آن تنه آزارنده بیجهت!| درباره برندههای اسکار و استیضاح کنندگان و سایتییف و النصر

هنوز گیج درگذشت سایتییف هستم. مگر میشود به این نقطه از ورزش قهرمانی رسید و بعد این گونه مرگ را درآغوش گرفت
هفت صبح| یک: این یکی دو روز کلی گفتوگو و اظهارنظر و عکس داشتیم از آن دسته از دوستان نماینده که همتی را عزل کردند و از استعفای ظریف هم خرسند هستند. اما در فحوای کلامشان و حتی در چهرههایشان نوعی عنصر آزارنده به چشم میخورد. چه چیزی؟ نمیدانم. میخواهید بگویید خودشیفتگی؟ نه منظورم این نیست. میخواهید بگویید خودپسندی؟ نه بابا این حرفهاچیست؟
میخواهید بگویید اعتماد به نفس زیادی؟ تبختر؟ نه ...نه. این چه حرفی است. عزیزان حتما به وظایف خود عمل کردند و حتی بدوبدو میآیند جلوی دوربینها رئیسجمهور را هم ماچ میکنند که همه اینها نشان از خلوص درونی این عزیزان است. پس چیست؟ هیچ چی! الان که فکر میکنم میبینم چیز خاصی نبود. من هم اشتباه کرده بودم حتما.
دو: این حضور دو برنده اسکار انیمیشن کوتاه، دو هموطن ایرانیمان خب باعث غرور و این طور چیزهاست اما حرکت آقای ملایمی در هنگام سخنرانی به هردلیلی که هست و با هر توجیهی، زننده بود. آن تنه ریز که از سوی آقای ملایمی به خانم سوهانی زده شد تا تریبون را خودش در دست بگیرد آزارنده بود. تنهای که به خانم سوهانی خورد و همه تماشاگران اسکار روی صفحه تلویزیون آن را دیدند. خوب نبود آقای ملایمی. میدانم که خسته بودید. هیجان زده بودید. میدانم که احتمالا خواستید از وقت کوتاهی که در اختیارتان گذاشته شده بهترین استفاده را داشته باشید اما تصویر خوبی نبود. آن تنه بیش از حد لزوم مردانه بود.به هرحال باز هم اسکارتان را تبریک میگوییم.
سه: آیا آنورا فیلم خوبی است؟ بگذارید روایت یک دوست مقیم لسآنجلس را برایتان نقل کنم: نیمه اول فیلم بیش از حد لزوم بی پرده است. یک نوع تمایل افراطی به نمایش زندگی خصوصی یک کارگر جنسی با جزئیاتش. آن قدر که تماشاگر گاه خجالت زده میشود. سپس چهل دقیقه بزن و بکوب دیوانهوار داریم که خب سکانسهای خندهدار متعددی را برایتان فراهم میکند. و بعد یک پانزده دقیقه احساسی که موجب میشود فیلم با عواطف تماشاگر بازی کند. اگر طرفدار شان بیکر باشید احتمالا فیلمهای قبلی او یعنی فلوریدا پراجکت و رد راکت آثار کاملتری محسوب میشوند.
چهار: هنوز گیج درگذشت سایتییف هستم. مگر میشود به این نقطه از ورزش قهرمانی رسید و بعد این گونه مرگ را درآغوش گرفت. افتادن از پنجره؟ این چه شوخی لوسی بوده است؟
پنج: از بازی استقلال مقابل النصر لذت بردیم اما منصفانه بخواهیم بگوییم النصریها شش یا هفت فرصت مسلم گلزنی داشتند. به تیر دروازه زدند، یکی را چشمی از روی خط دروازه بیرون کشید، یک بار سادیو مانه دروازه خالی را هدر داد، سه بار جان دوران با حسینی تک به تک شد، یک بار ضربه چیپ بازیکن النصر را حسینی با واکنشی باورنکردنی مهار کرد و...اگر همه موقعیتها گل میشدند با نتیجه عجیبی روبهرو بودیم. مثلا شش – دو ! با اینحال استقلال تیم خوبی نشان داد که شاید با اضافه شدن جلالی و حضور کامل ماشاریپوف به تیم بهتری هم تبدیل بشوند.
شش: استفاده النصریها از عناصر آشنا و مشهور سینمای ایران برای پوسترهای هربازی دیگر لج درآر شده است. اگر دفعه قبل از گنج سینمایی کیارستمی استفاده کردند و تصاویر مشهور کلوزآپ و خانه دوست کجاست و زیردرختان زیتون، این بار به سینمای فرهادی روی آوردند و آن عکس مشهور درباره الی. خیلی دلم میخواهد بدانم برای بازی برگشت چه برگ برندهای رو خواهند کرد.