درباره ورزشگاه آزادی و بریکس و قلعه و قوام
روزنامه هفت صبح| یک: پرسپولیس قهرمان ایران شده و حالا به پاداش آن باید مسابقاتش را در استادیوم بدون تماشاگر و در زیر نورچراغهایی که مدام مشکل پیدا میکنند و خاموش ميشوند برگزار کند. گل محمدی پنجشنبه طعنه درستی زد که اگر مدیریت ورزشگاه برقکار ندارد ما برقکار بیاوریم و این مشکل قدیمی در برق را حل کنند.
بعدش هم که مشخص شد زمین بازی خراب است و ناهموار و برای پوشش کچلی زمین چمن آن را هم کوتاه نکردهاند تا نور علی نور شود! بازی در ورزشگاه صد هزار نفری با نمایی از ویرانهها و بدون تماشاگر و با دکل برق خراب و زمین خرابتر و تبلیغاتی که پولش معلوم نیست به جیب چه کسی میرود؟احتمالا ویزیتورهای خوشبختی که در شرکتهای وابسته به صدا و سیما مشغول هستند و پولهای مرغوب این گونه را با پورسانتهای بالا به جیب میزنند و بعد هم درس شم تجاری به بقیه میدهند.
واقعا به این شیوه مدیریت آن ورزشگاه نفیس و زیبا تبریک میگوییم. به قول دوستی، پارسال خوشحال بودیم که بالاخره پای تماشاگران زن به ورزشگاه آزادی باز شد. حالا نه فقط زنها که مردها هم نمیتوانند بازیهای تیم محبوبشان را از نزدیک ببینند. به خدا قسم که این شکل مدیریت فقط لایق کلمه افتضاح است. بی برو برگرد.
حالا فقط یک خواهش داریم. حالا که قرار است بازسازی آزادی را وسط مسابقات و با کمترین سرعت ممکن انجام دهید که این پاییز لعنتی گذر کند پس لااقل در بازسازی آن روی موارد زیبایی شناسانه دقت کنید. روی رنگ بندیها و این طور چیزها. چون سلیقه دوستان را در جاهای مختلف دیدهایم این تقاضا را ارائه میکنیم.
دو: تحرکات دیپلماتیک دولت را تقدیر و تحسین میکنیم. ورود به بریکس و شانگهای موفقیت بزرگی بود. و فرصتی برای خروج از فشار هژمونی خصمانهآمریکا. مشخص است که بخشی از این توفیق به تحرکات دیپلماتیک قبلی بر میگردد، بخشی منوط به فعالیتهای مستمر گروه دیپلماسی جدید و در دولت رئیسی است و بخشی هم ناشی از قدرت روز افزون نظامی. و البته استفاده مناسب از صف کشیهای جدید دیپلماتیک در بلوکهای تازه تاسیس در شرق و غرب جهان.
سه: پرسپولیس در سه بازی که در دوتای آن میزبان بوده(میزبان که البته چه عرض کنیم ) سه تا گل زده. دوتا گلش را دو مدافع زدهاند که هردوتا مشکوک به آفساید بوده (گل گولسیانی به ذوب آهن که مشکوک نبود، حتما آفساید بود) و گلی که به تراکتور زدند هم روی اشتباه دروازهبان حریف زده شد. این بدترین کارنامه ممکن برای خط حمله پرسپولیس است.
چهار: سخنان سردار جوانی (تمجید از قشر مذهبی و این که آنان همچون قلعهای مطمئن هستند) نشان میدهد که شاید از این به بعد معنای مردمسالاری دینی کمی متفاوت باشد و دیگر به معنای مشارکت عمومی در چارچوبهای دینی نهادینه شده در قانون اساسی نباشد و بلکه بیشتر متمایل بر نقطه نظرات طبقه متدین خواهد بود. حتی بیشتر از حالا. البته این فقط یک برداشت است از یک سخنرانی و شاید شتابزده این کار را انجام دادهام.
به هرحال با توجه به حرفهای آیتالله علمالهدی و سرمقالههای یک روزنامه متنفذ و نقطه نظرات وزیر کشور به چنین استنباطی رسیدهام. به هرحال وارد عصر جدیدی از حاکمیت سیاسی میشویم. احمد زیدآبادی یادداشت تندی نوشته که در بخش کم خطرتر آن آمده …راستش بخش کم خطرتر پیدا نکردم. هیچی اصلا.
پنج: آقا برخی دوستان یادشان رفته که حرف را درست و راست و صریح بزنند. هر حرف و هرقضاوتی منوط میشود به پیشبینی عوارض و تبعات آن. نوعی دوراندیشی که: اگر این حرف را بزنیم موجب نتیجه گیریهای فلان میشود و از این جور چیزها. از این عبارت ابتدایی میخواستم به اینجا برسم که در مورد ماجرای باغ قوام در شیراز کمی توضیحات بیشتری بدهید. ممنون.