معرفی سریال Chief of War؛ جیسون موموآ در نبرد تاریخی برای هاوایی

سریال Chief of War (رئیس جنگ) یک درام تاریخی پُرابهت در ۹ قسمت است که توسط جیسون موموآ به‌همراه توماس پا سیبت نوشته، ساخته و تهیه‌ شده است. این سریال تماشاگر را به اواخر قرن هجدهم در هاوایی می‌برد؛ دوره‌ای که جزایر به چهار قلمرو در حال جنگ تقسیم بودند: هاوایی، ماوی، اوآهو و کائوآئی. موموآ در نقش کایانا، جنگجویی قدرتمند و رئیس قبیله‌ای از کائوآئی، ظاهر می‌شود. او پس از سفر به کشورهای مختلفی مانند چین و آلاسکا، به خانه بازمی‌گردد و در کمپین اتحاد جزایر تحت رهبری کامِهامِها یکم شرکت می‌کند؛ ولی در نهایت علیه این اتحاد می‌ایستد... درگیر کشمکشی میان وفاداری فرهنگی و فشارهای سیاسی.

سریال از دیدگاه بومیان روایت شده و بازیگرانِ عمدتاً پُلی‌نزیایی دارند. موسیقی متنِ تأثیرگذار آن نیز توسط هانس زیمر و جیمز اورینگام با سبک حماسی اجرا شده است. قسمت نخست سریال رئیس جنگ مخاطب را به فضای پرتنش سیاسی و فرهنگی هاوایی در اواخر قرن هجدهم می‌برد؛ دوره‌ای که برخورد سنت‌های کهن با نفوذ فزاینده قدرت‌های غربی آینده این سرزمین را شکل می‌دهد. در مرکز داستان «کایانا» قرار دارد؛ جنگجویی قوی و رهبری بانفوذ که جاه‌طلبی‌ها، وفاداری‌ها و تردیدهای درونی‌اش داستان را پیش می‌برد. اول اپیزود، هاوایی را در وضعیتی پراکنده می‌بینیم؛ جزایری که بین چند رئیس محلی تقسیم شده‌اند و هرکدام تلاش می‌کنند کنترل زمین‌های حاصلخیز و مسیرهای بازرگانی دریایی را به دست بیاورند.

این شکاف‌ها فقط سیاسی نیستند؛ بلکه ریشه در پیوندهای خانوادگی، سنت‌های قدیمی و تعهدات روحانی دارند. کایانا به‌عنوان مردی دوراندیش و شجاع معرفی می‌شود؛ کسی که بین دو دنیا گرفتار است. از یک طرف به مردم و آیین‌های خود وفادار است و از طرف دیگر حضور نیروهای خارجی را می‌بیند که با کشتی‌ها، سلاح‌ها و آداب ناشناخته وارد می‌شوند. این قسمت، تردید و درگیری درونی او را نشان می‌دهد؛ اینکه آیا پایبندی به سنت می‌تواند بقای قوم او را تضمین کند یا پذیرش تغییر، قدرت و امنیت بیشتری به همراه دارد. در کنار این بحران بزرگ، سریال روابط شخصی او را نیز به تصویر می‌کشد؛ از پیوندهای خانوادگی گرفته تا وفاداری جنگجویان و تعامل با دیگر رؤسایی که اهدافشان گاه هم‌پوشانی دارد و گاه در تضاد کامل است.

سریال با صحنه‌ای قدرتمند آغاز می‌شود: کایانا با شجاعت یک کوسه را در آب می‌گیرد و پس از کشتن او، بر سر جسد آن دعا می‌خواند. این عمل، ترکیبی از خشونت و آرامش را نشان می‌دهد: جنگجویی که از خون‌ریزی نفرت دارد اما هنوز به ریشه‌های‌ اجدادی‌اش وفادار است. زندگی آرام او وقتی که پادشاه کاهِکیلی او را فرا می‌خواند، فرو می‌ریزد؛ سخنان درهم‌تنیده‌ای از افتخار، دستکاری و سرنوشت در ذهنش می‌پیچد. اگرچه کایانا مقاومت می‌کند، اما صحبت‌های پادشاه درباره سرنوشت و میراث پدر، او را دوباره به میدان باز‌می‌گرداند. وقتی کایانا به دربار بازمی‌گردد، با یک جنگجوی سرسخت روبه‌رو می‌شود و او را به‌سادگی شکست می‌دهد.

پادشاه به او هشدار می‌دهد: نیروهای اوآهو، با هدایت یک کشیش حیله‌گر، تهدیدی جدی برای ماوی هستند. جادوگران دربار می‌گویند که کایانا کلید تحقق پیشگویی است. او با بی‌میلی، اما در اثر فشار سرنوشت، آماده رهبری مأموریتی بی‌رحمانه می‌شود: تسخیر معبد مقدس و کشیش اوآهو، با این هدف که خون‌ریزی را کاهش دهد. اما این مأموریت به‌سرعت به کشتار بی‌گناهان تبدیل می‌شود؛ خیانت آشکاری به برنامه‌ها و اهداف کایانا. وقتی سربازان اهالی بی‌دفاع را قتل‌عام می‌کنند و پادشاه خردسال اوآهو را می‌کشند، معلوم می‌شود که هدف پادشاه کاهِکیلی هرگز عدالت نبوده، بلکه تسخیر است. این خیانت، ایمان کایانا را از بین می‌برد.

روایت سریال بیشتر از اینکه روی صحنه‌های نبرد تکیه کند، روی ایجاد فضای فرهنگی و تاریخی تمرکز دارد. آیین‌ها، سرودها و گردهمایی‌های سنتی فضایی زنده و ملموس می‌سازند و طبیعت باشکوه هاوایی در تضاد با سایه جنگ و آشوب به تصویر کشیده می‌شود. پایان اپیزود اول با حسی از تردید همراه است؛ پایانی که نوید درگیری‌های سیاسی و اخلاقی را می‌دهد بی‌آنکه پاسخی قطعی ارائه کند. این قسمت در حقیقت زمینه‌ای استوار برای روایتی گسترده‌تر از وفاداری، خیانت و تلاش برای وحدت، و آغاز سفری است که بیننده را به دنیایی در آستانه تغییر فرو می‌برد.

سریال رئیس جنگ به‌خاطر اصالت فرهنگی، مقیاس حماسی و حضور تأثیرگذار جیسون موموآ مورد تحسین گسترده قرار گرفته است. منتقدان از روایت بصری آن و پایبندی‌اش به زبان و آداب بومی هاوایی تمجید کرده‌اند. بیننده‌های زیادی آن را بهترین نقش‌آفرینی موموآ می‌دانند؛ نمایشی از قدرت فیزیکی و ظرافت احساسی. در نقش کایانا، او هم‌زمان خشن و آسیب‌پذیر نمایش داده می‌شود. از نظر بصری، سریال شدیدا مورد تحسین قرار گرفته است. منتقدان بر زیبایی‌های پنهان تصویربرداری، لباس‌های اصیل آن دوره و بازسازی‌های زنده و جزئی از فضای هاوایی تأکید داشتند؛ چیزی که به ندرت در تلویزیون رایج است. استفاده از زبان هاوایی هم به‌عنوان تصمیمی هنری برجسته شده که روایت را به عمق فرهنگی می‌کشاند؛ ضمن اینکه داستان‌گویی و احترام به بومی‌ها را به نمایش می‌گذارد.

اگرچه در ابتدا به‌عنوان مینی‌سریال معرفی شد، خالقان آن تمایل به ادامه داستان را اعلام کرده‌اند. خالقان این مجموعه اشاره کرده‌اند که گفت‌وگوهایی برای ساخت فصل‌های بعدی در حال انجام است و تا سپتامبر ۲۰۲۵ تصمیم‌گیری درباره آینده سریال ادامه خواهد داشت. با اینکه هنوز تمدید رسمی وجود ندارد، افکار عمومی مثبت، موفقیت انتقادی و اهمیت فرهنگی، فصل دوم یا حتی سوم را محتمل می‌سازد.

• بازیگران: هیرویوکی سانادا، کوسمو جارویس و آنا ساوایی
• سال پخش: ۲۰۲۴ تاکنون
• تعداد قسمت‌ها: ۱۰ قسمت

شُوگون یک درام تاریخی گسترده است که در ژاپن قرن هفدهم و در دوران آشوب‌های سیاسی روایت می‌شود. داستان درباره جان بلکتورن، یک دریانورد انگلیسی، است که پس از شکسته شدن کشتی‌اش به سواحل ژاپن می‌رسد و درگیر دنیای پیچیده و خطرناک سامورایی‌ها و سیاست‌های فئودالی می‌شود. همانند رئیس جنگ، Shōgun نیز برخورد دو جهان متفاوت (نبردهای بومی و ورود نیروهای خارجی) را روایت می‌کند و نشان می‌دهد هویت فرهنگی چگونه در دل جنگ حفظ می‌شود. هر دو سریال داستان مردانی را دنبال می‌کنند که مجبور به پذیرش نقش رهبری شده‌اند و برای بقا باید پیمان‌های خطرناک و فداکاری‌های بزرگی انجام دهند.

• بازیگران: تراویس فیمل، کلایو استندن و کاترین وینیک
• سال پخش: ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۱
• تعداد قسمت‌ها: ۸۹ قسمت

سریال وایکینگ‌ها داستان افسانه‌ای رَگنار لاثبروک، قهرمان اسطوره‌ای نورس را روایت می‌کند که از یک کشاورز ساده به جنگجویی بی‌باک و سپس پادشاه تبدیل می‌شود. Vikings در دوران عصر وایکینگ‌ها جریان دارد و به گسترش جامعه نورس از طریق حملات، تجارت و اکتشاف سرزمین‌های جدید می‌پردازد. همانند Chief of War، این سریال نیز بر برخورد جنگجویان بومی با قدرت‌های خارجی و مبارزه برای حفظ هویت فرهنگی تأکید دارد. هر دو اثر دگرگونی جوامع تحت فشار بیگانگان، نقش رهبران کاریزماتیک در متحد کردن قبایل متفرق و بهای وفاداری و جاه‌طلبی را در جهانی سرشار از جنگ به تصویر می‌کشند.

• بازیگران: جیسون موموآ، گرگ بریک و الون آرمسترانگ
• سال پخش: ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸
• تعداد قسمت‌ها: ۱۸ قسمت

سریال مرز Frontier در آمریکای شمالی اواخر قرن هجدهم روایت می‌شود و به نبرد خونین برای کنترل تجارت خز می‌پردازد. داستان درباره دکلن هارپ، یک یاغی نیمه‌ایرلندی و نیمه‌کری است که علیه کمپانی عظیم خلیج هادسون می‌جنگد؛ شرکتی که با بهره‌کشی از بومیان و مهاجران، ثروت خود را بر خون دیگران بنا کرده است. هارپ با انگیزه انتقام و وفاداری به قوم خود تلاش می‌کند این امپراتوری فاسد را نابود کند. شباهت این سریال به Chief of War بسیار چشمگیر است، زیرا هر دو رهبران بومی را نشان می‌دهند که علیه نظام‌های استعماری ظالم برخاسته‌اند و در دل سیاست‌های پرخطر و پیمان‌های متزلزل می‌جنگند. هر دو اثر بر بقای فرهنگی، وفاداری به مردم خود و هزینه سنگین شورش در برابر سلطه بیگانه تأکید دارند.