کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۳۷۵۹۴
تاریخ خبر:
برخوردهای سلیقه‌ای با فستیوال‌های بومی ادامه دارد

صدای مردم لغو نمی‌شود

صدای مردم لغو نمی‌شود

‌در زمانه‌ای که موسیقی تجاری گوش‌ها را پر کرده، صدای ریشه‌ها هنوز شنیده می‌شود

هفت صبح|در روزگاری که موسیقی پاپ و فضای مجازی بخش بزرگی از ذائقه شنیداری مردم را شکل می‌دهد، فستیوال‌ها به پناهگاه صداهای اصیل ایران تبدیل شده‌اند؛ جشن‌هایی که از دل مردم برمی‌آیند و به جای سالن‌های مجلل، در میدان‌ها، ساحل‌ها و کوچه‌های قدیمی برپا می‌شوند. جوانان نسل تازه، با شوق و ایمان به ریشه‌های فرهنگی، ساز پدربزرگ‌ها را از صندوق بیرون آورده‌اند و به زبان زمانه‌شان بازگو کرده‌اند. فستیوال‌ها فرصتی فراهم کرده‌اند تا نغمه‌هایی که سال‌ها در سایه فراموشی بودند، دوباره به گوش برسند. هر بار که صدای دوتار، دف، نی‌انبان یا دهل در هوای شهر طنین می‌اندازد، گویی تکه‌ای از حافظه جمعی این سرزمین دوباره زنده می‌شود.

 

 کوچه؛ بازگشت صدا به مردم

در کوچه‌های باریک بوشهر، شب‌ها با صدای دمام و نی‌انبان روشن می‌شود. جمعیت در امتداد سنگ‌فرش‌ها ریتم می‌گیرند و نسیم دریا عطر شور را با صدای ساز در می‌آمیزد. این تصویر، چکیده فستیوال «کوچه» است؛ رویدادی که با نیتی ساده آغاز شد: بازگرداندن موسیقی بومی جنوب به دل مردم. احسان عبدی‌پور و چند هنرمند جوان تصمیم گرفتند موسیقی را از صحنه‌های رسمی به خیابان بازگردانند. نخستین دوره با اجراهایی کوچک در قهوه‌خانه‌های قدیمی برگزار شد و همان چند اجرا کافی بود تا مردم از سراسر کشور با شوق راهی بوشهر شوند.

 

فستیوال کوچه در مدت کوتاهی از یک رویداد محلی به جشنی ملی بدل شد و گروه‌هایی از جنوب، شمال، کردستان و خراسان در کنار هم نواختند. عبدی‌پور هدفش را ساده بیان کرده است: «حال خوب مردم». به همین دلیل اغلب اجراها رایگان‌اند و هنرمندان بدون وابستگی به نهادها می‌نوازند. با این حال، امسال برگزاری فستیوال کوچه نیز با مشکل روبه‌رو شد و تا آستانه لغو پیش رفت، اما با پادرمیانی و حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توانست تا روز آخر ادامه یابد و با استقبال گسترده مردم به پایان برسد. این رویداد نشان داد که با گفت‌وگو، تدبیر و درایت، می‌توان میان سنت، مردم و نهادهای رسمی توازن برقرار کرد.

 

 کاوان؛ موسیقی در آغوش دریا و بازگشت با تدبیر

در جزیره‌ قشم، فستیوال موسیقی و هنر «کاوان» با همان شور مردمی و حال و هوای جنوبی شکل گرفت؛ جشنی که قرار بود در مهرماه با حضور گروه‌های محلی و هنرمندان نام‌آشنای موسیقی ایران برگزار شود. اما در شب نخست، افتتاحیه در اسکله‌ سهیلی ناگهان لغو شد و بسیاری از علاقه‌مندان نگران سرنوشت آن شدند. در ادامه، پس از بازتاب فراوان رسانه‌ای و با برگزاری جلسه شورای تامین استان و بررسی ابعاد مختلف موضوع، رای به تداوم برگزاری این فستیوال داده شد و صبح روز بعد، مجوز رسمی صادر گردید.

 

با این تصمیم، کاوان از بحران عبور کرد و بار دیگر صدای ساز در جزیره طنین انداخت. اما در میانه‌ این جریان، اظهارنظر بابک رضایی، مدیر دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، واکنش‌های فراوانی برانگیخت. او در گفت‌وگویی رسانه‌ای اعلام کرد که هیچ مجوزی برای این فستیوال از سوی وزارت ارشاد صادر نشده و برگزارکنندگان را به بی‌توجهی و عدم رعایت قانون متهم کرد؛ در حالی که وظیفه‌ نهاد متبوع او، پیش از هر چیز، حمایت و تسهیل فعالیت‌های هنری است نه صدور احکام بازدارنده از پشت میز. چنین موضع‌گیری‌هایی بیش از آنکه از دغدغه‌ قانون‌مداری نشأت گیرد، از ناآشنایی با واقعیت‌های فرهنگی مناطق محلی و ظرفیت‌های مردمی هنر سرچشمه می‌گیرد.

 

فستیوال‌هایی چون کاوان نه تهدید که فرصت‌اند؛ فرصتی برای حضور مردم در کنار هنرمندان، برای پیوند فرهنگ با زندگی. تجربه‌ قشم نشان داد که با درایت و همراهی جامعه‌ هنری، می‌توان بحران را به همدلی بدل کرد. آنچه امروز بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد، نگاهی مسئولانه و حمایتی از سوی نهادهای رسمی است؛ نگاهی که به‌جای لغو و حذف، زمینه‌ تداوم صداهای بومی را فراهم آورد، صداهایی که از دل مردم برمی‌خیزند و خاموش‌کردنی نیستند.

 

 آیین‌ها و صداهای کوهستان

در غرب کشور، آیین باستانی پیرشالیار در اورامان کردستان هر زمستان با حلقه‌های دف‌نوازی و سماع برگزار می‌شود. این مراسم ترکیبی از باور، موسیقی و آیین کهن است و جوانان در کنار پیران می‌نوازند. صدای دف در کوه‌ها می‌پیچد و از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود. حضور گردشگران برای دیدن این آیین، انگیزه جوانان محلی برای پاسداشت میراث خود را دوچندان کرده است. پیرشالیار یادآور این است که موسیقی نواحی جزئی از زندگی روزمره مردم است، نه میراثی موزه‌ای.

 

 از چابهار تا خراسان؛ خیزش صداهای فراموش‌شده

در شرق کشور نیز فستیوال‌هایی چون «زیمل» در چابهار با حضور گروه‌های بلوچ و هنرمندان بین‌المللی جلوه‌ای تازه از موسیقی جنوب شرق را به نمایش گذاشته‌اند. سازهای کوبه‌ای در کنار دوتارهای قدیمی، ترکیبی پرانرژی از ریتم و حرکت آفریده‌اند. هدف برگزارکنندگان، کشف استعدادهای جوان و ایجاد انگیزه برای ادامه مسیر هنری در میان نسل تازه است. در خراسان نیز هنرمندان جوان با الهام از استادان قدیمی، موسیقی مقامی را به زبان امروز بازآفرینی می‌کنند.

 

 سیاست انسداد در برابر فرهنگ همدلی

در سال‌های اخیر، برخوردهای ناهماهنگ و سلیقه‌ای با موسیقی نواحی به یکی از چالش‌های فرهنگی کشور بدل شده است. از لغو ناگهانی فستیوال‌ها تا محدودیت‌های اداری برای گروه‌های محلی، همه نشانه‌ نگاهی است که هنوز نتوانسته میان «نظم اداری» و «پویایی فرهنگی» تعادلی برقرار کند. این نوع برخوردها به هنرمندان محلی آسیب می‌زند و پیوند مردم با ریشه‌هایشان را نیز سست می‌کند. موسیقی بومی، زبان وفاق است؛ زبانی که قومیت‌ها و فرهنگ‌های گوناگون ایران را در زیر چتر یک صدا گرد می‌آورد. خاموش کردن این صدا، خاموش کردن گفت‌وگوی فرهنگی میان مردم است.

 

 فستیوال‌ها؛ جایی برای آشتی نسل Z با ریشه‌هایش

برای نسل Z که در دنیای پرسرعت شبکه‌های اجتماعی و موسیقی‌های دیجیتال بزرگ شده، فستیوال‌های موسیقی نواحی فقط چند اجرای سنتی نیستند؛ تجربه‌ای زنده و واقعی‌اند از لمس ریشه‌ها. در این جشن‌ها، جوان امروز با صدایی روبه‌رو می‌شود که فیلتر ندارد، تدوین ندارد، اما روح دارد. صدای دف، دوتار یا نی‌انبان برای او مثل شنیدن زبان مادری بعد از سال‌ها سکوت است. این فستیوال‌ها فرصتی‌اند برای فاصله گرفتن از هیاهوی موسیقی مصرفی و بازگشت به صدایی که از خاک و مردم می‌آید.

 

در فضای شلوغ و سطحی موسیقی تجاری، فستیوال‌های بومی گوش نسل جدید را از آلودگی صوتی و فرهنگی دور می‌کنند و در عوض، ذائقه‌ای تازه و آگاهانه می‌سازند؛ ذائقه‌ای که زیبایی را در سادگی، صداقت و احساس واقعی جست‌وجو می‌کند. برای بسیاری از جوانان، حضور در این فستیوال‌ها نوعی کشف دوباره است؛ کشف خود، خانواده و فرهنگی که از آن آمده‌اند. این رویدادها فقط صحنه‌ اجرا نیستند، کلاس درس زنده‌ای‌اند برای فهمیدن اینکه موسیقی بومی، فقط گذشته نیست، آینده‌ای است که اگر درست شنیده شود، می‌تواند حال ما را نجات دهد.

 

  آینده‌ای روشن برای صدای خاک

فستیوال‌های موسیقی نواحی نشان داده‌اند که فرهنگ زنده مردم ایران با عشق و اراده در برابر سکوت می‌ایستد. این جشن‌ها نه تهدیدی برای هویت، که تجلی همان هویت در شکلی نو هستند. هرگاه طبل جنوب یا دف کردستان در گوش شهر می‌پیچد، می‌فهمیم که فرهنگ هنوز زنده است و نفس می‌کشد. شاید زمان آن رسیده است که به جای برخوردهای سلیقه‌ای، از این صداها حمایت شود؛ چرا که هر ساز محلی، زبان صلح است، نه اعتراض. این صداها از دل مردم برمی‌آیند و تا زمانی که مردم بخواهند، خاموش نخواهند شد.


 

برای پیگیری اخبارفرهنگیاینجا کلیک کنید.
کدخبر: ۶۳۷۵۹۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر