بچه ایران
درباره سام قدوس و موقعیت غافلگیرکنندهای که در این تیم ملی به دست آورده.
روزنامه هفت صبح، کمال بردبار| ایرانیترین فوتبالیست ایران هنوز روی فارسی حرف زدن مسلط نیست. چهرهاش بیش از بقیه بازیکنان تیم ملی جغرافیای مردم ایران را متبادر میکند. اما خب در سوئد به دنیا آمده. 23 ساله بود که کارلوس کیروش در ادامه احیای برند تیم ملی او را کشف کرد و به تهران فراخواند.
در ادامه پروژه ایرانیهای دو ملیتی. پروژهای که به نتایج شگفتانگیزی مثل اشکان دژآگه و رضا قوچان نژاد رسیده بود و البته شکستهایی مثل بیت آشور و دنیل داوری. سام قدوس فوتبالش هم مثل دژآگه و قوچاننژاد سرشار از ژن ایرانی بود. تکنیک و تیزهوشی و مسئله مهم کنترل توپ و البته تعصب. سام اما شانس اشکان و رضا را نداشت.
این هافبک تکنیکی در پازل کیروش جای تثبیت شدهای پیدا نمیکرد هرچند همیشه به عنوان یک نیروی آلترناتیو میتوانست به بازی بیاید. قدوس اما شکایتی نداشت. او بازی در تیم ملی سوئد را فدای حضور در تیم زادگاه پدرش کرده بود و حالا در تاکتیکهای خاص کیروش او و تکنیک ظریفش جایی نداشتند. اصلا کی روش هافبک بازیساز نمیخواست.
پس کیروش حاضر بود وحید امیری و کریم انصاریفرد را در پست غیر تخصصی هافبک وسط به کار بگیرد اما چشم بر این جوان نجیب و تکنیکی ببندد. او در دو جام جهانی و یک جام ملتها در کادر تیم ملی بود اما در مجموع 270 دقیقه هم بازی نکرد.
مثلا در جام ملتهای دوره قبل او فقط در دوبازی مرحله مقدماتی مقابل ویتنام و عراق از اول در ترکیب بود و در سه بازی مرحله حذفی مقابل عمان و چین و ژاپن به عنوان یار تعویضی بازی کرد اما باز هم گلهای نداشت. مثلا در بازی ژاپن و ایران، امید ابراهیمی و دژآگه و وحیدامیری و جهانبخش و احسان حاج صفی فیکس بودند و قدوس روی نیمکت ذخیره.
در جام جهانی گذشته نیز بازهم قدوس روی نیمکت پیچ شده بود و فقط یک نیمه پرفشار و ناامیدکننده مقابل آمریکا را در کارنامه داشت و کیروش بازیکنهایی مثل حاج صفی و نوراللهی و علی کریمی و عزتاللهی را به او ترجیح میداد.
اما آمدن قلعه نویی که خودش یک هافبک وسط بازیگردان بود و از نسل فوتبالیستهای ایرانی (نسلی که تا میانه دهه هفتاد قاطبه بازیکنهای ایران را تشکیل میدادند تا قبل از این که استانکو اصول فوتبال روز دنیا را به تهران بیاورد. داستانش مفصل است و یک روزی این تقسیم بندی را توضیح خواهم داد) و ارزش فوقالعادهای که قلعهنویی برای یک هافبک بازیگردان باتکنیک قائل بود.
حتی بدون خصوصیات دفاعی قابل توجه. قدوس به جز حضور قلعهنویی در روی نیمکت، دو تا شانس بزرگ دیگر هم آورد. در برنتفورد تیم باشگاهیاش، قدوس دو فصل تمام بازیکن ذخیره بود اما امسال هردو بک راست برنتفورد مصدوم شدند و مربی این تیم قدوس را به عنوان بک راست ثابت به ترکیب اصلی آورد و این موجب بازی کردن مستمر قدوس در پرفشارترین لیگ دنیا شد و سروکله زدن با امثال مارتینلی و گریلیش و راشفورد.
و این خود به خود خصوصیات دفاعی قدوس را تقویت کرد. شانس دوم خراب شدن رابطه قلعهنویی با احمد نوراللهی بود. نوراللهی به عنوان هافبک بازیگردان امسال در لیگ امارات فوقالعاده درخشان ظاهر شده بود و به خصوصیات تهاجمیاش افزوده بود اما یک سوءتفاهم موجب شد تا نوراللهی اردوی تیم ملی را ترک کند تا قدوس به گزینه اول خط میانی تیم ملی بدل شود.
پسر محجوب ایران در سی سالگی ژنرال ترکیب اصلی شد. بازی او در مقابل فلسطین شگفتانگیز بود. دوتا پاس گل داد،92 درصد از پاسهایش صحیح بودند، 100 درصد دریبلهایش موفقیت آمیز ازآب درآمدند،4 تا پاس بلند دقیق هم صادر کرد تا در نهایت به عنوان بازیکن برتر میدان انتخاب شود. هرچند محک اصلی او در بازیهای بعدی است.
در ملاقات با امارات و احتمالا کره جنوبی. درخشش در این بازیها سامان قدوس را میتواند به بازیکنی محبوب مثل دژآگه و قوچاننژاد در میان فوتبالیستهای ایرانی بدل کند هرچند تا همین جا هم مهر این پسر با قیافه نجیب و ایرانی اش بر دل طرفداران فوتبال بدجور نشسته است. شاید وقتی که همه چشم ها به روی آزمون و طارمی و بیرانوند قفل شده، این سام قدوس باشدکه درهای بسته را باز میکند.
اما چند نکته دیگر: سه تیم ژاپن،کره جنوبی و عراق در بازی های خود شوکهای ناگهانی دریافت کردند. ژاپن همان نیمه اول دو بر یک از ویتنام عقب افتاد،کره در اوایل نیمه دوم گل تساوی را از بحرین دریافت کرد و عراق هم برتری خود را مقابل اندونزی از دست داد. اما هر سه تیم به جریان اصلی بازگشتند و با گلهای فراوان تیم مقابل را مغلوب کردند.
پیروزی کره جنوبی مقابل بحرین روی درخشش لی کانگ گوش چپ فوقالعاده وولورهمپتون در این فصل شکل گرفت، ژاپن هم شکست دو بر یک را با یک برد قاطع 4 بر دو عوض کرد و عراق هم با تیمی سرحال و قبراق با بازیکنهایی عموما آشنا برای ما ایرانیها سه بر یک اندونزی را شکست داد.