روزی که پازولینی به اصفهان سفر کرد

روزنامه هفت صبح، ابراهیم افشار | روزی که پیر پائولو پازولینی به اصفهان آمد هنوز کسی نمیتوانست حدس بزند که او دو سال بعد با چه مرگ فجیعی از دنیا خواهد رفت و قاتلش چند بار با ماشین از روی جسدش خواهد گذشت. در همان روزها بود که وقتی مطلب محمد حقیقت درباره حضور کارگردان نئورئالیسم ایتالیایی درنشریات سینمایی بازتاب یافت برخی رسانههای مذهبی به نقل از یکی از نهادهای دینی اصفهان به شدت از فیلمسازی او در مسجدهای این شهر انتقاد کرده و خواهان اخراجش از اصفهان شدند؛ نهادهایی که نمیدانستند کارگردان ایتالیایی از نظرمخالفت با تشکیل دولت اسرائیل مشابهتی با آنان دارد و تمام آن عمله نکرههایی که با روزی ۳۰تومان به استخدام او درآمده بودند و عکسی به یادگار با او داشتند دوسال بعد وقتی شایعه مرگش به دست یک روسپی مذکر را شنیدند نمیدانستند عکسها را کجا قایم کنند.
داستان عشقی هزار و یک شب را پازولینی با آن شلوار جین آبی پاچه گشادش در ۱۳۵۲ در اصفهان و مورچه خورت - شاید هم یزد- فیلمبرداری کرد. عنوان فیلم او گل هزار و یک شب بود که اقتباسی از داستانهای هزار و یک شب بود و این گرتهبرداری با مخالفت بدنه مذهبی اصفهان مواجه شد که در اعتراض به فیلمبرداری این فیلم نوشته بودند چرا پازولینی مسجد شاه را به حرمسرای خلیفه بغداد تبدیل کرده است. در هزار و یکشبِ پازولینی، جوانی به نام نورالدین عاشق کنیزش زمرد میشود و در روایت مینیمال فیلمنامه چنین آمده که سپس به نورالدین دوا میخورانند و او به خواب میرود و زمرد را میدزدد. زمرد که خود را مرد جا زده است پس از فرار در سرزمین دور دیگری به پادشاهی برگزیده میشود.
همزمان با فیلمبرداری هزار و یک شب در اصفهان اطلاعیه اعتراضآمیزی از سمت «هیات علمیه محترم اصفهان» به برخی از جراید ارسال شده بود که در آن به فیلمبرداری این فیلم در لوکیشنهای مذهبی - تاریخی اصفهان اعتراض شده بود. در متن اطلاعیه آمده بود:«یک کارگردان معروف ایتالیایی به نام پازولینی برای تهیه فیلمی از داستانهای هزار و یکشب دست به کار بیسابقه و بسیار زنندهای زده است که مایه نگرانی و ناراحتی مردم این شهر شده است. عدهای از عملههای اصفهان را با روزی سی تومان و جمعی از زنان آلوده را با روزی ۱۵۰ تومان با لباسهای مخصوص برای این کار استخدام نموده است و قسمتی از صحنههای فیلم را در مسجد شاه و مسجد جامع و سایر بناهای اصفهان تهیه کرده است و صحنههایی که موجب هتک اسلام در این امکنه مقدس بوده است در این بناهای پاک مذهبی برای فیلمبرداری تشکیل شده و مسجد شاه اصفهان را به حرمسرای خلیفه بغداد تبدیل نموده است.
ناگفته پیداست که داستانهای هزارو یک شب شرحی از هوسرانیها و عیاشیهای خلفای بغداد در عصر عباسیان است و مجسم کردن این صحنهها چه لوازمی در بردارد. ما نمیدانیم چگونه مقامات فرهنگ و هنر اصفهان اجازه چنین کاری را دادهاند و آیا پیروان هیچیک از مذاهب دنیا از جمله مسیحیان اجازه میدهند با معابد آنان چنین رفتاری شود؟ در هر صورت مردم انتظار دارند نه تنها باید آن قسمت از فیلم را که موجب هتک حیثیت معابد اسلامی است محو گردد بلکه باید ترتیبی داده شود که در آینده از تکرار امثال این کارها جلوگیری شود. بهخصوص اینکه داستان خرافی هزار و یک شب از داستانهاییست که چهره شرق را در دنیا فوقالعاده زشت جلوه میدهد و آنها را مردمی هوسباز و عیاش بیکاره- به دروغ معرفی میکند و این موضوعیست که گمان نمیکنیم هیچکس راضی به آن باشد.»
پازولینی که فیلمهای آلوده به تمهای اسطوره شناسانهاش مخاطبان بسیاری در شرق جلب کرده بود تاویل ویژهای از آثار کلاسیک جهان داشت و نکته مهم اینکه او در موضوع فلسطین موضعگیری نزدیکی با همین منتقدان مسلمان اصفهانیاش داشت. آنجا که در گفتوگویی با جان هلیدی گفته بود:«من از ریشه با جامعهای مثل اسرائیل مخالفم. جامعهای که با اندیشه نژادی و موعودی استوار است. تاسیس یک کشور بر پایه شالوده مذهبی سه هزار ساله کاری خطرناک و جنونآمیز است. چنین چیزی وحشتناک است هرچند که مبنای دولتها بر همین مبناست.»
او که در دهه چهل هم برای گشت و گذار به ایران آمده بود دوسال بعد از حضور در اصفهان و مورچه خورت و ساخت هزار و یکشبش با مرگی فجیع درگذشت. ابتدا تفسیر و نحوه مرگش در رسانههای ایران خبر از سوژههای هولناک میداد. آنجا که روزنامههای عصر ایران تیتر زدند «یک پسر روسپی جوان به نام جوزپه مدعی شده که پازولینی قصد تجاوز به او را داشته و به همین خاطربه قتل او دست زده است.» این پسر سی سال بعد حرفهای خود را پس گرفت و رسانههای ایرانی دوباره موجی راه انداختند و نکتههایی یافتند تا مرگ پازولینی را به انگیزههای سیاسی ربط دهند.
جوزپه این بار اعتراف کرده بود که« سه مرد متعلق به جنوب ایتالیا در حالی که پازولینی را کمونیست کثیف خطاب میکردند او را از پا درآوردند.» بعد از گذشت چهل سال از مرگ رازآلود او هالیوود ریپورتر به نقل از یک کارگردان آمریکایی که فیلمی بیوگرافیک از پازولینی را در دست داشت گفت که من قاتلان این فیلمساز ایتالیایی را میشناسم و دوباره موج خبری جدیدی راه افتاد. اما مرگ او نیز همچون زندگیاش اسراری داشت که گمان نمیرود به این زودیها شفاف شود.