درباره لیلا حاتمی و اربعین و مازندران و قدوس و یک سریال
روزنامه هفت صبح| یک: فیلم تصور را دیدم. لیلا حاتمی موردی استثنایی در تاریخ سینمای ایران و حتی جهان است که 27 سال نقش دختران جوان را بازی کرده است. یعنی از سال 1375 و بازی در فیلم لیلا تا همین فیلم تصور در سال 1402. عجیب است که چهره و لحنش او را هنوز به گزینهای ایدهآل برای فیلمهای مربوط به دختران جوان و علایق و خواستهها و ژستهایشان بدل کرده است.
حتی اگر در آستانه 52 سالگی باشد! اتفاقا در فیلم تصور یکی از بهترین بازیهای خانم حاتمی را هم میبینیم به رغم نشانههاي آشکار سانسور در فیلم. بازی او در نقشهای مختلف در این فیلم نشان میدهد که آن انتقاد قدیمی در مورد یکنواخت بازی کردن او بیمبناست و او میتواند همان طور که بارها ثابت کرده است در نقشهای متنوع ظاهر شود. امیدواریم این روند ادامه پیدا کند!
دو: ایران در هفته گذشته شاهد جابهجاییهای عظیم بود. حدود 4 میلیون زائر کربلا بعد از مراسم اربعین به سمت کشور بازگشتند. 4 میلیون مسافر که در یک گردهمایی بسیار بزرگ و شگفتانگیز شرکت کردند. گردهمایی که دیگر به برند و نشان شیعه بدل شده است و وزن بسیار بالایی در صحنه سیاست جهانی و منطقهای برای خود بهدست آورده است. الان اگر بخواهم به حجم بالای مسافران مازندران و گیلان در همین دو سه روز اشاره کنم باید چشمغرههای برخی از دوستان خارج از روزنامه را تصور کنم. حجم مسافران این دو استان بههرحال بسیار بالا بوده است. این کشور ماست دیگر.
سه: سامان قدوس مثل اشکان دژآگه و رضا قوچاننژاد به شدت ایرانی است. هم به لحاظ قیافه و چهره و هم به لحاظ شکل فوتبال. حتی بیشتر از فوتبالیستهای بومی تیم ملی. آن هم با اینکه فوتبالش در خارج از کشور رقم خورده و تقریبا تمام عمرش را در اروپا به سر برده با این حال ژن ایرانی بسیار قویای در او وجود دارد که ناخواسته ایرانیها را طرفدار او ساخته است.
همه ما اعتقاد داریم که باید به او میدان بیشتری داده میشد. دژآگه و قوچاننژاد فرصت پیدا کردند و برای تیم ملی ایران در میدانهای مختلف درخشیدند اما قدوس کمتر این فرصت را داشت. بازی درخشان او مقابل بلغارستان و پاس گل تیزهوشانهاي که براي محبی برید شاید آغاز درخشش قدوس در تیم ملی ایران باشد.
یک چیزهایی در فضای مجازی وجود دارد؛ نقل شده از یک روحانی متنفذ از سوی یک روحانی جوان و حرفهایی درباره جایز بودن تهمت زدن و از این حرفها، البته در شرایط خاص. گروهی به او جواب دادهاند و گروهی از او انتقاد کردهاند و گروهی هم از اساس بنیان فقهی حرفهای نقل شده را زیر سوال بردهاند. اصلا وضعیت غریبی است. کاش چنین بحثهایی را در همان نوجوانی و جوانی در کتابهای معارف دوران دبیرستان و دانشگاه میگنجاندید تا یکدفعه اینطوری غافلگیرمان نکنید. همین دیگر!
چهار: سریال سروش صحت یعنی « مگه تموم عمر چند تا بهاره» پس از دستاندازهای چند قسمت اول حالا به همان شیرینی و طنزی رسیده که انتظارش را داشتیم. در هر قسمت چندین موقعیت دراماتیک خلق میشود و تماشاگر لحظهای اسیر کسالت و این طور چیزها نمیشود. و مهم زحمت و انرژیایست که براي ساخت این سریال به ظاهر ساده و سهل الوصول به کار رفته است . چه در میزانسنها و چه در طراحی صحنه ها و چه در شیوه بازی گرفتن.