همه چیز از همان سیلی شروع شد
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | در اسفند ۱۳۰۲ همه چیز برای تبدیل حکومت سلطنتی قاجار به جمهوری رضاخانی آماده بود. رضا خان که در آن موقع نخستوزیر بود از عدم حضور احمدشاه قاجار در ایران و همچنین محبوبیت نسبی خود در میان عوام استفاده کرد و با تکیه بر یک نقشه زیرکانه همه چیز را برای اعلام جمهوری در اول فروردین ۱۳۰۳ آماده ساخته بود.
بهخصوص که با انتخابات دوره پنجم طرفداران او اکثریت آرا را در مجلس داشتند. اما اقلیت مجلس به سرکردگی آیتالله مدرس ،آشتیانی پور و حائری زاده با ترفندهای پارلمانی به ایجاد وقفه در تصویب اعتبارنامههای نمایندههای اکثریت پرداختند.
این اقلیت کوچک با تحرکی مثال زدنی بحث اعتبارنامهها را آنقدر طول دادند تا طرح ساده رضاخان برای تصویب جمهوری با اختلال روبهرو شود. دو سال قبل از رضاخان،آتاتورک در ترکیه جمهوری اعلام کرده بود و رضاخان میخواست این رویه را دنبال کند.
او از آبان ۱۳۰۲ یعنی ۴ ماه قبل از این غائله نخستوزیر شده بود و عملا بعد از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ تا به آن روز قویترین فرد حکومت احمدشاه بود. او در اسفند ۱۳۰۲ اعلام کرد که دیگر نمیتواند با یک شاه مقیم فرانسه و یک ولیعهد صغیر در تهران کار کشور را بگرداند.
اما مدرس خطر حضور رضاخان به عنوان رئیسجمهور مادامالعمر را درک کرده بود. وقفههای متوالی مدرس و یارانش در روند تصویب اعتبارنامهها کار را به درگیری فیزیکی کشاند و در ۲۷ اسفندماه یکی از اعضای اکثریت سیلی محکمی بر گوش مدرس نواخت.
خبر این سیلی تودههای مردم و بهخصوص بازاریان را برآشفت. این آغاز یک هفته آشوب در تهران بود. جمهوریخواهان هوادار رضاشاه که از سوی بریگادهای ارمنی تحت فرمان رضاخان حمایت میشدند و مردمی که کم کم شروع به ابراز مخالفت با جمهوری رضاخانی کرده بودند.
ولیعهد هم که از ابراز مخالفتها شجاعت پیدا کرده بود زیر بار پیشنهاد سیاسیون طرفدار رضاخان برای استعفا نرفت. روزهای ۲۸ تا۳۰ اسفند ۱۳۰۲ تهران یکپارچه زدوخورد بود و کار حتی به صحن مجلس کشید. نماز جماعت هشت هزار نفری مخالفان جمهوریت در جلوی مسجد شاه اوج حرکت مذهبیون و ملی گرایان محسوب میشد.
در دوم فروردین ۱۳۰۳ بریگادهای ارمنی به مردم حمله کردند و زدوخورد شدیدی شکل گرفت و عدهای کشته شدند آن هم در محوطه مجلس. موتمن الملک رئیس مجلس خشمگین از این اتفاق رضاخان را مجبور به عذرخواهی از نمایندههای مردم و مخالفان جمهوریت کرد.
رضاخان که با اولین وقفه بزرگ در سیر محبوبیت خود روبهرو شده بود هراسان در شش فروردین راهی قم شد و آنجا با علما دیدار کرد و در نهایت در ۱۲ فروردین بیانیه مشهور خود در انصراف از جمهوریت را صادر کرد که در انتهایش آمده بود: به تمام وطن خواهان و عاشقان آن منظور مقدس نصیحت میکنم که از تقاضای جمهوریت صرف نظر کرده و برای نیل به مقصدعالی که در آن متفق هستیم، به این توحید، مساعی نمایند. رئیس الوزرا و فرمانده کل قوا - رضا.
به این ترتیب این یک پیروزی مهم برای اقلیت کوچک مجلس بود اما شهد این پیروزی آنها را از عملیات بعدی رضاخان یعنی برتخت شاهی نشستن غافل کرد. بگذریم. فقط اینجا اضافه کنیم که مدرس نماینده شجاع تهران در پاییز ۱۳۰۵ ترور شد اما زنده ماند.در سال ۱۳۰۷ توسط شهربانی حکومت دیکتاتوری رضا پهلوی دستگیر و به خواف تبعید شد. در سال ۱۳۱۶ به کاشمر منتقل و در آذر ۱۳۱۶ توسط عوامل حکومت شهید شد.