اعترافات هدی؛ اینفلوئنسر جنجالی حوزه گردشگری

روزنامه هفت صبح | هدی رستمی احتمالا معروفترین چهره مستقل حوزه گردشگری در ایران یکی از هشتگهای ترند این روزهای توئیتر و اینستاگرام است که با پادکست خود به نام اعترافات، برخی اطلاعات را درباره خود و زندگی اش ارائه کرده است.در این پادکست او ماجراهایی تعریف کرده که حتی بسیاری از اطرافیانش هم برخی از آنها را نمیدانستند. در نهایت اطلاعاتی که او درباره آن حرف زد برای کاربری با ۵۰۰ هزار دنبال کننده و البته هزاران نفر که علیه او توئیت کردند به حاشیه مهم این روزهای شبکههای اجتماعی تبدیل شد.
برای اینکه از اعترافات رستمی سر دربیاورید باید به هفته پیش برگردیم. رستمی تا همین چند سال قبل چهره ای بسیار محبوب در فضای مجازی بود و شرح مسافرت های شجاعانه اش ورد زبان صفحات اینستاگرامی میشد. او در سه سال گذشته در دو نوبت چند توریست-اینفلوئنسر اهل کشورهای مختلف دنیا را به ایران آورد و برنامه گردشی متفاوتی برای آنها تنظیم کرد که آخرین مورد آن همین اردیبهشت و خرداد امسال برگزار شد.
این توریستها هم ایران را میگشتند و هم با حرف زدن از دیدنیهای ایران در اینستاگرام، مخاطبانشان را تشویق به گردش در اینجا میکردند. اتفاقی که برای صنعت گردشگری ایران بسیار مهم تلقی میشود و کشورهای همسایه ایران مثل عربستان نیز برنامههای مشابهی را برای توسعه صنعت گردشگری خود انجام دادهاند. پشت همه اینها ولی ماجرای دیگری باعث شد نام رستمی در یک هفته گذشته بارها و بارها در توئیتر بچرخد و کاربران فضای مجازی را مجبور به موضع گیری له یا علیه او بکنند.
با هدی؛ علیه هدی
فضای سیاسی حاکم بر فضای مجازی موجب شد تا این برنامههای هدی رستمی که مطمئنا به جز سودرساندن به صنعت گردشگری ایران و شناساندن زیباییهای آن، عواید مالی خاصی هم برای او داشته، با واکنشهای متناقض و متضادی روبهرو شود. مواضع افراد درباره رستمی به دو دسته تقسیم میشد: اول گروهی که معتقدند معرفی ایران به خارجیها در نهایت برای مردم ما سود اقتصادی و فرهنگی دارد و دوم هم گروهی که معتقدند هدی عامدانه از نمایش سختیهای زندگی ایرانیان، طبقه محروم، نرخ بیکاری و تورم و خلاصه مشکلات اجتماعی و اقتصادی حرفی نمیزند.
تا اینجا این خلاصه آن چیزی بود که تا جمعه هفته پیش درباره این خانم جهانگرد و اینفلوئنسر اینستاگرامی گفته میشد. از اواسط هفته پیش برخی ازکاربران توئیتر که مخالف فعالیتهای هدی بودند تصویری از مشخصات، نام و نام خانوادگیاش، شغل پدرش و از همه مهمتر عراقی بودنش منتشر کردند. این ماجرا باعث شد رستمی، شماره اول پادکست خود به نام اعترافات را منتشر کند. در نهایت رستمی بخش زیادی از ادعاها و شایعات را تایید و از بخشی دیگر اظهار بیاطلاعی کرد.
خلاصه این پادکست را اینجا بخوانید
مصاحبهکننده اعترافات فردی به نام سوشیانس شجاعیفر بود که احتمالا چهره او را در اینستاگرام دیدهاید. همچنین احسان عبدیپور حضور داشت که قبلا بابت پادکستی که از زندگیاش در بوشهر و قصههایی که با لهجه بوشهری تعریف میکرد در فضای مجازی به شهرت رسیده بود.عبدی پور مجری محبوبی هم هست و فیلمهای خوبی هم ساخته است.
هدی رستمی در این پادکست گفت که اگرچه خود در تهران به دنیا آمده اما خانواده او از معاودین بودهاند. معاودین آن بخش از ایرانیان ساکن عراق هستند که در دو نوبت یک بار اواخر دهه چهل و یک بار هم درآغاز جنگ ، صدام آنها را مجبور به مهاجرت به ایران کرده.پس اول از همه مشخص شد نام دیگر هدی رستمی هدی جبار کریم است و حرفهای کاربران توئیتری در این باره صحت داشته. به گفته او خانواده پدری و مادریاش از کردهای ساکن عراق بودند که زمان پدربزرگ به ایران تبعید میشوند.
بعد از این تایید کرد که همه مدارک اقامتش در سوئد را با نام عراقی اش گرفته. سپس تعریف کرد که بخشی از کودکیاش را بدون شناسنامه در ایران زندگی کرده ولی بعدا زمان دبستان با نام هدی رستمی اصل شناسنامه میگیرد و رسما تبعه ایران می شود. همچنین روایاتی از برخوردهای نژادپرستانه با خود گفت که باعث میشد کودکی سختی داشته باشد. مثلا اینکه همکلاسیهایش به خاطر عراقی بودن او تصور میکردند خانوادهاش قاتل پدر شهید یکی از آنها بوده و این تصور تا ۱۰ سالگی او را اذیت کرده است.
هدی رستمی یا همان هدی جبار کریم، در نوجوانی به علت بیماری پدر با پاسپورت عراقی همراه با خانواده به سوئد مهاجرت میکنند. بعد از چند سال زندگی در سوئد به این دلیل که خودش را یک ایرانی هویت بخشی میکرد در جوانی به ایران برگشته است. او اگرچه هیچ وقت از هویت عراقی بودنش حرف نزده بود اما در این پادکست گفت افرادی که با او در سفرهای گروهی مصر یا سفرهای دیگری همراه بودند از این موضوع با خبر شده بودند.
بخشی از موضعگیریهایی که علیه رستمی شده به مستندی مربوط میشود که اوایل زمان بازگشت او به ایران ساخته شده است. این مستند به نام «سفر به سرزمین پدربزرگ» ساخته خانه مستند انقلاب وابسته به موسسه اوج بوده است . رستمی درباره این مستند که مضمون آن برگشت به شرق و مذمت زندگی غرب بوده گفت که نمیدانسته که این موسسه اصلا چیست. در این پادکست رستمی تاکید کرد که سیاسی نیست و به همین دلیل از مواضع برخی از گروه ها و سازمان ها بی خبر بوده.
او درباره سیاستی که در آوردن و بردن توریستهای خارجی به ایران در پیش گرفته بود هم گفت: «اگر بدونید که کوباییها با این ماشین های رنگی قدیمی چقدر حالشون بد میشه. توریست ها با اونها عکس نمی گیرند؟ حتما می گیرند.» او همچنین درباره حجاب زنان اظهاراتی کرد که گفت ممکن است به عراق بازگردد و آن جا زندگی کند…
بخش دیگر از حرفهایش به پدرش مربوط میشد. در اطلاعات بیشتر از این کاربر اینستاگرامی ادعا شده بود که او با کمک یک رانت توانسته این تعداد گردشگر را بدون مشکل وارد کشور کند؛ ادعایی که رستمی آن را رد میکرد. مشخص شد که پدر او در صدا و سیما مدتی شاغل بوده. با این حال رستمی اضافه کرد که شغل پدرش برای او رانتی درست نکرده و فقط یک مترجم در صدا و سیما و نشریات دیگر عربی بوده. از همه مهم تر درباره اینکه گفته می شد پدرش عضو گروه نظامی عراقی حشدالشعبی بوده هم اظهار بیاطلاعی کرد ولی اینطور گفت که پدرش در عراق با داعش جنگیده است و نمیداند حشد الشعبی چیست.
بخش دیگر اطلاعاتی که او داد ارتباطاتی به اتهام هایی که به او زده می شد نداشت اما در شناخت این اینفلوئنسر بی تاثیر نبود. مثلا اینکه آنها خانواده دموکراتی دارند، مادرش اهل حجاب است و….. برادرش خودش را سوئدی میداند، پدر و مادرش با هم عراقی، با کودکان فارسی، کودکان با هم سوئدی و هدی و برادرش هم با هم انگلیسی حرف میزنند. مادرش هم در کلیسا فعالیت دارد و نمازش را آنجا می خواند و پدرش هم جوان ترین بیمار پارکینسون در دنیا بوده است.