههای محلی علاوه بر اینکه محل خرید مردم بودند، کانون تعاملات اجتماعی محله به شمار میرفتند. تعطیلی آنها به معنای از بین رفتن بخشی از سرمایه اجتماعی محلات است.»
او عقیده دارد: «این واحدهای کوچک محلی مزیت بزرگی برای کشور هستند، بدون اینکه بار مالی و هزینهای برای دولت داشته باشند به مردم خدمترسانی میکنند و به ارائه کالا مشغول هستند.» به گفته نثاری، خرید آنلاین یا مراجعه به فروشگاههای زنجیرهای، فقط تغییر در روش مصرف نیست، بلکه یک تغییر فرهنگی است. ما داریم به سمت جامعهای میرویم که در آن، روابط انسانی جای خود را به تراکنشهای دیجیتالی میدهد.
افزایش ناهنجاریهای اجتماعی
«احمد نادری» کنشگر اجتماعی نیز در گفتوگو با «هفتصبح» هشدار میدهد: «راهاندازی این فروشگاهها در شهرهای کمجمعیت باعث از بین رفتن و تعطیلی واحدهای صنفی کوچکتر میشود که به نوعی موجب افزایش نرخ بیکاری و به دنبال آن ناهنجاریهای اجتماعی میشود.»
در این زمینه، کارشناسان راهکارهایی را پیشنهاد میدهند که عبارتند از ارزیابی لزوم تاسیس فروشگاههای بزرگ، توجه به نیازهای محلی و منطقهای، در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی و جمعیت ساکن، سیاستگذاری مناسب در اعطای مجوزها با ایجاد تعادل بین مدرنیزاسیون تجاری و حفظ کسبوکارهای خرد در جامعه، تدوین ضوابط مشخص برای استقرار فروشگاههای زنجیرهای و حمایت از مغازههای محلی از طریق تسهیلات بانکی و مشاورههای بازاریابی.
حرکت موازی با تکنولوژی
در پایان «روحالله انصاری» جامعهشناس در پاسخ به این سوال که آیا میتوان بین سنت، تکنولوژی و پیشرفت تعادل ایجاد کرد؟ به «هفتصبح» میگوید: «شاید نتوان جلوی پیشرفت تکنولوژی را گرفت اما میتوان راههایی برای حفظ تعاملات انسانی پیدا کرد. مثلا حمایت از فروشگاههای محلی با تشویق خریدهای حضوری، تبدیل مغازهها به مراکز اجتماعی محله، اضافه کردن کافه یا فضای گپوگفت و بهکارگیری ایدههای خلاقانه مثل تحویل محلی به جای تحویل توسط فروشگاههای بزرگ.»
فرهنگ محله محور شاخصها و عناصر سازنده خود را دارد و نمیتوان با حذف این عناصر به احیای فرهنگ محله با تمام خوبیها و کاستیهای آن امید داشت. شهرداریها و سازمانهای فرهنگی مردم نهاد لازم است در این زمینه بکوشند و محلات را به دست اهالی محل بسپارند تا به این ترتیب فرهنگ محلی مشارکت محور محلات یکبار دیگر زنده شود.