یادداشت سردبیر / کودک، سرباز، دریا
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | اینجا برایتان از ۹۰ خاطره مینویسم. ازآدمها، بازیها، فیلمها و… یادها. تا آخرتابستان…
برای برنامه کتاب باز دعوت شده بودم. شبکه نسیم. مجری هم سروش صحت بود. قبلش داشتم کتابهای مورد علاقهام را زیرورو میکردم که دیدم چقدر از رمانهای مورد علاقهام، درباره دریا و دریانوردی است. مثل جزیره گنج شاهکار بلافصل استیونسون که هنوز هم در رجوع دوباره به آن، پر از ظرافتهای داستانی و شخصیتی و طنزی ناب و منحصر به فرد است، شخصیت جک هاوکینز و ازآن مهمتر شخصیت لانگ جان سیلور.
با آن پای چوبی و طوطی نشسته بر شانه و شخصیتی که میان شرارت و جوانمردی به شکلی غافلگیر کننده در نوسان است. جزیره گنج این شایستگی را دارد که روزی فیلمسازی در حد اسپیلبرگ و یا کریس نولان دوباره دست به اقتباس ازآن بزنند. یا رابینسون کروزوئه که در نسخه مفصل ۷۰۰ صفحهای هنوز هم بینهایت جذاب و خیالپردازانه است.
در دهه ۶۰ یک نسخه سینمایی از این شاهکار بلامنازع دنیل دفو دیدم که داستان را با طنزی خفیف روایت میکرد و در تهران با نام مردی به نام جمعه به نمایش گذاشته شد که موسیقی دلچسبی از جری گلد اسمیت هم فیلم را همراهی میکرد. رابینسون کروزوئه با روایت دقیق و پر از جزئیاتش شایستگی تبدیل به یک سریال ممتاز را دارد.
یا شاهکارهای جوزف کنراد که عموما در دریا میگذرند. مثل ابرشاهکاری چون لرد جیم (ریچارد بروکس نسخه نه چندان ممتازی را از این داستان عرضه کرد و بابازی پیتر اوتول ) یا کتاب درخشان و مهجورش یعنی رهایی که آکنده از تصاویر و موقعیتهای شگرف دراماتیک است که جان خواننده را بیتاب میکند. بازهم از کارهای کنراد میشود مثال زد. مثلا از دل تاریکی (که کاپولا آپوکالیپس ناو را با نیم نگاهی به این نوول تکان دهنده ساخته است ) یا رمانی با نام پیروزی .
قبلا در مورد فرزندان کاپیتان گرانت شاهکار ژولورن برایتان نوشته بودم که حس ماجراجویی شمارا به شکلی قاطع و سخاوتمندانه ارضا میکند. البته در نسخه کاملش که حجمی عظیم دارد و به خاطر همین مطول بودن از چاپهای بعدی محروم مانده است و کتاب شناخته شدهای محسوب نمیشود. و خب دو کار عظیم از هرمان ملویل یعنی موبی دیک (که جان هیوستن فیلم میانمایهای را بر مبنای آن ساخت با بازی گریگوری پک ) و بیلی باد که توسط پیتریوستینف به فیلم درخشانی بدل شد که در سالهای اخیر چندبار در تلویزیون ایران باز پخش شده است.
به هرحال از کودکی دریا برای من همیشه حسی از ماجراجویی و غافلگیری را دربطن خود دارد. هنوز هم اگر رمانی به دستم برسد که روی دریا میگذرد و از جزیرههای ناشناخته درآن حرف میزنند بیمعطلی آن را میخوانم.
***تیتر مطلب را از عنوان یک رمان نوجوانانه برداشتهام که خب داستانش در خشکی میگذرد.