کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۴۷۷۶
تاریخ خبر:

قاب تاریخ| گردان تک‌ نفره، سیدضیا، گوزن‌ها و بنیاد ثریا

قاب تاریخ| گردان تک‌ نفره، سیدضیا، گوزن‌ها و بنیاد ثریا

عکس‌هایی از مشاهیر تاریخ معاصر ایران، شهرهای ایران، خودروهای نوستالژیک، عکس‌های فوتبالی و...

روزنامه هفت صبح‌ ‌| ‌با قاب تاریخ به ایران قدیم سفر‌ و یادی ‌‌از ‌گذشته می کنیم. در تهیه این مجموعه، از تصاویر کمتر دیده ‌شده‌ای استفاده شده که تماشای آنها خالی از لطف نیست. عکس‌هایی از مشاهیر تاریخ معاصر ایران، شهرهای ایران، خودروهای نوستالژیک، عکس‌های فوتبالی و... برای دیدن تصاویر و شرح آن ادامه مطلب را بخوانید.

 

‌قاب مشاهیر 1

این تک‌تیرانداز ایرانی استاد شلیک‌های طلایی بود؛ عبد‌الرسول زرین در ۵ مرداد ۱۳۱۵ در یکی از روستاهای توابع شهرستان کهگیلویه (دهدشت) متولد شد.‌ زرین در حد خواندن و نوشتن سواد داشت. او به‌عنوان پاسدار وارد جبهه شد. او بی‌شک یکی از بهترین تک‌تیراندازان لشکر بود. در مرحله سوم عملیات والفجر ۴ همه عراقی‌ها را زمینگیر کرد و به هلاکت رساند.در عملیات طریق‌القدس، هنگام شلیک به‌طرف تک‌تیرانداز دشمن، گلوله‌ای به گوش وی اصابت کرد؛ اما خم به ابرو نیاورد و همچنان به کارش ادامه داد.

1

بنابر روایت ایسنا، عبدالرسول زرین در عملیات فتح‌المبین نیز نقش بسزایی داشت و به‌عنوان تک‌تیرانداز، رعب و وحشتی وصف‌ناپذیر در دل نیروهای دشمن انداخته و بسیاری از آنها را کشته بود. چند روز پس از عملیات، حسین خرازی در میان جمعی برخاست و درحالی‌که دستش در دست زرین بود؛ چند بار با دست چپ به بازوی او زد و گفت: «تو چه‌کار کردی‌ای شکارچی! آفرین که برای عزت اسلام، این‌جوری فداکاری می‌کنی!» سپس رو کرد به بچه‌ها و ادامه داد:«بچه‌ها آقای زرین لطف خدا در میان شماست.»

 

ولی آن مرد میانسال، درحالی‌که با چشمانش بیش از لبانش می‌خندید، چند ثانیه سرش را پایین انداخت، سپس رو کرد به خرازی و گفت: «ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی.» با شنیدن این پاسخ، شادی‌ای وصف‌ناشدنی در چشمان حسین خرازی دیده شد. گویی پرواز می‌کرد. از خوشحالی زرین را در آغوش گرفت، بوسید و گفت: ماشاءالله. احسنت. همان شب خرازی در فاصله میان نماز مغرب و عشاء، زرین را به ‌فراخواند و گفت: «امروز خداوند لطف بزرگی به ما کرده است. زرین مهم‌ترین واسطه این لطف بوده است.

 

من نمی‌دانم چطور باید خدا را شکر کنیم، من نمی‌دانم زرین چطور این موهبت الهی را سپاس می‌گذارد که خدا او را چنین توفیقی بخشیده است؟» هنوز صحبت‌های خرازی تمام نشده بود که زرین بی‌اختیار خود را روی زمین انداخت و رو به‌قبله به سجده رفت. چند ثانیه بعد سر از سجده برداشت؛ اما اشک امانش نمی‌داد. زرین که شجاعت و تواضع را در بالاترین حد خود، جمع کرده بود؛ درس دیگری به نیروها می‌داد و آن فانی بودن و هیچ بودن در برابر خداوند بود.او سرانجام در ۱۱ اسفند ۱۳۶۲ در جزایر مجنون به دیدار حق شتافت. «استاد شلیک‌های طلایی» ، «صیاد خمینی» و «گردان تک‌ نفره» لقب‌های دیگر این تک‌تیرانداز ایرانی است.

‌ 

‌قاب مشاهیر 2

قسمت‌هایی از کتاب کاخ تنهایی، خاطرات ثریا اسفندیاری، (قسمت ‌64‌)؛  خانم‌های عزیز می‌توانید در این امر خیر مرا یاری دهید؟ توافق دسته‌جمعی است. آنان چیزی را از من دریغ نمی‌کنند. آخر بانوی نخست ایرانم. با حرارت ادامه می‌دهم :«‌در این صورت، این لطف را دارید که به طور افتخاری در «بنیاد ثریا»‌ که از همین امروز با شما آن را سازمان می‌دهم، شرکت کنید؟» ‌ باز هم توافق... من که تشویق شده‌ام ادامه می‌دهم : «حق عضویت ماهانه اندک و تشریفاتی است.
2

مهم آن است که شما یک وقت از اوقات‌تان را هم به من دهید.» در این مورد هم آنها متفق‌اند.برای شناساندن کار خیریه‌مان، همان لحظه تصمیم می‌گیریم که یک ضیافت نیکوکاری در کاخ گلستان ترتیب داده شود، صاحب یک چاپخانه هم سفارش چاپ کارت ورود به مراسم را به‌عهده می‌گیرد. این کارت‌ها را‌ خانم‌ها باید به بهای «همت عالی» به دوستان‌شان بفروشند‌ ‌...

به همین روال کاری حلقه در حلقه به هم می‌پیوندد. یک حسن‌نیت، همیشه حسن نیت دیگری را در پی دارد. اما این حسن نیت‌ها آیا همانی است که من انتظارش را دارم؟ آیا کافی است؟مؤسسه‌های بزرگ، اشیایی را به قصد فروش با بهای «همت عالی» در اختیار «بنیاد» من می‌گذارند‌ و بازیگران مشهور تئاتر هم حاضر می‌شوند افتخاری روی صحنه بازی کنند و درآمد نمایش را به این کار خیر دهند. هدیه‌هایی هم از اشخاص ناشناس برای «بنیاد» می‌رسد.

پیروزی بزرگی در همان شب ضیافت به دست می‌آید. حالا می‌توانیم با درآمد آن‌، زغال‌، پتو و پارچه جهت تهیه لباس برای کودکان محروم فراهم کنیم. چرخ‌های خیاطی در خانه‌ها به کار می‌افتند، خود من هم در بریدن و کوک زدن و دوختن و پخش لباس در خانواده‌های نیازمند شرکت می‌کنم. مادموازل ساژمول منشی من، در این تلاش‌ها، بازوی راست من است.

عملیات به‌طور گسترده آغاز شده است. در مطبوعات آگهی می‌گذاریم، تعدادی از تولید‌کنندگان و پخش‌کنندگان و فروشندگان، ‌ پارچه و خوار‌بار می‌فرستند، غرق در یاری و هدایاییم. از فقیرترین تا غنی‌ترین منطقه‌های ایران، برای ما پول نقد و حواله می‌رسد و به زودی وسیله مالی کافی برای اجاره خانه‌هایی که باید به کانون وابسته به ‌بنیاد تبدیل شود؛ به دست‌مان می‌رسد.

با خواهش من، فروغ ظفر و خانم زاهدی یکی سمت مدیر و دیگری معاونت «بنیاد ثریا» را می‌پذیرند. شهر به شهر می‌گردم، با همسران شهرداران صحبت می‌کنم و از آنها می‌خواهم کارهای خیریه ما را توسعه دهند، محل‌های تغذیه رایگان برای مستمندان تأسیس می‌کنیم. ادامه دارد...

 

‌قاب مشاهیر 3

 نشست سیاسی‌ترین فیلم قبل از انقلاب؛ گوزن‌ها فیلمی محصول سال ۱۳۵۳ ایران، به کارگردانی و نویسندگی مسعود کیمیایی، تهیه‌کنندگی مهدی میثاقیه و با بازی بهروز وثوقی، فرامرز قریبیان، پرویز فنی‌زاده و نصرت پرتوی است. بهروز وثوقی با بازی در این فیلم جایزه‌‌ بهترین بازیگر مرد در سومین جشنواره جهانی فیلم تهران در سال ۱۳۵۳ را از آن خود کرد.

3

برای فیلم دو پایان وجود دارد. اولی پایان اصلی ساخته عوامل‌ و دومی پایان تحمیلی ساخته ساواک است. این تصویر متعلق به نشست بررسی فیلم گوزن‌ها در سال ۱۳۵۳ با حضور مسعود کیمیایی، اسفندیار منفردزاده (آهنگساز فیلم)، بهروز وثوقی، فرامرز قریبیان و منوچهر انور (مجری برنامه) است. این برنامه در جشنواره جهانی فیلم تهران برگزار شده است.(انتخاب)

 

‌قاب تاریخ

انگلوفیلی به نام سید ضیاء؛ با همکاری رضاشاه و ‌سید ضیاء‌الدین طباطبایی‌، نیروهای قزاق از قزوین به تهران آمده و کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ شکل گرفت. در ستاد مشترک «ضیاء ـ رضا» حکم دستگیری 100نفر از جمله ‌سیدحسن مدرس‌ تا صارم‌الدوله و قوام‌السلطنه صادر شد. روز چهارم کودتا، رضاشاه با لقب سردار سپه، ریاست قزاق و ‌سید ضیاء‌ نیز حکم نخست‌وزیری خود را از احمدشاه قاجار دریافت کردند.سیدضیاءالدین طباطبایی یکی از شخصیت‌های سیاسی معاصر در کشور است که نامش بیشتر با کودتای 1299 پیوند خورده ‌.

4 copy
سیدضیاء، با کودتا رسماً وارد فعالیت‌های سیاسی در رژیم پهلوی شد و تا دوره پهلوی دوم در راستای منافع انگلستان به فعالیت‌های خود ادامه داد. معمولاً بیشتر نوشته‌ها و تحقیقات موجود در رابطه با این شخصیت به فعالیت‌های وی در دوران پهلوی اول محدود است؛ اما سیدضیاء در دوران پهلوی دوم نیز همچنان به فعالیت‌های سیاسی مهمی پرداخت که معمولاً کمتر به آن اشاره می‌شود. ‌


سیدضیاء به فاصله کمی بعد از سقوط رضاشاه از قدرت به کشور بازگشت. گفته می‌شود این بار نیز انگلیس حامی و عامل اصلی وی در بازگشت به ایران بود. همکاری سیدضیاء با انگلیس تا حدی بود که بعد از ترور رزم‌آرا در سال 1329، وقتی اسدالله ‌علم از طرف محمدرضاشاه به دیدار فرانسیس شپرد سفیر انگلستان در تهران شتافت تا درباره کابینه بعدی با او مشورت کند، سیدضیاءالدین به عنوان نامزد مورد علاقه شپرد معرفی شد.


با این حال علیرغم آنکه در این دوره نام چندانی از سیدضیاء دیده نمی‌شود؛ اما اقدامات سیاسی مهمی از سوی وی صورت گرفت. به عبارتی نقش پررنگ سیدضیاء را در این دوره می‌توان در امور مختلفی مشاهده کرد. صدرالدین الهی در بخشی از خاطرات خود در کتاب «سیدضیاء: عامل کودتا» به مواردی چون مخالفت او با تصویب لایحه‌ای مبنی بر «اعطای صفت ایرانی‌الاصل» به فوزیه برای ازدواج با محمدرضا، ولیعهد مخالفت با انقلاب سفید  و... اشاره کرده است که البته به تشریح کامل و علل این ماجرا پرداخته نشده است. 


سیدضیاء بعد از بازگشت به ایران، توانست به عنوان نماینده یزد و البته انگلوفیل‌ها به مجلس چهاردهم راه یابد و همزمان با آن، انتشار مجدد روزنامه کاروان و رعد را نیز به راه اندازد. سیدضیاء در سال 1323 اقدام به تشکیل احزابی چون وطن و اراده ملی نیز کرد. بعد از آن مدتی توسط قوام‌السلطنه دستگیر و راهی زندان شد؛ سیدضیاء اواخر عمر خود را به کشاورزی و دامداری پرداخت و در نهایت در سال 1348 در 80 سالگی فوت کرد.(کافه تاریخ)

 

 

 

 

کدخبر: ۵۵۴۷۷۶
تاریخ خبر:
ارسال نظر