اهتزاز پرچم روسیه در نزدیکی مرز ایران!

روزنامه هفت صبح، محمدجواد ترابی | مسیر مرزی ایران با همسایگان شمال غربی کشور، مسیری بهشتی است. ارس، زیبا و خروشان، خودنمایی میکند و دشتها و کوههای منطقه که قرنها و هزارهها عرصه تاخت و تاز بودند، پرابهت پابرجایند. این مسیر را بارها رفتهام. بعضا برای سفر به دیدنیهای شگفتآور منطقه و بیشتر برای سر زدن به همسایگان شمال غربی، به ویژه ارمنستان. بعد از جنگ «ناگورنو قره باغ» اما راهی این منطقه نشده بودم. جنگی که عملا به ادعا و حضور نیروهای ارمنستان بر سرزمینهای قرهباغ خاتمه داد.
روسیه یکی از بازیگران غیرقابل انکار این جنگ بود. به همین علت نباید دیگر از دیدن پرچم برافراشته نیروهای روسی در نزدیکی مرزهای کشورمان تعجب کنیم. این نیروها قرار است حافظ صلح باشند. آتش بسی که به امضای عالیترین مقامات دو کشور با نظارت روسیه و البته ایفای نقش ترکیه رسید. در میانه جنگ قرهباغ، آنقدر وزارت امورخارجهمان منفعلانه و محافظهکارانه عمل کرد تا صدای مردم کشورمان دربیاید که کجای کارید راه ایران به ارمنستان در حال انسداد است.
این نگرانی به حق از کجا شکل گرفت؟ از توافق صورت گرفته و نقشه منتشر شده که قرار است راه زمینی آذربایجان به نخجوان از کنار رود ارس و از حاشیه مرز ارمنستان با ایران تا سه سال آینده بگذرد. به نوعی بر اساس آنچه ابتدا اعلام شد، ایران مسیر دسترسی به یکی از همسایگان شمالیاش را از دست میداد. نگرانی مردم اما از سمت وزارت خارجه رد شده بدون هیچ توضیح تکمیلیای.
این بار از مرز نوردوز (نقطهای در شرق جلفا که تنها راه دسترسی خاکی به ارمنستان از ایران است) که گذشتم، در مسیر رفت و برگشت، مشاهدات عجیبی داشتم. بر اساس نقشههای بینالمللی بخشی از راه نوردوز به ایروان از داخل قره باغ میگذرد ولی عملا قره باغ دیگر برای آذربایجان است.
پس نیروهای حافظ صلح روسیه در نقاط مورد مناقشه مستقر شدهاند. آن طور که در حد فاصل شهرهایی مثل کاپان و گوریس، سوی غرب جاده خاک ارمنستان مانده و سوی شرق جاده، دیگر خاک آذربایجان شده است. به عبارتی فعلا و احتمالا موقتا راه دسترسی ایران به ایروان در فواصلی به عنوان مرز این دو کشور محسوب شده است.
به شگفتی ما همین را اضافه کنم که کمی مانده به گوریس، دوباره گذرگاهی برای چک پاسپورت به دست نیروهای نظامی وجود داشت تا اشتباهی یا … کسی با تبعیت آذربایجانی یا وابسته به آن، وارد خاک ارمنستان نشود. در مسیر برگشت هم بارها دیدم که فاصله نیروهای مستقر در سوی غرب جاده (ارمنستان) و در سوی شرق جاده (آذربایجان) به کمتر از صد متر میرسید.
البته که نیروهای روسی هم بودند و هیچ گونه تنشی به چشم نمیآمد. حتی با وجود تابلوهای بسیار عجیبی که با گذر از پیچ جادهها در ارمنستان میدیدی که در لبه شرقی جاده نصب شده و روی آن به انگلیسی بسیار بزرگ نوشته شده: «به آذربایجان خوش آمدید». اینکه وسط گشت و گذار در یک کشوری تابلوی خوشآمدید کشور دیگری را ببینی، عجیب اما واقعی است.
احتمالا شماها پس از اتمام جنگ قره باغ ویدئوهایی را دیدید که برخی از مردم ارمنی ساکن منطقه، خانه و کاشانه شان را برای تحویل به کشور دیگر آتش زدند؛ راه ایران به ایروان از وسط یکی از همین آبادیها میگذرد. روستا در بالا دست جاده ارمنستان شده و پایین دست آذربایجان. فارغ از اینکه کدام کشور محق بوده، بازیگران اصلی در این کشاکش فقط نقشههایشان را با رنگ تازهای پر میکنند؛ مردم دلشان را با خاکستر.