کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۳۳۷۹۱
تاریخ خبر:

‌دستگیری قاتلین‌ سریالی چهار راننده در دو ماه گذشته‌

روزنامه هفت صبح، محمد نازی| ساعت 5 صبح دوشنبه پنجم تیرماه، زن جوانی با مرکز فوریت‌های پلیسی 110 تماس گرفت و هراسان به اپراتور گفت: به‌همراه دوستم مشغول پیاده‌روی در حوالی اتوبان یاسینی بودیم که جسد خون‌آلود مرد میانسالی را در یک جوی آب مشاهده کردیم. با اعلام این خبر، ماموران کلانتری محل، تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی، متخصصان پزشکی قانونی و کارشناسان تشخیص هویت به‌همراه قاضی محمدمهدی براعه، بازپرس ویژه قتل شعبه سوم دادسرای امور جنایی، راهی محل حادثه شدند و تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند.

تیم جنایی در محل حادثه با جسد مردی حدوداً 63ساله مواجه شدند که هدف ضربات متعدد چاقو از ناحیه گردن و کمر قرار گرفته بود. گزارش پزشک صحنه نیز حکایت از آن داشت مقتول در جای دیگری به قتل رسیده و سپس جسدش به محل موردنظر منتقل شده است. تحقیقات ابتدایی نشان می‌داد، مقتول عصر روز قبل از کشف جسد، طبق روال روزانه خود با خودروی پراید به‌خاطر مسافرکشی از خانه خارج شده اما دیگر بازنگشته است.

همچنین اقدامات اطلاعاتی مشخص کرد، گوشی موبایل او در اتوبان آزادگان افتاده و روشن است. پس از پایان تحقیقات میدانی در صحنه وقوع قتل، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی، ماموریت یافتند با اقدامات فنی و اطلاعاتی هویت عاملان این جنایت هولناک را شناسایی کنند. از سوی دیگر ماموران تیم تشخیص هویت، اقدام به انگشت‌نگاری در محل موردنظر و روی جسد کردند تا ردپایی از قاتل به‌دست آورند.

قتل در کردستان راز جنایت‌های سریالی را فاش کرد
تحقیقات در رابطه با این پرونده ادامه داشت تا اینکه سوم مرداد امسال، وقوع 2 فقره قتل در شهرستان قروه به کارآگاهان جنایی کردستان گزارش داده شد. تجسس‌ها نشان می‌داد، 2 مرد جوان شبانه به یک باغ رفتند و به‌خاطر اختلافات شخصی ابتدا اقدام به گروگانگیری کرده، سپس 2 نفر را با سلاح کلاشینکف به قتل رساندند.

یکی از افرادی که در حادثه تیراندازی جان سالم به‌در برده بود، در تشریح وقوع این جنایت به ماموران پلیس آگاهی گفت: مردان مسلح را می‌شناسم و نام آنها داریوش و نیما است؛ این 2 نفر سال‌ها قبل در مزرعه من کار می‌کردند. شاهد جنایت ادامه داد: داریوش و نیما روز حادثه به مزرعه‌ام آمدند و من و دو نفر از دوستانم را گروگان گرفتند و درخواست چند میلیارد تومان پول کردند

اما وقتی که پی بردند پولی نداریم هر سه نفر ما را به گلوله بستند؛ شانس آوردم که در این تیراندازی زخمی شدم و زنده ماندم. با اطلاعاتی که مرد زخمی در اختیار کارآگاهان قرار داد خیلی‌زود مخفیگاه نیما و داریوش در یکی از روستاهای همدان شناسایی و آنها با هماهنگی‌های لازم قضایی طی یک عملیات ضربتی دستگیر شدند.

رازگشایی از 6 فقره قتل
متهمان پس از انتقال به مقر انتظامی در همان بازجویی‌های اولیه به جرم قتل 2 مرد در کردستان به دلیل اختلافات شخصی و دریافت پول اعتراف و عنوان کردند 4 مرد دیگر را در تهران (اتوبان یاسینی)، ملارد و شهریار به قتل رسانده‌اند. بدین‌ترتیب رسیدگی به این پرونده در دستور کار قاضی محمد‌مهدی براعه قرار گرفت و متهمان صبح دیروز (شنبه) برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده به شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند. ادامه در صفحه 13

جزئیات جنایت در اتوبان یاسینی تهران
داریوش هنگامی که مقابل قاضی جنایی قرار گرفت، گفت: از چندی قبل تصمیم گرفتیم با همدستم برای اعمال مجرمانه دیگر از‌جمله دزدی از خانه‌های مردم در شمال تهران، خودرو‌های عبوری را سرقت کنیم تا ردپایی از خود بر جاي نگذاریم. نیمه شب بود و در جاده ساوه حضور داشتیم که جلوی یک خودروی پراید را به مقصد سه‌راه آدران (بزرگراه آیت‌الله سعیدی) گرفتیم؛ من روی صندلی جلو نشستم و نیما در صندلی عقب نشست؛ در راه بودیم که راننده را به قصد سرقت خفت کردیم اما او مقاومت کرد.

مرد جنایتکار مدعی شد: در جریان درگیری با راننده خودروی پراید، من و نیما با ضربات مهلک چاقو به کمر، گردن و صورت مقتول، او را به قتل رساندیم و پس از اینکه جسد را در اتوبان یاسینی رها کردیم، با خودروی پراید متواری شدیم. متهم گفت: پس از چند روز وقتی که نتوانستیم سرقتی را با خودروی پراید انجام دهیم، خودرو را در یکی از خیابان‌ها رها کردیم؛ در این چند وقت 4 راننده خودرو‌های عبوری را به‌خاطر سرقت ماشین با سلاح گرم و سرد در تهران، شهریار و ملارد به قتل رسانده‌ایم.

گفت‌وگو با متهم اصلی پرونده

سابقه داری؟
55 سال سن دارم و درگذشته به جرم قاچاق کالا در همدان به زندان رفتم.

با همدستت کجا آشنا شدی؟
هم‌محله‌ای بودیم اما او هم در زندان بود که باعث شد رابطه ما پررنگ‌تر شود.

چه شد که فکر سرقت به‌سرت زد؟
پول زیاد به دست بیاوریم؛ می‌خواستیم به تهران مراجعه کنیم چون شنیده بوديم تهرانی‌ها در خانه‌هایشان پول، طلا و دلار زیادی دارند.

از اولین قتل بگو؟
ابتدا دو تا کلت کمری خریداری کردیم و سپس راهی محله‌‌ای میان شهریار و آدران شدیم. در آنجا یک خودرو شیشه دودی پیدا کردیم و با شلیک ‌گلوله راننده ماشین را به قتل رساندیم؛ پس از ارتکاب جنایت جسد را در بیابان‌های اطراف رها کردیم و پا به فرار گذاشتیم.

متاهلی؟
بله اما فرزندی ندارم.

قتل دوم چگونه رخ داد؟
فردای همان شب یک خودروی تیبا را دربست گرفتیم، در مسیر بودیم که راننده خودرو را به قصد سرقت به قتل رساندیم؛ جسد را در بیابان‌های اطراف شهر رها کردیم و به سمت خانه‌های شمال شهر رفتیم. اما آن شب هم نتوانستیم سرقت کنیم.

چه تحصیلاتی داری؟
تا سوم دبیرستان بیشتر درس نخواندم.

از قتل سوم بگو؟
15 روز پس از جنایت دوم به سمت تهران آمدیم، سوار یک پراید سفیدرنگ شدیم، هر دو نفرمان به راننده چاقو زدیم. چند ضربه من زدم و چند ضربه هم نیما زد و جسد را انداختیم داخل جوی آب. بازهم رفتیم برای سرقت اما موفق نشدیم و خودرو را دو روز بعد رها کردیم.

اعتیاد داری؟
من حتی سیگار هم نمی‌کشم اما همدستم نیما شیشه مصرف می‌کند.

قتل چهارم چگونه بود؟
20 روز پس از قتل سوم، یک ماشین را دربست سوار شدیم و به ملارد رفتیم که در مسیر و با گلوله راننده را به قتل رساندیم و سپس خودرو را سرقت کردیم. با همدستم آمدیم همدان و چند روزی سوار بر خودرو تیبا در شهر می‌گشتیم.

چرا به همدان رفتید؟
قصد داشتیم تا از صاحب یک مزرعه 2 میلیارد تومان پول سرقت کنیم اما وقتی که متوجه شدیم آنها پولی ندارند، تصمیم گرفتیم با همدستم 3 گروگان را به قتل برسانیم.

چرا سراغ خودروهایی که شیشه دودی داشتند، می‌رفتید؟
چون مشخص نمی‌شد که در خودرو چه کاری انجام می‌دهیم!

اگر دستگیر نمی‌شدید تا چه زمانی این قتل‌ها را مرتکب می‌شدید؟
حقیقتا خسته شده بودیم و عذاب وجدان داشتیم؛ تصمیم گرفته بودیم که دیگر کسی را به قتل نرسانیم.

پس از ارتکاب قتل‌ها چه حسی داشتید؟
نمی‌دانم؛ به ته خط رسیده بودیم!

آثار و بوی خون که در ماشین به مشام می‌رسید اذیتتان نمی‌کرد؟
نه!

از زندگی نیما همدستت بگو؟
پسر خوبی بود اما وقتی که برادرش به جرم قتل اعدام شد، زندگی‌اش تغییر کرد و سمت شیشه رفت.

در زندان چگونه با نیما آشنا شدی؟
من ابتدا در زندان بودم تا اینکه نیما و برادرش به آنجا آمدند؛ هم‌محله‌ای بودیم اما ارتباط ما قوی‌تر شد.

چرا نیما به زندان افتاده بود؟
سال ۹۳ به اتهام قتل بازداشت شد؛ برادرش دختری را دوست داشت اما آن دختر خیانت کرد، سپس نیما و برادرش آن پسر را به قتل رساندند. برادر نیما سال ۹۵ اعدام شد و خود نیما به حبس محکوم شد اما تخفیف در حبس گرفت و سال قبل آزاد شد.

حرف آخر؟
حرفی ندارم؛ فقط پشیمان هستیم، هرچند می‌دانم که دیگر برای این حرف‌ها دیر شده است.

متهم دیگر این پرونده اواخر هفته گذشته در آگاهی تهران به قتل‌ها اعتراف کرد. او گفته بود، از وقتی برادرش که یک سال از او کوچکتر بود در سال 95 اعدام شد، زندگی برای او هم تمام شد و به شیشه و قرص‌های روانگردان روی آورد. به گفته او، برادرش در سال ۹۳ در شهرستان بهار همدان رقیب عشقی‌اش را با ضربات چاقو به قتل رساند؛ من هم در درگیری شرکت داشتم که دادگاه مرا به جرم مشارکت در قتل به جرایم دیگر که درگیری بود به ۵۵ سال زندان محکوم کرد.

اما توانستم تخفیف بگیرم و اسفند پارسال بود که از زندان آزاد شدم. من از زمانی که برادرم اعدام شد دیگر آدم سابق نشدم. حتی ۲ بار در زندان و یکبار هم بعد از آزادی اقدام به خودکشی کردم، اما به دادم رسیدند و زنده ماندم. این متهم 34 ساله است و متهم اصلی 55 سال دارد. متهمان برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار اداره دهم پلیس‌ آگاهی قرار گرفتند و تحقیقات همچنان ادامه دارد.

کدخبر: ۵۳۳۷۹۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر