۵۰روایت از دهه۶۰؛ اضطراب در کویت

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | 12 آبان 1368 هیجان و استرسی بینهایت بر فضای ورزش و فوتبال ایران و حتی عموم جامعه حادث شده بود. قرار بود تیم ملی ایران و عراق 15 ماه پس ازآتش بس، در تورنمنت جام صلح و دوستی در کویت به ملاقات هم بروند. علی پروین تازه سکان تیم ملی را در دست گرفته بود و حالا باید ملاقات با تیم ملی عراق را تجربه میکرد.
هرگز نمیتوانید فضای احساسی مردم ایران با عراقیها را در آن سالها تخمین بزنید. هشت سال جنگ، بمبارانها، موشکبارانها، خرمشهر، دزفول، آبادان، سوسنگرد… بین ما و عراق دره بسیار بزرگی ایجاد کرده بود. اما آنچه این ملاقات را سنگینتر و رعبآورتر میساخت ناکامیهای فوتبال ایران در مقابل اوجگيری فوتبال عراق بود. آنها در دهه شصت هم به المپیک مسکو راه یافتند هم المپیک لسآنجلس و هم المپیک سئول. آنها حتی در جامجهانی 1986 مکزیکو هم بازی کردند.
در دهه شصت آنها جزو چهار قدرت اصلی آسیا بودند. در کنار عربستان و کرهجنوبی و کویت و فوتبال ایران در تمام این دهه ناکامی را تجربه میکرد. به جز یک مقام سومی در جام ملتهای آسیا در سال 1988. به هرحال تیم ملی با ترس و لرز عازم کویت شد. در گروه دوم در کنار گینه و عراق و یمن جنوبی قرار گرفتیم و در گروه دیگر هم کویت و اوگاندا و لبنان. تیمی که پروین به مسابقات برده بود، تیم شکسته بستهای بود.
مهاجمان اصلی تیم رضا عابدیان پدیده جوان پرسپولیس و جمشید شاهمحمدی بودند و البته محمد حسن انصاریفرد و گروسی. در خط هافبک هم بازیکنانی مثل ابطحی و نامجومطلق و افتخاری و قایقران و شاهرخ بیانی و جعفر مختاریفر و محسن عاشوری به تناوب بازی کردند و برای بازی در ترکیب اصلی مدنظر قرار داشتند. در دفاع کناری محرمی و زرینچه و خاکپور، در دفاع وسط هم چهرههایی مثل پنجعلی و مرتضی فنونیزاده و مهدی فنونیزاده و نادر محمدخانی در دسترس بودند.
دروازهبان هم عابدزاده و یک دروازهبان خیلی قدیمی به اسم بهروز سلطانی. در اولین بازی با گینه یک بر یک مساوی کردیم و در دومین بازی با دو گل نامجومطلق از سد یمن جنوبی گذشتیم و آماده بازی با عراق شدیم. اگر از عراق میباختیم چه میشد؟ این سوال مهم افکار عمومی در آن روزها بود. عراق خودش با یک گل به گینه باخته بود اما یمن را شش بر دو خرد کرده بود.
بازی ایران و عراق در حالی آغاز شد که هیچکس نمیدانست برخورد بازیکنهای ایرانی با تیم حریف چگونه باشد. در فضای محتاطانه حاكم بر این بازی پروین تصمیم گرفت از هیچ مهاجم تخصصی در ترکیب استفاده نکند و شاهرخ بیانی و انصاریفرد را آن جلو قرار دهد. علی پروین در این باره توضیح داد:« قبل از بازی خیلی درباره بازی با عراق صحبت میشد، حتی میگفتند با عراقیها دست ندهید. گفتیم اگر آنها دستشان را دراز کردند چه کنیم؟ به بازی که نزدیک شدیم کمی جو تغییر کرد. گفتند که داریم صلح میکنیم، شما هم با هم دست بدهید.»
در زمین اما نشانهای از خصومت دیده نشد. دو تیم در کنار هم عکس یادگاری گرفتند. کاپیتانهای دو تیم هم با در دست داشتن قرآن وارد زمین شدند تا دوستی و برادری را نشان دهند. نتیجه بازی هم کاملا برازنده جام صلح و دوستی بود؛ صفر- صفر. بازی موقعیت گل چندانی نداشت و شاید هم توصیه و احتیاطی در کار بود.
ایران در گروه خود صدرنشین شد و عراق دوم اما در نیمه نهایی با ضربات پنالتی به اوگاندا باختیم و عراق هم کویت را شکست داد. عراق در فینال در ضربات پنالتی اوگاندا را برد و قهرمان شد و ما هم در ردهبندی با یک گل به همان همیشگی باختیم. یعنی کویت و در نهایت چهارم شدیم. اما آن تساوی آبرومند با عراق برای افکار عمومی ما کافی بود. تجربه این بازیها بود که موجب شد پروین براي مسابقات پکن دوباره دست به دامان پیوس و مرفاوی در خط حمله بشود. در سالهای 93 و 96 دوبار دیگر به عراق باختیم تا این که بالاخره بین سالهای 2000 تا 2001 سه بار عراق را شکست دادیم و قال قضیه را کندیم.
فردا به مجریهای عمومی شبکههای تلویزیونی در دهه شصت میپردازیم. به دوره حسین پاکدل وسعید میناروش و الهه رضایی و گیتی خامنه. چهرههایی که جانشین آزاده وزیری و ژاله کاظمی و دلارام کشمیری و قریب افشار و احترام برومند شده بودند. خاطرات ما از دهه شصت در آخرین قسمتهای خودش است. اگر پیشنهادی در مورد این دهه دارید برایمان بفرستید.