کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۲۳۷۹۱
تاریخ خبر:
نگاهی به تئاتر کمدی «صلح عباس‌آباد»

امروز خنداندن مردم ‌سخت‌تر از گریاندن آنهاست

امروز خنداندن مردم ‌سخت‌تر از گریاندن آنهاست

‌نفس بازغی: کاراکتر این نمایش و خانواده‌اش از من دور است. به نظرم هم‌نسل‌های من نیز این تجربه را نداشتند، جالب بود بدانم در چنین موقعیتی چه کاری باید انجام دهم

هفت صبح| نمایش «صلح عباس‌آباد» این روزها در تماشاخانه ملک روی صحنه است. نمایش کمدی که توانسته مخاطب زیادی را به خود جلب کند. یکی از عوامل استقبال از این نمایش کمدی، فضای روایی داستان است که کارگردان آن را کمدی تمیز می‌داند. وحید منتظری و مجید فرهنگ، نویسندگان متن، داستان یک خانواده را در قالب کمدی تعریف کرده‌اند بدون استفاده از فاکتورهایی که این روزها در تمام داستان‌های کمدی که بر پرده سینما نقش می‌بندد یا روی صحنه تئاتر اجرا می‌شود، وجود دارد.

عباس آباد

ایده «صلح عباس‌آباد» از قصه انحصار ورثه به ذهن سینا عتیق رسید و نویسندگان آن را نوشتند تا سینا در کنار پارسا امیری زاد آن را کارگردانی کنند. قصه «صلح عباس‌آباد»،‌ قصه چالش‌های یک خانواده طبقه متوسط جامعه است. قصه‌ای با کاراکترهایی که مابه‌ازای بیرونی برای مخاطب دارند. به همین دلیل است که تماشاگران جز خندیدن در لحظات مختلف نمایش، با شخصیت‌ها همذات‌پنداری می‌کنند.

 

این نمایش کارکرد دیگری هم برای بعضی مخاطبان داشته است. پویا نوروزی می‌گوید:‌ «چند نفر از تماشاگران بارها به دیدن نمایش آمدند و هربار فرد جدیدی را با خود آوردند، برایم جالب بود که چرا این اتفاق می‌افتد؛ متوجه شدم آن‌ها اعضای خانواده‌شان را به نمایش می‌آورند تا حرف‌هایی که نمی‌توانند صریح به آن‌ها بگویند با این نمایش بزنند.» نمایش تماشاخانه ملک این روزها فروش خوبی دارد، اعضای گروه معتقدند این اتفاق از حساسیت زیادشان برای استفاده درست از ژانر کمدی و هم‌خوانی قصه با مخاطبان بوده است.

 

پارسا امیری زاد،‌ کارگردان، پویا نوروزی،‌ میثم نوروزی و نفس بازغی بازیگران این نمایش مهمان هفت‌صبح شدند تا بیشتر از نمایش‌شان برای‌مان بگویند. از سختی‌های تئاتر که امروز بیش از همیشه تئاتری‌ها را با چالش مواجه کرده، تا مشکلاتی که در یک کار کمدی وجود دارد.

 

«خنداندن مخاطب این روزها سخت‌تر از همیشه است». این نظر همه اعضای گروه است؛ نظری که هر شب بعد از اجرا باهم مرور می‌کنند تا اجرای بعدی را قوی‌تر کنند. بچه‌های گروه نمایش «صلح عباس‌آباد» می‌گویند اگر با تئاترشان باعث شوند تنها یک ساعت تماشاگران‌شان از اتفاقاتی که هر روز با آن دست و پنجه نرم می‌کنند فارغ شوند، لحظاتی بخندند و در آخر با ذهنی که درگیر نکات قصه است از سالن بیرون بروند؛‌ آن‌ها کارشان را انجام داده و موفق بوده‌اند.

 

 ایده اولیه «صلح عباس‌آباد» چطور شکل گرفت و گسترش پیدا کرد تا تبدیل به نمایشنامه‌ای شود که حالا روی صحنه اجرا می‌شود.

 پارسا امیری زاد: این کار دو کارگردان دارد، من و سینا عتیق. ایده اولیه با داستانی درباره انحصار وراثت را سینا داشت و به نویسندگان کار مجید و وحید داد. از اینجا بستر داستان شکل گرفت، قصه گسترده شد، نوشته شد و به روایتی رسید که در حال و هوای کمدی ساخته شود.

 

 طنزی که به ایده اضافه کردید،‌ صرفا برای سرگرمی و خنداندن بود یا می‌خواستید از آن به عنوان ابزاری برای تلنگر به مخاطب استفاده کنید؟

امیری زاد: اگر ما به تعریف دقیق ژانر کمدی دقت کنیم، می‌بینیم که کمدی همراه با تلخی است. چیزی که خارج از فضای حال حاضر سینما و تئاتر اتفاق می‌افتد. ما تلاش کردیم به این ژانر وفادار باشیم. در قصه ما لحظات کمدی کم نداریم، اما تماشاگر لحظاتی ذهنش درگیر می‌شود، لحظه تلخ داریم، این مجموعه وفادار به ژانر کمدی است. تلاش کردیم وفاداری به عناصر این ژانر برای مخاطب ملموس باشد، اما اینکه چقدر موفق بودیم را تماشاگر مشخص می‌‌کند.

 

 داستان و جهان روایتی شما چقدر حس همذات‌پنداری برای خانواده‌های ایرانی ایجاد می‌کند؟

میثم نوروزی‌: این داستان یک دغدغه خانوادگی است و برای هرکسی، چنین جهانی از داستان همذات‌پنداری ایجاد می‌کند. این را از واکنش مخاطبان در سالن متوجه می‌شویم. ما پشت‌صحنه ناظر این مواجهه مخاطبان با کار هستیم، یک مخاطب زودتر و یکی دیرتر با کار ارتباط می‌گیرد که البته عموما واکنش‌شان خنده است.

 

کاراکترهای این نمایش برای تماشاگر ملموس است، چون نمونه آن‌‌ها را در خانواده و اطرافیانش پیدا می‌کند. بالاخره یک شوهر عمه‌ و خاله‌ در خانواده هست که شبیه کاراکترهای نمایش هستند. همین باعث می‌شود که شکل مواجهه مخاطب با دغدغه‌ای که روی صحنه وجود دارد همراه باشد،‌ آن‌ها یک خانواده ایرانی آشنا روی صحنه می‌بینند و از همین‌جا وارد قضیه می‌شوند، تجربیات‌شان در ذهنشان تداعی می‌شود.

 

 یک روزی از ناصر تقوایی پرسیدم شما یکی از موفق‌ترین تولیدات تلویزیونی «دایی‌جان ناپلئون»را ساخته‌اید که مردم بسیار با آن ارتباط برقرار کردند و دوستش داشتند، جواب استاد تقوایی این بود، آدم‌های این سریال، همان آدم‌هایی بودند که آن را می‌دیدند. دوست دارم نفس بازغی از تجربه‌اش بگوید. چه ویژگی‌ای در این نمایشنامه و این کاراکتر وجود داشت؟ این شخصیت به خودت نزدیک بود؟

کاراکتر این نمایش و خانواده‌اش از من دور است و هیچ‌وقت چنین اتفاقاتی که برای او افتاده را تجربه نکردم. به نظرم هم‌نسلی‌های من نیز این تجربه را نداشتند، پس برای خودم جالب بود که دختری هم‌سن من اگر در چنین موقعیتی قرار بگیرد باید چه کاری انجام دهد. این مهم‌ترین نکته‌ بود و البته متن جذاب هم باعث شد تا این نقش را بپذیرم.

 

امیری زاد: چیزی حدود 6 ماه تمرین کردیم، روزهایی بدون خواندن یا تمرین فقط به صحبت گذراندیم و همین باعث شد که شبیه یک خانواده شویم، همان چیزی که حالا روی صحنه می‌‌‌بینید. روابط بسیار خوب ساخته شد و این یکی از ویژگی‌های نمایش است.

 

تصمیمی که کاراکترت در نمایش می‌گیرد بزرگ است، اگر خودت هم بودی چنین تصمیمی می‌گرفتی؟

بازغی: بله. در دنیای واقعی هم دوست ندارم همه‌چیز به نفع من باشد و آدم‌های دیگر هم برایم اهمیت دارند. اما تصمیمی که مهسا در نمایش می‌گیرد بسیار جسورانه است و حتی تماشاگر هم توقع‌اش را ندارد،‌ این غافلگیری برای من هم بسیار جذاب بود.

 

خانواده این نمایش از طبقه متوسط است،‌ طبقه‌ای که در واقعیت جامعه کم‌کم ناپدید می‌شود.

پویا نوروزی: پرداختن به قشر متوسط کار سخت‌تری است چرا که مخاطبان اصلی تئاتر همین قشر هستند. اما متاسفانه با توجه به اقتضائات اقتصادی و گاهی فرهنگی این قشر امکان حضور در سالن تئاتر را ندارد. هزینه یک شب تئاتر دیدن،‌ چیزی حدود دو میلیون تومان می‌شود؛‌ به همین خاطر است که دیگر تئاتر برای کسی اولویت زندگی نیست. با این وجود هنوز مخاطب اصلی تئاتر همین قشر متوسط است، به همین خاطر این قشر در نمایش‌ها جامعه هدف محسوب می‌شوند.

 

  طنز داستان شما جذاب است،‌ اما به نظرتان در شرایط اجتماعی کنونی،‌ زبان طنز تأثیرگذارتر است یا فضای جدی؟

 امیری زاد: نمی‌توان فضا را تنها به یک مدل محدود کرد. قصه ژانرش را تعریف می‌کند. در سینما هم همین است، یکی از پرفروش‌های امروز سینما فیلم «پیرپسر» با قصه‌ای تلخ است اما مردم از آن استقبال کرده‌اند. از سوی دیگر قصه‌های کمدی هم‌زمان موفق پیش می‌روند،‌ مثل ما که با یک قصه کمدی در تئاتر پرفروش پیش می‌رویم. در حال حاضر بیشتر از همه مردم ما نیاز دارند خوراک فرهنگی خوب داشته باشند. فارغ از تلخی یا شیرینی قصه‌ای که روایت می‌شود.

 

 شما جزو پرفروش‌ترین تئاترهای روی صحنه هستید، درحالی که کمدی‌‌تان برخلاف بسیاری از تولیدات کمدی، فارغ از شوخی‌های جنسی و دم‌دستی است.

امیری زاد: حساسیت ما درخصوص این مسئله بسیار زیاد بود. با وجود اینکه بستر استفاده از این فضا در متن وجود داشت، اما ما می‌خواستیم کمدی خوب داشته باشیم. ضمن اینکه در چند سال اخیر سلیقه مخاطبان تغییر کرده است و از سوی دیگر بسیاری از افراد جامعه هنوز با مفهوم تئاتر آشنا نیستند.

 

به همین خاطر تلاش کردیم که مخاطب با کمدی متفاوتی از آنچه می‌شناسد روی صحنه تئاتر مواجه شود. دغدغه ما در نمایش این بود که قصه روایت کنیم، نه کمدی‌ای که فقط مخاطب را بخنداند. ما هر شب بعد از اجرا دور هم جمع می‌شویم و واکنش مخاطب را مرور می‌کنیم. گاهی سوال برایمان پیش می‌آید در فلان صحنه که مخاطب نباید می‌خندید!؟ معنی این سوال این است که ما قرار نیست چیزی را فدای کمدی کنیم.

 

وقتی حرف از کمدی می‌شود، یک فضای مشخصی در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد؛‌ درحالی که شما سراغ این فضا نرفتید و این تصمیم یک ریسک بزرگ بوده است.

امیری زاد: امروز اساسا کار مستقل انجام دادن در سینما و تئاتر، قطعا ریسک است. در این فضای اقتصادی، نمایشی مستقل و حتی بدون اسپانسر روی صحنه بردن از نظر اقتصادی ریسک بالایی دارد. ضمن اینکه ما در این نمایش روی مخاطب هم ریسک کردیم. البته بگویم، تا پیش از آغاز اجرا و در تمرینات، اصلا به مسئله اقتصادی فکر نکردیم. اینکه چطور سالن را پر کنیم و یا از پس شرایط اقتصادی بربیاییم،‌ هدف‌مان این بود که کار خوب ارائه دهیم.

 

 به نظرتان وقتی مردم در سالن مشغول تماشای تئاتر شما هستند، می‌توانند واقعیت زندگی و سختی‌هایش را برای لحظه‌ای فراموش کنند؟

میثم نوروزی: یکی از تفریحات افراد جامعه قطعا کار فرهنگی است،‌ سینما برود، تئاتری ببیند؛ کاری جز روزمرگی انجام دهند که سرگرمی باشد و البته کار فرهنگی هم به حساب بیاید. هر روز نمایش‌های زیادی  در تهران اجرا می‌شود. به همین خاطر تلاش کردیم این کار کمدی ملموسی باشد بدون استفاده از فضای چرکی که همراه کمدی است.

 

در کنار این مراقبتی که از کمدی کردیم، اصرار داشتیم که در شرایط سخت امروز، مخاطب را همراه خودمان کنیم. به همین خاطر است که آن همذات‌پنداری که پیش‌تر گفتیم شکل می‌گیرد و مخاطب نمونه‌های واقعی زندگی خودش را روی صحنه ما می‌بیند. این‌طور می‌شود که ما توانستیم،‌ مخاطب را یک ساعت و ۱۰ دقیقه از فضای روزمره زندگی‌اش جدا کنیم و در موقعیتی قرارش دهیم که گاهی بخندد و از آن دغدغه‌های همیشگی فاصله بگیرد.

 

 این سوال را از نفس بازغی می‌پرسم، حضورت در این نمایش با توجه به اینکه پیش‌تر کار تصویر را در سینما و نمایش خانگی تجربه کرده‌ای، چقدر به فضای رسانه‌ای و جذب مخاطب نمایش کمک کرد؟

  همه بچه‌ها سابقه بیشتری از من دارند،‌ این یک کار جمعی بود که همه باهم انجام دادیم تا مردم بیایند و تئاتر ما را ببینند. بچه‌ها چه در طول تمرین و چه در زمان اجرا بسیار به من کمک کردند، ایده‌های زیادی برایم داشتند تا نمایش هر شب بهتر از شب قبلش اجرا شود.

 

چطور به این کار دعوت شدی؟

 بازغی:  وحید منتظری، نویسنده‌،‌ متن را برایم فرستاد. البته از قبل با میثم هم آشنا بودم. متن را خواندم و دوست داشتم. 

 

 قبل از این نمایش، تجربه تئاتر داشتی؟

بازغی: بله، یک اجرا در تماشاخانه ایرانشهر. آن‌جا،‌ زمان بسیار کمی برای تمرین داشتم، تقریبا دو هفته و همین، این تجربه را برایم بسیار عجیب کرد. نقش من در آن نمایش هم عجیب بود. یک سمت صورت نداشتم و یکی از دست‌هایم بسته بود و این کار را برایم چالشی می‌کرد.

 

 بازی در مدیوم تصویر سخت‌تر است یا تئاتر؟

بازغی: قطعا تئاتر. روی صحنه باید زنده بازی کرد و هیچ راه برگشتی وجود ندارد. اگر اتفاقی بیفتد همان‌جا بدون اینکه مخاطب متوجه شود باید آن را درست کرد. در تصویر امکان اشتباه وجود دارد، میان کار استراحت می‌کنید،‌ امکان تمرکز دوباره وجود دارد تا اتفاق پیش آمده را دوباره بازی کنید.

 

پویا نوروزی: به نظرم حتی تئاتر کمدی سخت‌تر از خود تئاتر است. مخصوصا که نمونه تئاترهای کمدی ناموفق از موفق بیشتر است.

 

میثم نوروزی: تئاتر کمدی از جنبه‌های دیگر هم سخت است. در درام و تراژدی هم مخاطب به دیدن قصه یک خانواده واکنش نشان می‌دهد اما این واکنش تأثیری مستقیم بر صحنه نمی‌گذارد،‌ اما در کمدی واکنش عموما خنده است و این روی اجرا تأثیر مستقیم می‌گذارد. در هر شب از اجرا دقایقی از زمان ما به واسطه خنده‌های مخاطب از بین می‌رود، چرا که ما بازیگرها در مواجهه با این واکنش باید انرژی و تمرکز بیشتری بگذاریم و مخاطب را دوباره به قصه برگردانیم. این یک چالش سخت برای بازیگر و حتی کارگردان است.

 

امیری زاد: حتی از منظر تولید چنین اثری کار سخت‌تری دارد. این روزها خنداندن آدم‌ها خیلی سخت‌تر از گریه انداختن‌شان است. پس باید کارت خیلی درست باشد که این اتفاق بیفتد؛ بچه‌ها دقیقا همین کار را می‌کنند. قرار است مخاطبی که امروز دغدغه مسائل اقتصادی و اجتماعی دارد و با ذهن درگیر وارد سالن می‌شود را فارغ از تمام مسائل با خود همراه کنیم و بخندانیم. این قطعا کار سختی است.

 

 به نظر می‌رسد امروز تئاتر کار کردن سخت‌تر از قبل شده است.

پویا نوروزی: بله. کار بسیار سختی شده، ۶، ۷ ماه تمرین می‌کنید، وقت می‌گذارید، هزینه می‌کنید تنها برای ۳۰شب اجرا. حالا این ۳۰ شب اجرا چطور پیش رود مهم است. دلار بالا و پایین نشود، خلیج فارس طوری نشود. این تنها تأثیرگذاری اتفاقات بیرونی روی تئاتر است.‌ ما هیچ شبی نمی‌دانیم فردا قرار است چه اتفاقی بیفتد و چه چیزی پیش روی ماست. بسیار ناراحتم که تئاتر چنین شرایطی دارد.

 

هیچ سوبسیدی برای بچه‌های تئاتر نیست، هیچ آینده مشخصی برای بچه‌های تئاتر وجود ندارد. چند ماه تمرین می‌کنید، یک نمایش روی صحنه می‌برید، گاهی حتی به اجرا نمی‌رسید. این شغل اصلا امنیت ندارد، هیچ‌چیز در آن مشخص و قابل پیش‌بینی نیست. البته وقتی روی صحنه هستیم به هیچ‌کدام از این‌ها فکر نمی‌کنیم و فقط لذت می‌بریم، اما بعد از اجرا با این سوال مواجه می‌شویم، «داریم چه کار می‌کنیم».

امیری زاد: در تئاتر،‌ عموما منفعت مالی وجود ندارد. اینکه چندماه وقت و زندگی‌ات را برای این میزان آورده مالی بگذارید هیچ توجیهی ندارد. با این وجود لحظه اجرا برای همه فقط لذت است.  

 

میثم نوروزی: این داستان همه تئاترها است. این مسئله دغدغه همه ما است که چرا نباید حمایتی وجود داشته باشد. ضمن اینکه هر زمان اتفاقی به لحاظ سیاسی یا اجتماعی در کشور می‌افتد، اولین تصمیم تعطیلی تئاتر است. من با وجود علاقه و عشقی که به تئاتر دارم، بارها سراغ کارهای دیگر رفته‌ام،‌ چون تئاتر تعطیل بوده و خب نمی‌توانستم بیکار بمانم. این مشکل بزرگ و همیشگی تئاتر است.

 

برای آخرین سوال، اگر قرار باشد این نمایش را در یک جمله بگویید، هرکدام چه می‌گویید.

امیری زاد: یک جمله در فیلم «گادفادر» هست که می‌گوید خانواده همه‌چیز است. در ذهن من، این قصه همین جمله است. خانواده ریشه هر فرد است که هرچه از خودش بروز می‌دهد از دل همان خانواده بیرون آمده؛ در نمایش، ما هم همین را می‌گوییم.

 

بازغی: من هم معتقدم خانواده همه‌چیز آدم است و کسی جز خانواده برای فرد نمی‌ماند.

 

میثم نوروزی: برخلاف بچه‌ها که از خانواده گفتند می‌خواهم بگویم، تئاتر بسیار وابسته به مخاطب است. همه این تلاش‌هایی که کردیم و حتی حرف‌هایی که زدیم نیازمند این است که مخاطب به سالن بیاید و نمایش را ببیند. به همین خاطر دوست دارم که از همه دعوت کنم بیایند نمایش را ببینند و نظر و نقدشان را بهمان بگویند.

 

پویا نوروزی: چند نفر از مخاطبان ما،‌ چندباری به دیدن نمایش آمده‌اند و هر بار افراد تازه‌ای با خود به سالن آورده‌اند. این برایم جالب بود که چرا این اتفاق می‌افتد، متوجه شدم ما حرف‌هایی می‌زنیم که مثلا او به عمویش نمی‌تواند بگوید پس عمو را می‌آورد تا حرف‌های خودش را به واسطه اجرای ما به او بگوید. به همین خاطر می‌گویم برای دیدن نمایش ما بیایید، اما پیش از آن کمی صراحت داشته باشید!

 

آخرین تحولاتفرهنگیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۲۳۷۹۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر