نوای متفاوتی که دیگر نیست | خاموشی موسیقی تلفیقی
چرا موسیقی ایران که روزی از این تجربهها استقبال میکرد، امروز با آنها بیگانه است؟
هفت صبح| هفته گذشته گفتوگوی بهزاد عمرانی، خواننده و بنیانگذار گروه بُمرانی با امیرحسین قیاسی در برنامه «پامپ»، دوباره نام بُمرانی و یاد سالهای پرشور موسیقی تلفیقی ایران را زنده کرد؛ همان دورهای که گروههایی چون پالت، دنگشو و بُمرانی با ساز و صدایی متفاوت، هوای تازهای به موسیقی ایران دادند.
اما حالا بیش از یک دهه از آن روزها گذشته و بیشتر آن گروهها یا خاموش شدهاند یا به حاشیه رفتهاند.سوال اینجاست که چرا موسیقی ایران که روزی از این تجربهها استقبال میکرد، امروز با آنها بیگانه است؟ در سالهای اوایل دهه ۹۰ و حتی پیشتر، موسیقی تلفیقی در ایران – یعنی تلفیق موسیقی سنتی و اقوام ایرانی با سازها، ریتمها و نگرشهای مدرن – در یک موج تازه بود. دنگشو از سال ۱۳۸۳ شکل گرفت، سبکش را «موسیقی تلفیقی» خواندند و با سازهایی چون پیانو، ساکسفون و تنبک کار کردند.
پالت هم از سال ۱۳۸۸ یا نزدیک به آن شروع و با آلبوم «آقای بنفش» توجه زیادی جلب کرد. بُمرانی هم از سال ۸ -۱۳۸۷ فعالیتش را از کافهها و فضای آزاد آغاز کرد و سبکی داشت که علاوه بر تلفیق، از جز و بلوز نیز بهره میبرد. همه این گروهها دست به کاری زده بودند که در فضای پاپِ غالب، تازه بود: اهمیت دادن به سازها، فضاسازی، شعر یا ترانهای که شنیدنی باشد و مخاطبی که بخواهد «چیزی دیگر» بشنود اما حالا میبینی که اگر نگوییم «نیستند»، بسیار کمتر شدهاند و یا هیچ صدایی از آنها نمیآید. چرا؟
تغییر ترکیب اعضا و جریان «سست شدن» گروه
مثلا در پالت، خواننده اصلی امید نعمتی در مصاحبهای گفته است که تا سال ۹۶ همه فعالیتهای موسیقاییاش را کنار گروه پالت انجام میداد اما بعد مسیر مستقل را هم در پیش گرفت. همچنین خبر آمد که دو عضو مهم گروه، روزبه اسفندارمز و داریوش آذر، در سال ۹۷ از گروه جدا شدند. چنین تغییرات ساختاری در گروههای کوچکِ تلفیقی میتواند ضربه باشد: هماهنگی هنری، هویت مشترک، فضای کار گروهی، همه مستلزم ثباتاند. در دنگشو هم مسئله جدایی خوانندگان، تغییر اجزا و مشکلات رسانهای مطرح شده است. وقتی گروه شما مدام مجبور است ساختار داخلیاش را بازبینی کند، تمرکز روی تولید جدید و استمرار کم میشود.
فشارهای اقتصادی، محدودیتهای مارکت و مخاطب
در همان گفتوگوها میان اعضای پالت، آمده است که «حداقل اجرای خیابانی درآمد روزانه دارد» و این نشان میدهد وقتی شرایط رسمی سخت است، گروهها مجبور میشوند به کارهای جانبی فکر کنند یا حتی مهاجرت نوازندگان را شاهد باشیم. از سوی دیگر، در مصاحبه اعضای دنگشو آمده که هدفشان «تجارت نیست» و «از ترانههای اصیل ایرانی بهره میبریم»، یعنی اولویتشان هنر بود، نه بازار سریع. وقتی بازار موسیقی به سمت فرمهای پرمصرفتر و کمریسکتر میرود، گروههایی که دنبال سبکِ متفاوتاند ممکن است به حاشیه رانده شوند.
تغییر ذائقه مخاطب و فضای دیجیتال
گروههای تلفیقی در زمانی شکل گرفتند که انتشار آلبوم، کنسرت، رسانههای تخصصی و فضای نسلی متفاوتی وجود داشت اما امروز فضای دیجیتال، استریمینگ، سرعت تولید و مصرف موسیقی بسیار بالاتر است. گروههایی که تمرکز دارند روی کیفیت، روی لحظههای خاص، روی ساختار زمانی طولانیتر، ممکن است با این روند همگام نشوند. برای مثال امید نعمتی در سال ۹۷ گفته بود که «وسواس در تولید آلبوم» یکی از دلایل کاهش فعالیت گروه پالت است. یعنی حتی خودشان پذیرفتهاند که فرآیند طولانیتر شده است.
ظرفیت محدود ژانر تلفیقی در سیستم موسیقی ایران
تلفیق یعنی ترکیب عناصر متفاوت، تجربهگرایی و گاهی مخاطب خاصتر. در ایران، وقتی مارکت موسیقی غالبا به سمت پاپ، آسانشنید و مصرفپذیر میرود، گروههای تلفیقی ممکن است جایگاهشان را کمتر پیدا کنند. از مصاحبه دنگشو: «ما در حال حاضر نزدیک به سه آلبوم داریم … اما یکی از مشکلات ما استفاده کمتر از صداسازی ایرانی است که اخیراً گروهها با استفاده بیش از حد کیفیت آثارشان بیکیفیت شدهاند.»
یعنی از همان ابتدا خودشان به این دغدغه اذعان دارند که فضای ژانرشان محدود است و حفظ کیفیت سخت. با همه اینها، باید اذعان کرد که گروههایی مثل پالت، دنگشو و بُمرانی تجربههای مهمی هستند؛ آنها نشان دادند که موسیقی تلفیقی در ایران معنا دارد، مخاطب دارد و میتوان با احترام به اصالت و خلاقیت کار کرد. اما برای دوام یافتن، شرایط بیشتری لازم است:
ثبات اعضا، شرایط اقتصادی مناسب، هماهنگی با فضای تولید، توزیع موسیقی امروز و شاید بخشی از تطبیق با نیاز بازار بدون کنار گذاشتن هویت. برای بُمرانی هم اگرچه کمتر در رسانهها دیده شدهاند اما طبق گزارشها همچنان فعالاند و اجرا دارند. شاید داستانشان متفاوت است؛ یعنی نه کاملا حذف شدهاند، بلکه کمتر «در صدر» دیده میشوند.