قتل زن به دست شوهرش به اتهام خیانت
روزنامه هفت صبح، فاطمه شیخعلیزاده | بهمن ماه سال گذشته مرد میانسالی با مراجعه به پلیس آگاهی تهران مفقود شدن دختر خود را گزارش کرد و گفت: «دخترم به نام مژگان، از مدتی قبل با شوهرش اختلاف پیدا کرد. دامادم میگفت او با مرد غریبهای در ارتباط است. تا اینکه حدود ۳ ماه قبل بود که دامادم به همراه نوه ۶ سالهام به خانه ما آمدند و دامادم میگفت که مژگان فرار کرده و به همراه همان مرد به ترکیه رفته است و قرار شد تا برگشتن دخترم، نوه و دامادم با ما زندگی کنند.
حدود ۴ روز از گم شدن مژگان میگذشت که فردی از ارومیه با ما تماس گرفت و گفت دخترتان به همراه ۴ مرد از کشور خارج شد و از ما خواست دنبالش نگردیم تا خودش با ما تماس بگیرد. من در همه این روزها چشمم به گوشی تلفن بود تا دخترم با ما تماس بگیرد. اما حالا که خبری نشده از دامادم خواستم موضوع گم شدن مژگان را به پلیس اطلاع دهیم چون امکان دارد بلایی سر دخترم آمده باشد.»
ماجرای گم شدن و قتل زن جوان
تلاش کارآگاهان برای یافتن ردی از مژگان آغاز شد و شوهر او تحت تحقیقات قرار گرفت. او در برخورد ابتدایی با ماموران گفت: «۴ روز قبل از گم شدن همسرم بود که به خاطر مشکل پایم مرخصی گرفته و وسط روز به خانه آمدم. پای من آسیب دیده و آن روز خیلی درد میکرد. خانه ما واقع در طبقه چهارم ساختمانی در شهرک ولیعصر است.
پشت در خانه همسایه طبقه سوم متوجه شدم که مژگان به خانه مرد همسایه رفته و صدای رابطه آنها را شنیدم اما بهخاطر مشکل پایم ترسیدم نتوانم از خودم دفاع کنم و مرد غریبه بلایی سرم بیاورد. برای همین به خانه پدرزنم رفتم و موضوع را به آنها گفتم. وقتی مژگان به خانه پدری خود آمد، مادرش او را به شدت سرزنش کرد و من بهخاطر پدر و مادرش او را بخشیدم و به خانه رفتیم اما روز حادثه او ناگهان ناپدید شد.»
در ادامه تحقیقات همسر مژگان اظهارات ضد و نقیضی راجع به روز حادثه عنوان کرد که همین سبب شد ظن ماموران به او زیاد شود. بنابراین شوهر مژگان تحت بازجویی فنی قرار گرفت و سرانجام به قتل همسرش اعتراف کرد. همچنین مشخص شد که او جسد را مثله کرده و به بیابانهای اطراف پاکدشت برده است.
بقایای جسد قبلا توسط ماموران کشف شده و به پزشکی قانونی منتقل شده بود اما معلوم نبود متعلق به چه کسی است که با اعترافات شوهر مژگان راز جسد مثله شده نیز برملا شد.در جریان تحقیقات قضایی، مرد همسایه نیز مورد بازجویی قرار گرفت و به دلیل رابطه نامشروع با مژگان به تحمل ۹۹ ضربه شلاق محکوم شد.با طی شدن روال قضایی پرونده، متهم روز گذشته در شعبه ششم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه رفت.
در دادگاه
در ابتدای جلسه رسیدگی پدر و مادر مژگان به عنوان اولیای دم پرونده تقاضای قصاص متهم را مطرح کردند.سپس پدر مژگان گفت:«دخترم از زندگیاش ناراضی بود چون شوهرش هر روز دوستان مجردش را به خانه میآورد و بساط عیش با آنها راه میانداخت.مطابق مدارکی که به دادگاه ارائه دادم او حتی همراه همسرش به دادگاه رفته و مهریهاش را بخشیده بود تا طلاق بگیرد.حتی اگر مژگان خطایی هم کرد، دامادم نباید او را قربانی چنین جنایت بیرحمانهای میکرد و باید طلاقش میداد.بعد از قتل سه ماه در خانه ما زندگی کرد و سر سفره ما نشست در حالی که دستش به خون دخترم آلوده بود.برای همین از قصاص او گذشت نمیکنیم.»
همسرم را تکهتکه کردم
سپس نوبت به متهم رسید و در دفاع گفت:«وقتی متوجه ارتباط مژگان و مرد غریبه شدم به خاطر پدر و مادر همسرم او را بخشیدم و با هم به خانه آمدیم.تا اینکه روز قبل از حادثه وقتی به خانه آمدم دیدم اثاثیه ما شکسته و خراب شده است.مژگان گفت زن همسایه به ارتباط آنها پی برده و به خانه ما آمده و چنین خرابکاری به بار آورده است.
او با میله بارفیکس همه چیز را خرد کرده و بعد میله را در هال انداخته و رفته بود.صبح روز حادثه متوجه شدم مژگان در حال صحبت کردن پنهانی با تلفن است.از او پرسیدم با چه کسی حرف میزنی و او گفت با مرد همسایه حرف میزنم و به تو ارتباطی ندارد.وقتی دیدم همسرم در چشمم نگاه میکند و این حرف را میزند به حدی خونم به جوش آمد که میله بارفیکس را برداشتم و با آن به سرش ضربه زدم.مژگان جیغ میکشید و من دهانش را گرفتم تا صدایش در نیاید.
یکدفعه دیدم نفس نمیکشد.بعد جسدش را به حمام برده و تکه تکه کردم.جسد مثله شده را در بیابانهای اطراف پاکدشت رها کردم و تا ۳ روز به آن سر میزدم.بعد پلیس جسد را پیدا کرد.» قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاع متهم ختم جلسه دادرسی را اعلام کرده و برای صدور رای وارد شور شدند.قاضی حسنزاده در پایان اولیای دم را دعوت به بخشش کرد و از آنها خواست به خاطر نوه خود از قصاص قاتل گذشت کنند.