کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۶۳۴۱۱
تاریخ خبر:

قاب تاریخ| خاله‌زنک بازی‌های دربار، داستان ابوذر جنگ، پرنس ارفع و شاملو

قاب تاریخ| خاله‌زنک بازی‌های دربار، داستان ابوذر جنگ، پرنس ارفع و شاملو

عکس‌هایی از مشاهیر تاریخ معاصر ایران، شهرهای ایران، خودروهای نوستالژیک، عکس‌های فوتبالی و...

هفت صبح| با قاب تاریخ به ایران قدیم سفر‌ و یادی ‌‌از ‌گذشته می کنیم. در تهیه این مجموعه، از تصاویر کمتر دیده ‌شده‌ای استفاده شده که تماشای آنها خالی از لطف نیست.

 

خاله‌زنک بازی، توطئه و سخن‌چینی در دربار پهلوی دوم

ثریا اسفندیاری دومین همسر محمدرضا پهلوی ‌در سال اسفند 1336 از او جدا شد و تا پنج سال بعد از جدایی خود، درباره زندگی‌اش با شاه سکوت اختیار کرد و حتی در تمام این مدت نیز شایعه شده بود که شاه با پرداخت حق‌السکوت کلانی که به صورت ماهانه به ثریا پرداخت می‌کرد، مانع از سخن گفتن ثریا می‌شود‌ اما سرانجام در سال 1342‌ ثریا با انتشار کتاب خاطراتش (کاخ تنهایی که بخش‌هایی از آن را پنجشنبه‌ها همین جا مرور کردیم) ‌حقایق زیادی از ماهیت درباری پهلوی را افشا‌ کرد.

ثریا اسفندیاری

ثریا ضمن تشریح اوضاع داخلی دربار پهلوی به نقش زنان در دربار اشاره کرده و می‌نویسد: «برخلاف دوران سلطنت رضاشاه که زنان نقشی در دربار نداشتند؛ دربار پسرش یک دربار زنانه بود. درست است که زن‌ها رسماً نقشی به‌عهده نداشتند؛ ولی در عمل با هزاران حیله و دسیسه به مقاصد خود جامه‌عمل می‌پوشاندند و من ناچار بودم ‌در میان این کانون دسیسه و توطئه که ملکه مادر در راس آن قرار داشت؛ خود را از بلایا مصون نگاه دارم. البته این توهم نباید ایجاد شود که زنان درباری واقعاً چیزی از عالم سیاست می‌دانستند. نه، سطح معلومات و اطلاعات آنها بسیار محدود بود و تنها چیزی که در آن مهارت داشتند، توطئه و سخن‌چینی بود.

 

ملکه مادر هر روز عده‌ای از زن‌ها را به دور خود جمع می‌کرد و ساعت‌ها با آنها با صرف چای و غیبت از این و آن می‌پرداخت و شاید من که هیچ‌وقت در این مجالس حاضر نمی‌شدم، یکی از موضوعات صحبت آنها بودم. دو خواهر تنی شاه، شمس و اشرف رقیب و دشمن خونی یکدیگر بودند‌ و این رقابت و خصومت در کودکی آنها ریشه داشت و برخلاف آنچه شایع شده بود، اشرف دختر نازپروده و مورد علاقه رضاشاه نبود. رضاشاه به شمس بیشتر توجه و علاقه نشان می‌داد. منبع: ‌‌خاطرات ثریا اسفندیاری، ‌ص 71-72

 

پرنس ارفع (نفر سمت راست) در ژنو - سال 1305 در جریان سفر به نشست جامعه ملل

میرزا رضا‌خان ارفع‌‌الدوله در سال 1270 قمری در تبریز متولد شد‌. او پس از ‌ پایان بردن تحصیلات مکتبخانه‌ای در زمینه فقه و اصول و تفسیر علم‌‌الرجال به تحصیل پرداخت‌ . ورشکستگی پدر درپی سیل بزرگ تبریز، مانع ادامه تحصیلش شد و رضا برای کمک به امرار معاش خانواده به کار در یک صرافی مشغول شد. بعدها او از تبریز به اسلامبول رفت و در این شهر به تحصیل در مدرسه یونانی‌ها پرداخت و زبان فرانسه و انگلیسی را یاد گرفت.

ارفع‌الدوله

تفلیس مقصد بعدی ارفع بود. او با کنسولگری ایران در تفلیس ارتباط برقرار کرد و در سال 1295.ق میرزا محمودخان کارپرداز کنسولگری از او دعوت کرد که به عنوان مترجم سفارت در مراسم استقبال از ناصرالدین‌شاه او را از جلفا تا تفلیس همراهی کند. ارفع از همین سال به استخدام کنسولگری ایران درآمد و در ضمن تحت تاثیر میرزا فتحعلی‌خان آخوندزاده، رساله‌ای برای تغییر خط فارسی نوشت ‌ که مورد استقبال قرار گرفت.

 

میرزا ملکم‌خان به مناسبت اقدام میرزا‌رضا او را ملقب به دانش کرد‌. میرزارضا در سال 1300 قمری به عنوان مترجم کمیسیون تحدید حدود ایران و روسیه مامور شد و به ایران آمد‌. او در این ماموریت سه ساله به جانبداری از روس‌ها بخشی از سرزمین ایران را به آنان واگذار کرد. در سال 1303 ‌با میرزا علی‌اصغرخان امین‌‌السلطان رابطه دوستانه‌‌ای برقرار کرد که درواقع راه ترقی را برای آینده وی باز کرد.ارفع در سال 1304 به مترجمی سفارت ایران در پطرزبورگ منصوب شد و در سال 1306 مهمانداری از ناصرالدین‌شاه در سومین سفر به فرنگ به‌عهده وی گذاشته شد.

 

ارفع نیز به همراه شاه به تهران بازگشت و یک سال بعد با لقب معین‌‌الوزاره به سرکنسولی قفقاز منصوب شد. او در این مدت ثروت بسیاری اندوخت و دو کاخ مجلل برای خود در تفلیس احداث کرد. میرزا رضا‌خان در سال 1313 از سوی ناصرالدین‌شاه ملقب به ارفع‌‌الدوله شد و تا سال 1319 وزیرمختار ایران در پطرزبورگ بود. از اقدامات او در این مقام اقدام وساطت و دوندگی برای استقراض دو میلیون لیره‌ای از روسیه بود که از این مبلغ مقداری بین او و دیگر دولتمردان دربار مظفری تقسیم شد و مقداری دیگر صرف هزینه سفر نخست شاه به فرنگستان شد.

 

معروف است که او نوک قلمی را که با آن این قرارداد را ا‌مضاء کرده بود، طلا گرفته و در موزه معروف خود موسوم به دانشگاه در موناکو در معرض دید عموم قرار داده بود. آخرین پست دولتی وی نمایندگی ایران در جامعه ملل بود و پس از 8سال از این سمت نیز کنار گذاشته و به تهران احضار شد. رضا‌شاه به وی پیشنهاد ریاست شورای دولتی را داد که ارفع‌الدوله نپذیرفت و در سال 1310.ش به موناکو رفت و 6سال بعد در همین محل فوت کرد. عکس از ‌‌آرشیو ملی فرانسه‌/‌ ‌موسسه مطالعات تاریخ معاصر‌

 

‌داستان شهیدی که «ابوذر جنگ» لقب گرفت

۲۲ تیر سال ۱۳۶۷ مصادف با ماه‌های پایانی جنگ‌‌، ارتش بعث عراق از مرز فکه گذشت و تا تنگه ‌ابوقریب‌ پیش آمد و داشت به پل کرخه هم می‌رسید؛ بنابراین وقتی این خبر به فرماندهی لشکر ۲۷ محمدرسوالله‌(ص) در پادگان دوکوهه رسید، سردار ‌اسماعیل کوثری‌ فرمانده لشکر، تعدادی از نیروهای خود که عمدتا از نیروهای گردان «عمار» بودند را برای مقابله با بعثی‌ها به آن محور اعزام کرد؛ ‌به گزارش ایسنا، رویارویی نابرابر نیروهای ایرانی مجهز به اسلحه سبک با واحدهای مجهز زرهی دشمن در بیابان‌های شمال خوزستان و در گرمای بالای ۵۰ درجه، حماسه‌ای تکرار نشدنی است .

غلامرضا صالحی

همان ‌روز یعنی ۲۲ تیر سال ۱۳۶۷ و در همان نقطه یعنی تنگه ‌ابوقریب‌ پیکر سرداری بر زمین افتاد که او را «ابوذر جنگ» لقب داده بودند؛ سردار ‌غلامرضا صالحی‌ قائم مقام فرمانده لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله ‌که برای هدایت نیروها به ابوقریب رفته بود، بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن در همان‌جا به شهادت رسید.‌ اما چرا به شهید صالحی لقب «ابوذر جنگ» داده بودند؟ از این شهید والامقام ۱۰ جلد دفترچه حاوی یادداشت‌های روزانه ایشان از وقایع جنگ به یادگار مانده است‌‌.

 

صالحی با نگاه تیزبینانه و بعضا انتقادی که داشت، در جای‌جای یادداشت‌های خود، حقایق مهم و ناگفته‌ای از دوران جنگ را بیان کرد‌ه.‌‌‌ ‌‌القصه... ‌غلامرضا صالحی‌ متولد دوم آذر سال ۱۳۳۷ در ‌نجف‌آباد‌ بود که پس از گذراندن مقطعی از تحصیلات خود‌ ‌برای ادامه تحصیل وارد حوزه علمیه ‌حاج شیخ ابراهیم ریاضی‌ شد. او سپس به‌دلیل مشکلات مالی در «یزدآباد» اصفهان در کنار پدر به کار مشغول شد؛ ‌غلامرضا تا پاسی از شب، به‌همراه دوستان انقلابی‌اش در جلسات مذهبی و چاپ و پخش اعلامیه‌ها تلاش می‌کرد. ‌غلامرضا پس از پیروزی انقلاب ‌ عضو کمیته انقلاب اسلامی در نجف‌آباد شد و سپس با شهید ‌محمد منتظری‌ به مبارزه سیاسی با گروهک‌های لیبرال پرداخت و در چاپ روزنامه «پیام شهید» که زیر نظر منتظری اداره می‌شد، همکاری و فعالیت کرد.

 

همچنین حضور در آموزش‌های نظـامی و چریکی در سوریه، ‌ سفر به کشورهای لیبی و الجزایر از جمله همکاری‌هایش با محمد منتظری بود.غلامرضا با آغاز جنگ‌، به سپاه‌ پیوست و عازم ‌سر‌پل ذهاب‌ شد. او همچنین در عملیات ‌الی‌بیت‌المقدس‌ فرمانده گردان بود که از ناحیه پا به شدت زخمی شد‌ اما باوجود مجروحیت دوباره به جبهه رفت و به کار شناسایی در کوهستان‌های صعب‌العبور و پُربرف منطقۀ شمال عراق مشغول شد.‌‌

 

غلامرضا علاوه بر اینکه یک طراح عملیات‌های نظامی بود، یک عنصری فرهنگی نیز به شمار می‌رفت و هیچ‌وقت از کتاب و کتابخوانی دست برنمی‌داشت.‌غلامرضا صالحی‌ سرانجام ۲۲ تیر سال ۱۳۶۷ با سمت قائم‌مقام لشکر ۲۷ محمدرسوال‌الله‌ درحالی که همراه با رزمندگان گردان عمار این لشکر برای مقابله با دشمن بعثی به تنگه ابوقریب رفته بود، به شهادت رسید‌. در تصویر، او را (نفر وسط) در کنار شهید صیاد شیرازی می‌بینید.

 

در حاشیه تشییع پیکر احمد شاملو در تهران - مرداد ۱۳۷۹: عکس: هنگامه فهیمی

شاملو

کدخبر: ۵۶۳۴۱۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر