جوگیر شدن برای بهبود اوضاع جهان

روزنامه هفت صبح، اشکان عقیلیپور| آقا این بیکاریِ ناشی از ترس از کرونا و تو خونه نشستن، تبعاتی داره که بهنظر بنده صد برابر بدتر از خود کروناست. برای مثال، یکی از مشکلات این بیکاری اینه که تصمیم میگیری یه کار مفید انجام بدی تا احساس نکنی زمانت به بطالت گذشته. چند روز پیش، این حال نصیب من شد و احساس کردم باید خونه رو مرتب کنم و هر چیز بهدرد نخوری که دیدم رو باید رد کنم بره. به خودم نهیب زدم:
- «بذار یه فضای تازهای در زندگیت به وجود بیاد… خودت رو از شرِ این انرژیهای منفی نجات بده… مثبت شو… مثبت شو… خلوت کن دور و برت رو. رد کن بره بابا… رد کن بره. چقدر آخه اینجا انرژی منفی داره… اَه…» آقا جوگیر شدم و شروع کردم به رد کردن و از بین بردن انرژیهای منفی. همینجور انرژی منفی بود که رد میکردم بره. هر چی دم دستم بود، ریختم دور… یک کیسه گرفته بودم دستم و به هیچچیز رحم نمیکردم. هر شیء که بیشتر از یک سال طرفش نرفته بودم را پرت میکردم تو کیسه…
جوری خانه را خلوت کردم که در آخر، چند برابر وسایل باقیمانده، وسایلِ دورریز جمع شده بود.بعد از اینکه همه خانه را انرژیهای مثبت فرا گرفت، تصمیم گرفتم از این همه مثبت بودن لذت ببرم… روی کاناپه لم دادم و به مانند یک انسان متمدن که همهچیزش مثبته، چشمهامو بستم و سعی کردم به آرامش بیشتری برسم که احساس کردم صدای چکچک میشنوم…در ابتدا خیلی توجهی نکردم و فقط به انرژیهای مثبت فکر میکردم. ولی صدای چکچک، بدجور در مغزم صدا میکرد و یهخورده حامل انرژیهای منفی بود…
خیلی طول نکشید که متوجه ترکیدگی لوله طبقه بالا شدم و فهمیدم از سقف حمام، قطرات آب، همچون باران پاییزی فرود میآیند و نوید یک خرابی و بناییِ اساسی را میدهند… با همان حال خوب و مثبتم افتادم دنبال همسایه طبقه بالایی و لولهکش و بقیه بدبختیها…
۲۴ ساعت طول نکشید که تیشه بنا و لولهکش بر کف حمام طبقه بالا و سقف حمام خانه من فرود آمد. در همان ابتدای امر، کلیه زحماتم بر باد فنا رفت و یک وجب خاک، بر روی کلیه سطوح، خودنمایی کرد که بسیار بار منفی بر اعصاب و روانم بر جا گذاشت و سپس کمکم اثرات انرژی مثبتی که دامنگیرم شده بود، خودشان را نشان میدادند:
- «نایلون یا پارچه بیخودی داری اینجا پهن کنیم؟»/ «داشتم… همه رو همین دیروز ریختم دور…»/ «پس برو بخر… همیشه هم تو خونه داشته باش… نیاز میشه…» - «سیمان سفید داری؟…»/ «داشتم… ریختم دور…»/ «پس برو بخر… همیشه هم تو خونه داشته باش… نیاز میشه…» - «فلان چیز رو داری؟»/ «داشتم… ریختم دور…»/ … - «بیسار چیز رو داری؟»/ «داشتم… ریختم دور…»/ …
به لطف و کمک بنا و لولهکش عزیز، نه تنها تمام چیزهایی که در ازای موج مثبت، معدوم کرده بودم را مجدد پول دادم و خریدم، بلکه مقداری وسایل دیگر هم به مجموعه انرژیهای منفی اضافه شد که به نصیحت این دوستان، از همهشون توی خانه، باید یک مقداری داشته باشم، چون احتمال دارد که یک روزی نیاز بشود… مصیبت که فقط بورس و دلار و سکه و واکسن نیست. مصیبت، جو گیر شدن و سعی در بهبود اوضاع جهان هم هست…