کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۳۵۰۷۵
تاریخ خبر:
روایتی از دورانی که «پخش زنده» هنوز معنا داشت

شب‌های بی‌تیتراژ

شب‌های بی‌تیتراژ

نسلی تازه در جهان بی‌زمانِ پلتفرم‌ها بزرگ می‌شود؛ نسلی که با صفحه گوشی خواب می‌بیند و هیچ‌وقت صدای تیتراژ سریال را از تلویزیون نشنیده است

بابک نبی دبیر فرهنگ و هنر

‌هفت صبح|   یک شب پاییزی، برق خانه برای چند دقیقه می‌رود. سکوت، تاریکی و ناگهان انگار چیزی در خانه نیست. نه صدای سریال، نه رقص نور از صفحه‌‌ تلویزیون قدیمی گوشه‌ی سالن. جوان بیست‌ساله‌ای که در خانه است، بی‌درنگ سراغ گوشی‌اش می‌رود، دیتا را روشن می‌کند و در صفحه‌ی کوچک و آشنا، ادامه‌ی سریال موردعلاقه‌اش را از پلتفرمی آنلاین می‌بیند. برق هنوز نیامده، اما جریان تصویر، بی‌وقفه ادامه دارد.

 

 او یکی از میلیون‌ها ایرانی‌ای است که هرگز با مفهوم «ساعت پخش» یا «برنامه‌ی ثابت هفتگی» بزرگ نشده است. برای او، تلویزیون یک جعبه‌ی خاک‌خورده است که شاید فقط در خانه‌ی مادربزرگ هنوز روشن باشد. نسل او با اینترنت متولد شد با یوتیوب و نتفلیکس و وی‌اودی‌ها بزرگ شد و با الگوریتم‌ها تربیت فرهنگی یافت؛ نسلی که دیگر منتظر نمی‌ماند تا برنامه‌ای شروع شود، خودش تصمیم می‌گیرد چه ببیند، کی ببیند و اگر نخواست، رد کند.

 

 این نسل، «تماشا» را از کنشی جمعی به تجربه‌ای فردی تبدیل کرده است. آن دورهمی‌های خانوادگی که همه سر ساعت ۹ شب منتظر پخش سریال بودند، حالا جایشان را داده‌اند به هدفون‌های بی‌سیم و صفحه‌های شخصی. هر کس در گوشه‌ای از خانه، دنیای خودش را تماشا می‌کند. شاید در نگاه اول، این تغییر فقط فنی یا تکنولوژیک به نظر برسد، اما در واقع، ما با دگرگونی یک آیین فرهنگی مواجهیم؛ آیینی که در آن، تماشای تلویزیون، بهانه‌ای برای گفت‌وگو، خنده یا حتی بحث خانوادگی بود.

 

 اکنون دیگر پدر و مادر نمی‌پرسند «قسمت امشب چی شد؟»، در گروه خانوادگی واتس‌اپ، فقط لینکی می‌چرخد از آخرین قسمت سریالی که «ارزش دیدن دارد». کودکان دهه‌ی نود و بعد از آن، هیچ‌وقت مجری خبر ۲۰:۳۰ را جدی نگرفته‌اند، هیچ برنامه کودک زنده‌ای ندیده‌اند و واژه‌هایی مثل «پخش مستقیم» برایشان چیزی شبیه شوخی تاریخی است. آنها در جهانی بزرگ شدند که تصویر همیشه «در دسترس» است و هیچ‌چیز کمیاب نیست، فقط وقت است که کم می‌آید.

 

 تلویزیون رسمی، با ساختار سنگین و کند خود، در برابر این مخاطبِ بی‌صبر، درمانده به نظر می‌رسد. هنوز هم در استودیوهای بزرگ، با نورهای سفید و صندلی‌های رسمی، برنامه‌هایی ساخته می‌شود که در بهترین حالت، شاید در اینستاگرام چند دقیقه‌اش وایرال شود و بعد فراموش. اما آن‌سوی ماجرا، در گوشی‌های کوچک و لپ‌تاپ‌های جوانان، جهان رنگارنگ و پرریسک‌تری جریان دارد؛ شوهای اینترنتی، بلاگرها، رئالیتی‌ها، سریال‌های خانگی و ویدئوهایی که با یک ایده ساده میلیون‌ها بازدید می‌گیرند.

 

 شاید بتوان گفت این نسل دیگر «تماشاگر» نیست، «کارگردان» تجربه‌ی دیداری خودش است. او انتخاب می‌کند، ترکیب می‌کند و حتی محتوای موردعلاقه‌اش را بازسازی یا نقد می‌کند و این همان جایی است که رسانه‌ی رسمی از او جامانده است.  تلویزیون، باید خود را بازتعریف کند، نه به‌عنوان منبعی از اخبار و برنامه‌ها، به‌عنوان بخشی از حافظه‌ی فرهنگی یک ملت. شاید روزی برسد که باز هم جمع شویم و چیزی را با هم ببینیم، نه چون مجبوریم، چون دلمان برای باهم‌بودن تنگ شده است. تا آن روز، تلویزیون همچنان روشن است، اما در چشمان نسل تازه، کم‌رنگ‌تر از همیشه.

 

 

آخرین تحولاتفرهنگیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۳۵۰۷۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر