گفتگوی خواندنی با شراره طیار، نویسنده و کارگردان دو نمایش درخت گیلاس و همه پنگوئن یا چی؟

برای تئاتر کودک آموزش آکادمی وجود ندارد، همهچیز خودجوش اتفاق میافتد
هفت صبح، احمد حجارزاده| در عرصه تئاتر عروسکی و کودکونوجوان، نام شراره طیار نامی دغدغهمند و فعال است. هنرمندی که با مدرک کارشناسی تئاتر عروسکی از دانشکده پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران وارد میدان شد و طی سالها فعالیت، شمار زیادی نمایش عروسکی خلق کرده است. او در رشتههای متنوعی مانند عروسکگردانی، صداپیشگی، بازیگری، نویسندگی و کارگردانی تئاتر کودک فعال بوده و با هنرمندانی همچون حسن دادشکر، عادل بزدوده، فریبا رئیسی، شیوا مسعودی، مریم سعادت و طلیعه طریقی همکاری کرده.
دریافت جایزه اول عروسکگردانی از جشنواره دفاع مقدس برای نمایش «آوای خاک»، جایزه عروسکگردانی برای نمایش «سه نقطه» و عروسکگردانی برای نمایش «اپرای خورشید» از جشنواره دانشجویی برخی از افتخارات این هنرمند است. طیار که طی سالهای گذشته نمایشهای موفقی مانند «همه بگید سیب» و «گورخر سیاه» را روی صحنه برده، اینروزها با دو نمایش در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، میزبان بچهها و خانوادههاست.
«درخت گیلاس» که سال گذشته نیز اجراهای موفقی داشت و نمایش «همه پنگوئن یا چی؟» که پیشتر جایزه بخش نویسندگی بیستمین جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران ـ مبارک را برای او به ارمغان آورده بود. به بهانه اجراهای پرمخاطب این دو نمایش، با او به گفتوگویی نشستیم.
شما در رشته تئاتر عروسکی تحصیل کردهاید اما برای فعالیت هنری، به تئاتر عروسکی کودکونوجوان ورود کردید. در حالی که تئاتر عروسکی بزرگسال سالهاست مهجور و مغفول مانده. کار برای کودکان چه حس و ضرورتی داشت؟
راستش را بخواهید هدف من از ورود به دانشگاه و تحصیل در رشته تئاتر، کار برای کودکان و نوجوانان بود اما متأسفانه رشتهای با عنوان تئاتر کودکونوجوان در دانشگاههای ایران وجود نداشت و ندارد! درنتیجه به پیشنهاد استاد عزیزم زندهیاد جواد ذوالفقاری و مشورتهای ارزشمند استاد مهربانم هما جدیکار، به این نتیجه رسیدم که بهترین گرایش برای من تئاتر عروسکی است.
تئاتر عروسکی در دانشگاه مجموعهای از کلاسهای نویسندگی، کارگردانی، بازیگری و طراحیصحنه بود و به من کمک کرد با اصول اولیه تئاتر آشنا بشوم. در دوره کارشناسی ارشد تئاتر عروسکی، بیشتر با چرایی و چگونگی قرارگیری محتوا در شکل نمایش عروسکی آشنا شدم و آموختم نمایش عروسکی چطور میتواند بستر مناسبی برای نمایشهای کودکان و نوجوانان باشد.
چه شد که تصمیم گرفتید نمایش «درخت گیلاس» را بازتولید کنید؟
نمایش «درخت گیلاس» سال گذشته در مرکز تولید تئاتر و تئاتر عروسکی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تولید شد. با توجه به محتوای نمایش و شکل اجرایی که گونهای از نمایش ایرانی و تعزیه است، فکر کردیم میشود امسال هم در ایامی که کودکان در خیابانها تعزیه و مراسم آئینی میبینند، روی صحنه باشیم.
«درخت گیلاس» براساس کتاب «چرا؟ چرا؟ چرا؟» نوشته «کلر ژوبرت» (نویسنده ایرانی فرانسوی) تولید شده اما نمایش، رویکردی مذهبی دارد و در آن به مسئله مقابله با ظلم از منظر امامحسین(ع) پرداختهاید. این محتوا در داستان خانوم ژوبرت وجود داشت یا شما و محمدحسین حبیبی آن را به این شکل بازنویسی کردید؟ در نگارش متن، تا چه اندازه به داستان اصلی وفادار بودید؟
قصه خانم ژوبرت با پرسش دخترک از پدربزرگش که «امامحسین چرا جنگید؟» شروع میشود و در نمایش ما دخترک صدای اجرای تعزیه را میشنود و میپرسد «این دیگه صدای چیه؟» و پدر توضیح میدهد تعزیه، نمایشی است که به جنگهای امامحسین و یزید میپردازد و بعد دخترک ادامه میدهد «جنگ؟! امامحسین چرا جنگید؟»
و پدر میگوید برای مقابله با ظلم و زورگویی و در ادامه قصه درخت گیلاسی را میگوید که پرندهها در آن زندگی میکردند، با اینکه درخت همیشه سرسبز و پربار بود اما پرندهها هیچوقت خوشحال نبودند، چون یک دارکوب به آنها زور میگفت و ادامه ماجرا... در کتاب قصه به صورت کلی و بدون شخصیتپردازی گفته میشود که پرندهها میگفتند «چَشم»، تا اینکه روزی بلبل آمد و به جای چشم، پرسید چرا؟ و پرندهها هم به پیروی از او با چراهایشان دارکوب را بیرون کردند. در نمایش به دلیل اینکه ما میخواستیم کودکان را با شیوه تعزیه آشنا کنیم، بلبل از روی عَلَم بلند میشود و به باغ درخت گیلاس میرود و درنهایت هم روی علم بازمیگردد.
یکی از مهمترین عناصر تئاتر کودک، موسیقی مناسب است. استفاده از آواز و موسیقیهای سنتی و کلاسیک ایرانی مثل آهنگ «مرغ سحر» در این نمایش، انتخابی درست و تاثیرگذار بوده، ولی وقتی برای مخاطب شش سال بهبالا کار میکنید، شاید چنین آهنگهایی برای او ناآشنا باشد و با آنها ارتباط چندانی برقرار نکند.
آقای انصافی، شاعر و ترانهسرای این نمایش، روی ملودی آشنای «مرغ سحر» ترانه نوشتند که ترکیب زیبا و دلنشینی شد، حال اینکه کودک ترانه «مرغ سحر» را بشناسد یا خیر، دیگر فرقی نمیکند. مهم دلنشین و زیبا بودن آن است، اما درباره مخاطب بزرگسال یعنی والدین، چقدر عالی که یادی از ترانه مرغ سحر و محتوای آن هم در دلشان زنده شود.
درباره نمایش «همه پنگوئن یا چی؟» بگویید. فکر میکنم این اجرا، کاملا تحتتاثیر شرایط پس از جنگ و برخوردهای اخیر با مهاجران ساکن ایران است. چه شد که سراغ چنین سوژهای رفتید؟
نمایش «همه پنگوئن یا چی؟» دو سال پیش از نمایش «درخت گیلاس» تولید شد اما با توجه به شرایط جامعه و تعطیل بودن سالنهای تئاتر، ما تصمیم به پیشتولید نمایش درخت گیلاس گرفتیم و دیگر فرصتی برای اجرای عموم این نمایش پیش نیامد.
ولی موضوعاتی چون مهاجرت، درک و پذیرش تفاوتها، همدلی و مهربانی، موضوعی نیست که مربوط به امروز باشد، چه بسا که پیام اصلی این نمایش، یعنی «بنیآدم اعضای یکدیگرند»، قرنها پیش در اشعار سعدی بزرگ آمده. این موضوعات و اکثر موضوعاتی که من به آن علاقهمندم مفاهیم عمیق فلسفی را دربرمیگیرد و همواره انسانها با آن درگیرند. حالا دست بر قضا همزمان شد با شرایط کنونی.
از نقاط قوت «همه پنگوئن...»، کاربرد تکنیک نقالی و نمایش ایرانی است. به نظرتان تماشاگر کودکونوجوان امروز که به شدت درگیر رسانههای دیجیتال، موبایل و شبکههای اجتماعیست، چهقدر و چگونه با فضای نمایش سنتی ارتباط میگیرد؟
فکر میکنم در هر صورت و با وجود سرعت رشد رسانههای دیجیتال، وظیفه داریم آنچه را زیبا و اثرگذار است، حفظ کنیم و به نسلهای آینده معرفی کنیم. اگر کتاب شعری هست که هنوز ابیاتش درس زندگیست، باید آن را حفظ کرد و در جهت ترویجش کوشید. از طرفی دلیل انتخاب شیوه نقالی راوی عروسکگردان پنگوئن غیرامپراتور، در این نمایش و در کنار موزیکهای کاملا غربی، به عمد و با توجه به محتوای نمایش انتخاب شده تا بگوید با هر تفاوت ظاهری، سلیقهای و گفتاری، ما همه انسان هستیم و تفاوتی در جایگاه و کرامت انسانی ما ایجاد نمیکند.
در تولید نمایش کودکونوجوان، چه مواردی برای شما در اولویت است: سرگرمی، آموزش یا ایجاد تفکر در مخاطب؟
طبیعتا با توجه به اینکه من معلم کودکان در رشته «فلسفه برای کودک» هستم، نمیتوانم از تشویق و ترغیب کودکان به تفکر و پرسشگری دست بکشم. از طرفی به عنوان یک هنرمند وظیفه دارم به بخش زیباییشناسی اثر هم توجه کنم، پس با در نظرگرفتن سلیقه بصری مخاطب و همچنین استفاده از تکنیکهای بهروز تئاتر در دنیا، تلاش میکنم همگام با نسل جدید پیش بروم.
در تولید و اجرای این دو نمایش، بیشتر با چه چالشهایی روبهرو بودید؟ سرمایه، امکانات صحنه، محدودیتهای اجرایی یا ملاحظات فرهنگی و اجتماعی؟
به جز مسائل اقتصادی که اینروزها همه درگیر آن هستیم و هنرمندان بیش از همه، نبودِ حمایت و تبلیغات از طرف دولت، رسانه ملی و رسانههای خانگی و نداشتن حتی یک بیلبورد شهری برای تبلیغات تئاتر کودکان و نوجوانان، از عمده چالشهای ماست. تبلیغات و اطلاعرسانی وقت زیادی از من و گروهم میگیرد؛ همان وقتی که باید صرف تولید تئاتر شود. از طرفی تخصیص بودجهها منصفانه نیست.
درحالی که مهمترین سرمایهگذاری هر کشوری باید روی کودکان و نوجوانان انجام شود. نمیدانم اگر احساس وظیفه، علاقه و رسالت شخصیام نبود، آیا همچنان تئاتر را به عنوان حرفه و شغل انتخاب میکردم یا خیر؟ البته که خیر... در مورد ملاحظات فرهنگی و اجتماعی هم بله، مسائلی وجود دارد که مسیرم را کمی پیچیده کرده. تا امروز توانستهام از آن عبور کنم و امید دارم بعد از این هم بتوانم. البته ناگفته نماند که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، خانه امن من است.
به ویژه این سالها که در کنار معاون مرکز تولید تئاتر و تئاتر عروسکی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سعید زینالعابدینی و تیم درجهیکشان در کانون مشغول به تولید و اجرا بودیم، همواره دلگرم و امیدوار به آیندهای بهتر کار کردیم و جز مهر و احترام و همراهی چیزی ندیدیم و قدردان وجود نازنینشان هستیم که به راستی یکتنه، جریان تئاتر خردسال و کودکونوجوان را در حد کیفی مطلوبی هدایت میکنند. همچنان کانون را محلی برای پرورش فکری کودکان و نوجوانان سر پا نگه داشتهاند.
چرا معمولا برای تولید نمایش کودکونوجوان، سراغ ادبیات داستانی و اغلب قصههای خارجی میروید؟ حتی متن «گورخر سیاه» را از افسانهای آفریقایی اثر «بربل مایا» اقتباس کردید، یا نمایش «همه پنگوئن...» که بر اساس داستانی از «دوروتیه هنتیس» نوشته شده. آیا ادبیات نمایشی ما و داستانهای ایرانی، برای انتخاب و نگارش متن فقیر است؟
همانطور که گفتم، من دنبال سوژههای جهانشمول هستم و دلم میخواهد روی موضوعاتی کار کنم که دغدغه تمام انسانها و بهویژه کودکان دنیاست. به همین دلیل بسیار میخوانم و میبینم و بله، متأسفانه قصههای کمی در ادبیات نمایشی ایرانی پیدا میکنم که این مسئله را پوشش بدهد. حتی در کلاسهای فلسفه برای کودک هم بسیار انگشتشمارند متونی که بتوانم برای بچهها بخوانم و گفتوگو کنیم.
از آنجایی که پدر و مادرها همراهان همیشگی کودکان در نمایشهای شما هستند، نقش و وظیفه والدین را در تجربه تئاتر کودک چگونه میبینید؟
ما همیشه بعد از اتمام نمایش با کودکان گفتوگو میکنیم. طبیعتا به جز مسئله کودکان، هدفم آموزش چگونگی پیشبرد گفتوگو با کودکان پس از تماشای تئاتر است. از طرفی این والدین هستند که با اهمیت دادن و قراردادن تئاتر در سبد فرهنگی خانواده، آن را به عنوان یک اصل برای کودکان معرفی میکنند.
به نظرتان تئاتر کودکونوجوان در ایران بیشتر نیازمند حمایت مالیست یا فرهنگی و تبلیغاتی؟
فکر میکنم تئاتر کودکونوجوان برای سرپاماندن، نیاز به حمایتهای زیادی دارد؛ نه تنها حمایتهای مالی، تبلیغاتی و فرهنگی، بلکه کمکهایی برای آموزشهای صحیح و اصولی درراستای تولید تئاتر برای کودکان. ناگوار است که رشتهای آکادمیک در این حوزه وجود ندارد و هنرمندان این حوزه به صورت خودجوش به ارتقای دانش خود میپردازند. این هم به دلیل عدم امکان دسترسی به منابع اصلی و بهروز دنیا و همچنین نبودِ ارتباطات کافی با هنرمندان و روانشناسان مطرح کودکونوجوان در دنیا به صورت ناقص اتفاق میافتد.