گلهمندی خانواده شهدای تشییع سردار سلیمانی از مسئولان
مسئولان در سالگرد حاج قاسم به خانوادهها سر میزنند، اما کلا سرکشی تعطیل شده است
هفدهم دی ماه سال 1398 بود که ازدحام جمعیت در مراسم تشییع حاج قاسم سلیمانی منجر به شهادت 56 نفر از هموطنانمان شد. سردار سلیمانی که در عراق ترور شده بود، پس از تشییع در شهرهای مختلف به زادگاهش آورده شد که طبق وصیتش در کنار همرزمی قدیمی به خاک سپرده شود. مردم کرمان که ارادت خاصی به او داشتند، از صبح خیلی زود به خیابان آمدند تا سرباز وطن را تشییع کنند، اما نبود برنامهریزی مناسب توسط متولیان امر و ازدحام بیش از حد جمعیت، حادثهای بزرگ را رقم زد و غم کرمان را با غمی دیگر تازه کرد.
در این روز 56 تن در ازدحام جمعیت زیر دست و پا ماندند و به شهادت رسیدند. برخی خانوادهها جگرگوشههایشان و عدهای دیگر سرپرست خانواده و ستون خیمهشان را از دست دادند. تأثیر از دست رفتن هر یک از اعضای این خانوادهها بر بازماندگان متفاوت بود و حالا خانوادههایی باقی ماندهاند که پنج سال است داغ عزیزانشان را بر دل دارند. آنها از وضعیت رسیدگی مسئولان بعد از وقوع این حادثه گلهمند هستند و معتقدند آن طور که باید حق مطلب دربارهشان ادا نشده است.
بدون شک زنانی که سرپرست خانوادهشان را در این حادثه از دست دادهاند، بیش از دیگر اقشار تحت فشار هستند. این زنان باید به تنهایی بار زندگی را به دوش بکشند و نقش هم پدر و هم مادر را برای بچههایشان بازی کنند، اما گویا قوانین به نحوی تغییر کرده است که علاوه بر داغ نبود پدر، مشکلات معیشتی متعدد هم گریبان این خانوادهها را گرفته است.
اعظم سلطانی همسر شهید غلامرضا شهسواری در گفتوگو با خبرنگار جماران درباره همسر شهیدش و شرایط زندگی پس از شهادت او بیان میکند: زمانی که همسرم در مراسم تشییع به شهادت رسید، 45 ساله بود. او راننده تاکسی بود و از روز قبل آماده بودیم که در تشییع سردار شرکت کنیم.
سلطانی درباره وضعیت رسیدگی به خانواده بازماندگان حادثه تشییع میگوید: باید به ما حقوق بدهند. خود آقای شهسواری 27 سال سابقه بیمه تأمین اجتماعی داشت و حالا یک حقوق مستمری از تأمین اجتماعی میگیریم. بنیاد شهید هیج حقوقی به ما نمیدهد. در سالی که همسرم شهید شد، یک میلیون و 600 هزار تومان مستمری میگرفتیم که به تدریج این رقم زیاد شد و اکنون نزدیک به 12 میلیون تومان است. بنیاد شهید به هیچ وجه به ما کمک نمیکند. از بنیاد شهید 400 هزار تومان میگیریم؛ می گویند به این خاطر است که من از تامین اجتماعی مستمری میگیرم.
همسر شهید شهسواری توضیح میدهد: مادر شهید هم یک نفر است؛ نه بچهای در خانه دارد و نه با کسی زندگی میکند. او 15 تا 16 میلیون تومان به غیر از حق پرستاری از بنیاد شهید حقوق میگیرد. حقوق همسرم را به مادرش میدهند. مادر شهید 10 تا 12 میلیون تومان هم از تأمین اجتماعی مستمری میگیرد؛ به این ترتیب نزدیک 30 میلیون تومان حقوق میگیرد. بعد من با دو تا سه بچه، باید با ماهی 12 میلیون تومان زندگی کنم. واقعا خدا را خوش میآید؟! بنیاد شهید به ما بیمه تکمیلی داده است. از خدمات درمانی آنها استفاده میکنیم، اما وقتی جایی میپرسند، میگوییم بیمه پایه تأمین اجتماعی داریم. من از مسئولان میخواهم به حقوق ما رسیدگی کنند. درست است که آقای شهسواری جنگ نرفته است، اما باز هم در راه اسلام جانش را از دست داده است. به خاطر سردار رفتهاند و نباید با بقیه فرقی بکند.
سلطانی میگوید: دور از جان اگر یک بچه از خانوادهای رفته است، یک خرجی هم از روی دستشان برداشته شده است، اما ما سرپرست خانوادهمان از دست رفته است. دختر بزرگم چهار سال است که عقد کرده و با این اوضاع گرانی نمیتوانم کاری کنم. با 10 تا 12 میلیون تومان من چطور باید زندگی کنم؟! دختر بزرگ من هنوز در خانه خودم است. عقد کرده است و به قدری گرانی است که نتوانستیم عروسی بگیریم. سال گذشته که میخواستیم عروسی بگیریم، اما پدر و مادرم را در تصادف از دست دادم.
همسر شهید شهسواری بیان میکند: خیلی اوضاع سخت است. مسئولان فکری به حال ما بکنند. به ما میگویند که نمایندگان مجلس تصویب کردهاند که به پدر و مادر شهدا حقوق بدهند. پدر و مادر شهدا سر جای خود، بچه هفت ساله که مدرسه میرود باید خرجش از کجا بیاید؟ به گفته وی، مسئولان در سالگرد حاج قاسم به خانوادهها سر میزنند، اما کلا سرکشی تعطیل شده است. در طول سال یک کارت هدیه 500 هزار یا یک میلیون تومانی به خانواده شهدا میدهند.